قلب هاي پاييزي
شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۵
«سينه» چو برگِ بادِ خزانخورده ـ مرتعش/ از شاخة طراوتش افتاد و بعد؛ «خِش»/ اينك صداي خُرد شدن ـ زير پاي درد
نوید شاهد:
«سينه»
چو برگِ بادِ خزانخورده ـ مرتعش
از شاخة
طراوتش افتاد و بعد؛ «خِش«
اينك صداي
خُرد شدن ـ زير پاي درد
آنك صداي
آمدنِ فصلِ بيتپش
اجزاي هستياش به تفاهم نميرسند؛
درياي روح
ـ بركة تن ـ جوشش و جهش
هر لحظهبيقراريِ روحي اسير تن
هر لحظه در
مجادله، تشويش و كشمكش
چيزي شبيه
پاسخِ يك دعوتِ بزرگ
چيزي شبيه
رابطة كوشش و كِشش
انگار نطفة
دلِ اين مرد را خدا
با دستهاي
سبز خودش داده پرورش
انگار از
تحمل ايوب خارج است
زخمي كه
سوخته نَفَسش را بدين روش
اي عاشق
شكسته! چه زيبا نشسته است
لبخند بر
لبان تو از سال شصت و شش
فردا تو را
براي خدا هديه ميبَرند
آن وقت از
شميم بهشتي نَفَس بِكِشَ
تقديم به مجروحين شيميايي اسفند 66 - حلبچه
سروده: سيروس عبدي ـ دهلران
نظر شما