سه سپهبد در قلههای ایثار و شهادت
سپهبد قرنی، یار امام و انقلاب
شهید سید محمدولی قرنی سال 1292 خورشیدی، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گلبهار اصفهان و تحصیلات متوسطهاش را در دبیرستان دارالفنون در تهران گذراند و نهایتا در دبیرستان نظام ارتش تحصیلاتش را به پایان رساند. در سال 1309 وارد دانشکده افسری و در سال 1313 با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغالتحصیل شد.
سپهبد سید محمدولی قرنی در دوران خدمت خود خدمات درخشانی را به نمایش گذاشت و مشاغل مهمی همچون کفیل فرمانده گردان 2 هنگ 4 توپخانه، فرماندهی گردان 105، رئیس رکن دوم ستاد مرکز تعلیماتی آمادگاه، فرمانده پارک توپخانه لشکر 2، رئیس رکن سوم لشکر 2 مرکز، رئیس ستاد لشکر 2، معاون اداره دوم سررشته داری ارتش، فرمانده تیپ مستقل رشت، رئیس رکن دوم و معاون ستاد ارتش را برعهده گرفته است.
آخرین سمت وی پیش از اخراج از ارتش، ریاست رکن 2 و معاونت ستاد ارتش بوده است. این شغل، باتوجه به موقعیت زمانی و وضعیت ارتش پس از کودتای 28 مرداد 1332، شغل بسیار مهمی بوده است.
سپهبد قرنی در فکر کودتا بود و ظاهراً همه شرایط فراهم شده بود، اما در شگفتی تمام کودتا «لو» رفت و اغلب قریب به اتفاق عوامل کودتا، از جمله سپهبد قرنی دستگیر شدند.
قرنی و همکاران و همفکرانش دستگیر و محاکمه شدند. در آغاز، صحبت از اعدام قرنی بود، ولی بنا به عللی که هنوز کاملاً معلوم نشده، مانند اینکه حقیقت وجودی لودهندگان کودتا روشن نشده، دادگاه، سرلشکر قرنی را به اخراج از ارتش و سه سال حبس محکوم کرد. وی در اسفند 1339 از زندان آزاد شد و از آن پس شدیداً تحت مراقبت امنیتی قرار داشت. شهید قرنی به دلیل همکاری با روحانیت در جریان نهضت امام خمینی (ره) مجدد به زندان رفت و در دی سال 45 آزاد شد.
شهید قرنی در جریان انقلاب به نیروهای انقلابی پیوست. به هنگام شکلگیری و گزینش اعضای شورای انقلاب که از سوی حضرت امام خمینی (ره) صورت میگرفت و همگی باید از گزینشهای متعدد عبور میکردند، ایشان به عضویت این شورا انتخاب شد.
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، یعنی روز 23 بهمن، سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب، با حکم امام خمینی (ره) منصوب شد.
روز سوم اردیبهشت 1358، ساعت 11 سرلشکر محمدولی قرنی که در منزل شخصیاش (خیابان ولیعصر فعلی) به سر میبرد، به هنگام مراجعه به حیاط منزل، از بیرون ساختمان (احتمالاً از ساختمانهای روبهرو) مورد هدف قرار گرفت. صدای فریاد قرنی که میگفت «سوختم»، «سوختم» همسرش را که داخل ساختمان بود، به حیاط کشاند و وی با پیکر غرقه در خون قرنی که میان حیاط افتاده بود، روبهرو شد.
ضارب شهید سرلشکر قرنی، یکی از اعضای گروهک محارب و منحرف فرقان به نام «حمید نیکنام» بود که دستگیر و اعدام شد. ترور این شهید، نخستین جنایت گروهک تروریستی فرقان است.
سپهبد صیاد شیرازی، صیاد دلها
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در روز چهارم خرداد 1323 در شهرستان درگز از توابع استان خراسان به دنیا آمد. در خرداد 1342 از دبیرستان امیرکبیر در تهران در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت. یک سال بعد در آزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم نظامی پرداخت و سه سال بعد در مهر 1346 با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه فارغالتحصیل شد.
شهید صیاد شیرازی پس از فراغت از تحصیل در شیراز، دوره رنجر و چتربازی را با رتبه عالی گذراند، در اصفهان دوره تخصصی توپخانه را طی کرد و از سال 1348 به لشکر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی آغاز کرد. پس از انحلال لشکر تبریز در اسفند سال 1349، به لشکر 81 زرهی کرمانشاه منتقل و در گردان 317 توپخانه به عنوان «فرمانده آتشبار» مشغول به خدمت شد.
وی در سال 1350 با دختر عموی خود ازدواج کرد و در اوایل سال 1351 با قبولی در آزمون اعزام به خارج دانش آموختگان دانشکده افسری برای تکمیل تخصص توپخانه به آمریکا اعزام شد. این شهید بزرگوار، دوره سه ماهه تخصص «هواسنجی بالستیک» را در شهر «فورت سیل» ایالت «اوکلاهما» با نمره عالی و احراز رتبه نخست از میان 20 افسر آمریکایی و ایرانی به پایان رساند.
شهید صیاد شیرازی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، چندین سال در بخشهای مختلف ارتش به ویژه در غرب کشور به پاسداری از کشور پرداخت و در سازماندهی و فعالیت نیروهای انقلابی در ارتش تلاشی گسترده داشت.
از ابتدای پیروزی انقلاب تا مهر ماه 1358 در اصفهان بود و در این مدت با همکاری نیروهای نظامی و دوستان انقلابی خود ـ که بعداً پاسدار شدند ـ گروه 30 نفرهای را تشکیل داده و به حفظ و حراست از پادگان پرداخت. تلاشهای وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ساماندهی ارتش و ساختار نیروهای مسلح متجلّی شد.
از مهمترین اقدامات او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میتوان به تهیه طرحهای عملیاتی که منجر به شکستن حصر شهرهای سنندج و پادگانهای مریوان، بانه و سقز شد، اشاره کرد.
شهر سنندج با تشکیل ستاد عملیات مشترک ارتش و سپاه پاسداران پس از 21 روز مقاومت مدافعان این شهر، کاملاً از تصرف و تسلط نیروهای ضد انقلاب خارج شد. پس از تحقق و اجرای موفق این طرحها، شهید صیاد شیرازی، با دو درجه ارتقاء، با درجه سرهنگ تمامی به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد.
این شهید والامقام در آخرین ماههای ریاست جمهوری بنی صدر به دلیل برخورداری از روحیه انقلابی و مقابله با خیانتهای او از سمت خود عزل شد و پس از آن تا عزل بنی صدر و فرار مفتضحانه او به فرانسه، به دعوت شهید کلاهدوز در ستاد مرکزی سپاه پاسداران به خدمت پرداخت.
شهید صیاد شیرازی نقش به سزایی در همکاری و نزدیکی ارتش و سپاه داشت. وی پس از خلع بنی صدر از فرماندهی کل قوا، برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه در آن دوران، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش را راهاندازی کرد و به عنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه مشغول به فعالیت شد.
وی در مهر ماه سال 1360 به پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع از سوی امام خمینی (ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد که در این منصب، فرماندهی نیروهای ارتش اسلام در عملیاتهای پیروزمند ثامنالائمه (ع)، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس را بر عهده داشت؛ عملیاتی که سرنوشت جبهه های اسلام علیه کفر را به پیروزی رقم زد و روند جنگ تحمیلی را در مسیر پیروزی ارتش اسلام قرار داد.
شهید صیاد شیرازی پس از حدود پنج سال انجام وظیفه در مسئولیت خطیر فرماندهی نیروی زمینی، در 23 تیر 1365 از سمت خود استعفا داد و سپس با پیشنهاد حضرت آیت الله خامنه ای ـ ریاست جمهوری وقت ـ و تصویب امام راحل به سمت نمایندگی حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد.
وی در 18 اردیبهشت 1366 به همراه تعدادی دیگر از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام خمینی (ره) به درجه سرتیپی ارتقاء مقام یافت و در مهر 1368 به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و موافقت فرماندهی معظم کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب شد.
این شهید بزرگوار در شهریور 1372 با حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد و سپس در 16 فروردین 1378 همزمان با عید غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشکری ارتقاء یافت.
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، روز شنبه 21 فروردین 1378 در حالی که به قصد عزیمت به محل کار خود از منزل، خارج شده بود مورد سوء قصد یکی از اعضای گروهک تروریستی منافقین قرار گرفت و به شدت مجروح شد. اهالی محل که از این حادثه مطلع شده بودند بلافاصله او را به بیمارستان انتقال دادند اما متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، تلاش پزشکان برای نجات او بی نتیجه ماند و امیر سرافراز ارتش اسلام پس از عمری مجاهدت در راه خدا به فیض عظیم شهادت نایل آمد.
سپهبد قاسم سلیمانی، پدر کودکان مدافع حرم
حاج قاسم سلیمانی سومین سپهبد انقلاب اسلامی است که به تازگی در جریان حمله آمریکا به کاروان حامل وی در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رسید.
سپهبد شهید قاسم سلیمانی در سال 1335 در روستای کوهستانی و دورافتاده «قنات ملک» در شهرستان رابر استان کرمان به دنیا آمد. وی در 12 سالگی، پس از پایان تحصیـلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان و چندی بعد نیز به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سالها نیز فعالیتهای انقلابی خود را آغاز کرد.
او که پس از پیروزی انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد، در ابتدای جنگ فرماندهی دو گردان از نیروهای کرمانی را برعهده داشت تا اینکه با پیشنهاد شفاهی سردار شهید حسن باقری، تیپ جدیدی از نیروهای کرمان را تشکیل داد که اندکی بعد در زمستان سال 61 به لشکر 41 ثارالله ارتقا یافت که شامل نیروهایی از کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان میشد.
وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله، والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور موثر داشت.
لشکر 41 ثارالله را باید جزو لشکرهای خط شکن سپاه در سالهای دفاع مقدس نامید که نیروهای آن نقش بسزایی در عملیاتهای بزرگی مثل والفجر 8، کربلای 5 و... داشتند.
اگر برای بسیاری از همرزمان قاسم سلیمانی، جنگ در تابستان سال 67 به پایان رسید، ولی برای او آغاز دوران جدیدی در میادین نبرد بود. وی به واسطه حضور در مرزهای شرقی و سابقه مبارزه با اشرار و باندهای مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان، در سال 1376 از سوی حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا از کرمان به تهران فراخوانده و مسئولیت نیروی قدس سپاه به او سپرده شد.
از جمله نقاط درخشان فرماندهی سردار سلیمانی بر نیروی قدس، تقویت حزبالله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی بود که نمود عینی آن را در نبردهای متعددی ازجمله جنگ 33 روزه حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی و پیروزی مبارزان فلسطینی در جنگ 22 روزه غزه علیه ارتش مجهز اسرائیل دیدیم.
در واقع قاسم سلیمانی توانسته بود استراتژی جمهوری اسلامی یعنی کمک به گروههای مبارز علیه اسرائیل را به خوبی دنبال کرده و هر روز در این مسیر گامهای دیگری بردارد.
قاسم سلیمانی در سال 1389 با حکم حضرت امام خامنهای فرمانده معظم کل قوا با یک درجه ارتقا به درجه سرلشکری نائل آمد، اما هنوز هم در افکار عمومی همه او را «حاج قاسم» میخوانند.
اما این پایان ماجرا نبود. با توطئه جدید غرب و پشتیبانی مالی کشورهایی مانند عربستان سعودی، که به شکلگیری گروهکهای تروریستی تکفیری اعم از داعش و جبههالنصره در منطقه انجامید، شهید قاسم سلیمانی ماموریتی تازه یافت و آن هم مقابله با این تهدیدات در دو کشور عراق و سوریه بود.
سلیمانی در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) را شکل داد و با کمک آنها و هدایت و مشاوره نیروی قدس سپاه، طی شش سال، بساط تروریستها در این دو کشور تقریبا جمع شد.
سرانجام این فرمانده خستگیناپذیر جبهههای حق علیه باطل سحرگاه (13 دی) در حمله بالگردهای آمریکایی به خودروی حامل وی در اطراف فرودگاه بغداد، شهد شیرین شهادت را نوشید و به یاران شهیدش پیوست.