صدا،صداي خودش بود،آب،در اتش/ و سينه سوخته تر،آفتاب،در آتش/ نسيم راه مي افتادو آسمان مي ريخت

صدا،صداي خودش بود…

نوید شاهد:

صدا،صداي خودش بود،آب،در اتش

و سينه سوخته تر،آفتاب،در آتش

نسيم راه مي افتادو آسمان مي ريخت

به شكل چك چك باران،گلاب،در آتش

ملي چه سود،كه هدر لحظه آسمان را مي خواست

پرنده اي كه نياورد تاب،در آتش

نسيم رفت وباد آمد و به خاكستر

بلند گفت كه ديگر نخواب،در آتش!

وبعد،باد كه مي رفت،دست طوفان داد

به آن دلي كه نمي شد كباب،در آتش

سروده: وحيد بهادوري

منبع: كتاب سوختگان وصال، نكوداشت جانبازان شيميايي، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران، دفتر هنر و ادبيات، 1381 صفحه: 28


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده