سرفه مي كند وطعم جبهه را،در هواي كوچه،مي پراكند...
سهشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۰
سرفه كرد و از كنار من گذشت،چفيه پوش آشناي اين محل / او هنوز سر به زير و ساده است،مرد با خداي اين محل/ مي تواني از نگاه زرد او،خوشه هاي درد را درو كني
سرفه كرد و از كنار من گذشت،چفيه پوش آشناي اين محل
او هنوز سر به زير و ساده است،مرد با خداي اين محل
مي تواني از نگاه زرد او،خوشه هاي درد را درو كني
با عبور او چه تازه مي شود!رنگ و بوي جاي جاي اين محل
مي شناسمش من آنچنان،كه تو كوچك وبزرگ اين محل،نيز
تكيه گاه اعتماد كوچه است،پنجه ي گره كشاي اين محل
سرفه مي كند وطعم جبهه را،در هواي كوچه،مي پراكند
بوي دود هاي شيميايي آه!خاطرات مرد هاي اين محل
گر چه زره زره آب مي شود،پيش چشم هاي گريه ناك من
او هنوز سر به زير و ساده است،مرد با خداي اين محل
منبع: كتاب سوختگان وصال، نكوداشت جانبازان شيميايي، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران، دفتر هنر و ادبيات، 1381 صفحه: 63
نظر شما