زندگی نامه شهید حسین رضاپور
نوید شاهد :شهید حسین رضاپور فرزند نبی در روز سوم شهریور سال 1346 در خانواده ای مذهبی و از قشر مستضعف جامعه در شهر تبریز چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی را در زادگاهش با موفقیت به پایان رساند و زمانی كه نهضت انقلابی ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی )ره(به پیروزی رسید، حسین نوجوانی 11 ساله بود. در آغاز جوانی و هنگام تحصیل در هنرستان صنعتی تبریز به ریاست انجمن اسلامی برگزیده شد و به دفاع از ارزش های اسلام ناب و آرمان های انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی )ره( برخاست. شهید رضاپور هویت اجتماعی و اعتقادی داشت و در پرشورترین مقطع عمر پر بركت خود ضمن حضور در مجامع مذهبی از قبیل هیأت های عزاداری و سخنرانی های اجتماعی و مذهبی، نقش بسزایی در تبلور اندیشه های اسلامی جوانان ایفا كرد. اصولا شرکت رضاپور در صحنه های گوناگون انقلاب به عنوان اصلی ترین ارزش در زندگی او در آمده بود.
با شروع جنگ تحمیلی، شور و شوق وصف ناپذیری در درون شهید حسین رضاپور، این جوان 14 ساله ایجاد شد و حضور در میادین رزم با متجاوزان بعثی را بر خود واجب دانست. در حالی كه مسئولان بسیج و متصدیان امور اعزام نیروهای داوطلب به جبهه را برای افراد كم سن و سال ممنوع كرده بودند، حسین تاریخ تولد خویش را افزایش داد و بیدرنگ به مناطق عملیاتی اعزام گردید. حسین بارها با حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل و شركت در عملیات های كربلاها و الفجرها میزان وفاداری خویش به عهد و پیمانی كه با خدا بسته بود نشان داد.
همگام با بسیجیان مقاوم در عملیات های متعدد و مهمی همچون عملیات غرور آفرین بدر شركت كرد و با فداکاری تمام زخمی شد، ولی دست از جبهه نكشید و مجددا در عملیات های دیگری حضور یافت.
آن گونه كه امیر مؤمنان علی )ع( در نامه مشهورشان به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشتند و مصادیق بارز افراد حزب اللهی را برشمردند، شهید رضاپور شاخصه حزب اللهی بودن را به روشنی در خود تجلی بخشید. ایشان لباس ساده به تن می کرد و در روز دو وعده غذا مصرف می کرد .
شب ها روی زمین می خوابید و به جای بالش دستانش را زیر سر می گذاشت. به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام عشق می ورزید و از مرگ در بستر راحت ابراز بیزاری می کرد و همواره از خدای متعال آرزو می کرد كه مرگش را شهادت در راه اعتلای اسلام و پیروزی مسلمانان قرار دهد. راهیابی حسین رضاپور به دانشگاه تبریز و انتخاب رشته عمران و نقشه برداری فقط به آرزوی كسب دانش نبود. بلکه هر لحظ های را که در آن مركز علمی سپری می كرد، از نظر او مقدمه ای برای او ج گیری و عروج به سوی مکتب شهادت بود. سرانجام در آن شامگاه خونین و پر ستاره با چهره ای خندان قدم در محضر یار نهاد.
بخشی از وصیت نامه شهید رضاپور
بسمه تعالی: کلامم را در این باب با نام خدا و تذکر این نکته که همه اعمالم صرفاً برای او و جلب رضای اوست آغاز می کنم. به یاد می آورم لحظاتی را که خدا این افکار مقدس را از مغزم خطور داد و از کوره راه بطالت و هدر دادن وقت به جاده و طریق سعادت و صراط مستقیم رهنمونم کرد. یارب العالمین، من قصد دارم که داده تو )کل وجودم( را در راهت بکار گیرم و از انصاف و مروت به دور است که انسان این تن تشنه حقیقت را در راه خدا بکار نگیرد و به غیر حق سیراب کند. کسی که دانست برای چه به این سرای فانی آمده دیگر سزاوار نیست که به کارهای دیگر دنیا فقط برای سیر کردن شکم بپردازد. البته تلاش دنیوی هم لازم است، اما باید به خاطر خدا باشد و هدفی جز او و یاد گرفتن راه او نداشته باشیم. خدایا! رو آوردن حقیر به این راه و روش از آن است که نمی خواهد در جامعه مفلوک بوده و فقط اکسیژن تنفس کند. بلکه می خواهم خود را به زیور آلات اعمال خدایی بیارایم و مورد پسند دوست واقع شوم. خدایا! عشق و علاقه به اهل بیت )ع( و نیاز دنیای اسلام، مرا به این وادی کشانده است. الهی شکرت که مرا مورد لطف و عنایت خود قرار دادی.