زندگی نامه شهید مرتضی احسانی
يکشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۷
شهيد مرتضي احساني در سال 1344 در تهران ديده به جهان گشود و دوران طفوليت خود را در خانوادة مذهبي سپري و بعد از گذراندن دوران ابتدايي وارد دبيرستان گرديد و آخرين سالهاي تحصيل آن شهيد مصادف با اوج گيري مبارزات خونين انقلاب اسلامي ايران بود.
نویدشاهد: شهيد مرتضي احساني در سال 1344 در تهران ديده به جهان گشود و دوران طفوليت خود را در خانوادة مذهبي سپري و بعد از گذراندن دوران ابتدايي وارد دبيرستان گرديد و آخرين سالهاي تحصيل آن شهيد مصادف با اوج گيري مبارزات خونين انقلاب اسلامي ايران بود بالطبع در ايجاد تشيلاكت اسلامي در مسجد و مدرسه سهيم و مبارزات خود را تحت لواي گروههاي مقاومت نظامي و تبليغاتي ادامه و بعد از شروع جنگ تحميلي به نداي حسين زمان لبيك گفته و بعد از گذراندن دور ه هاي نظامي به جبهه هاي حق عليه باطل روانه و در عمليات مسلم بن عقيل «س » بعد از فتح آخرين موانع دشمن به بهترين شكل دلخواه خود، با بدن سوخته و تكه تكه شده در تاريخ 10 / 7/ 61 به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
از خصوصيات بارز اين شهيد دلسوزي در حق نيازمندان، احترام غير قابل وصف در مورد پدر و مادر، اقامه نماز شب، گرفتن روزه و خواندن قرآن بالاخص سوره واقعه را می توان مشخص نمود و نيز جبهه را بهترين محل عبادت خدا بدور از هر گونه ريا مي دانست.
روحش شاد، يادش گرامي و راهش پر رهرو باد
متن وصيت نامه شهيد مرتضي احساني
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا في التورية و الانجيل و القرآن و من اوفي بعهده من الله فاستبشروا ب ييعكم الذي بايعتم به و ذلك هوالفوز العظيم. (توبه - 111 ) ترجمه : همانا خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده است پس آنها كه ايمان آورده اند، در راه خدا جهاد مي كنند تا بكشند يا كشته شوند و اين وعدة قطعي خداست كه در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا با وفاتر بعهد يكست؟ پس اي اهل ايمان شما به خود در اين معامله با خدا بباليد، به حقيقت پيروزي و رستگاري بزرگيست.
شهید مرتضی احسانی زندگی نامه 303 اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي الله و اشهد ان خميني روح الله پس از عرض سلام، اميدوارم كه حال شما بندگان خدا خوب باشد و مشغول عبادت معبود واقعي باشيد. خلاصه توفيقي پيدا كرديم كه براي رفتن به جبهه و آمادگي هرچه بيشتر، راهي پادگان مقدس امام حسين (ع) شويم تا بتوانيم هرچه سريعتر در مسيري كه گام نهاده ام قدم بردارم و نداي «هل من ناصر ينصرني » امام حسين (ع) را لبيك گويم.
با اينكه اهل خانواده مي گفتند هر كجا به اسلام خدمت كني، همانجا براي تو جبهه است ولي دل من راضي نمي شد زيرا مي خواستم كه در جبهه خدا را احساس كنم و امام زمان (عج) را ببينم پس به همين خاطر و به حكم امام و با رضايت از پدر و مادرم به جبهه شتافتم.
برادران و خواهران گرامي اين نكته قابل توجه است كه بدانيد گاهي اوقات انسان فكر مي کند چيزهايي در اين دنيا برايش خوب است ولي همان چيز باعث انحراف انسان و نرسيدن به حق مي شود، اينجاست كه بايد بر خدا توكل كنيم و نيت خود را پاك سازيم و همه چيز را از خدا و براي خدا بخواهيم كه اگر اين چنين كرديم راه را يافته ايم.
چند نكته با اهل خانواده:
پيش از همه چيز بگويم كه اگر چنانچه در خانه جاي من خالي شده است بدانيد كه به گفتة خدا، خودش جاي مرا پر خواهد كرد و چه چيز بهتر از اينكه مخلوقي برود و خالق، خودش جاي او را پر كند و اين افتخاري عظيم است و من در اين مورد ديگر صحبتي نمي كنم، فقط با مادرم چند نكته مي گويم و آن اينكه من در نزد تو امانتي بودم و مي بايست دير يا زود مرا به خدا مي دادي كه رفتن حق است، پس حال كه بايد رفت چه بهتر كه در راه خدا برويم و بدان كه تو رسالت خود را به نحو احسن انجام دادي و به همين خاطر بايد خوشحال و سربلند باشي و لباس سفيد برتن كني و هر وقت هم دلت گرفت بر سر سجاده بنشين و نماز بخوان و براي سرور شهيدان حسين بن علي (ع)اشك بريز، كه اشك ريختن براي من جايز نبوده و راضي نيستم و مسلماً باعث عذاب روحي من خواهد شد، سعي كنيد به اين اشكها جهت بدهيد و به خاطر خدا باشد تا شما هم رستگار شويد كه البته خداوند خودش صبر عنايت مي كند «ان الله مع الصابرين »
به كليه برادران و خواهران ديني و تني خود مي گويم كه به پدر و مادر خود احسان كنند كه اين فرمان خداوند است و رضاي خدا در رضاي والدين است، قرآن در مورد احسان به پدر و مادر توصیه های زيادي دارد از جمله در آیه 304 سورة اسرا،حتماً بخوانيد و فرمان خدا را اطاعت كنيد.
به كلية برادران توصيه مي كنم كه همه چيز خود را و از جمله خودشان را در اختيار انقلاب و اسلام قرار دهند كه اين انقلاب به مانند سيلي خروشان است و به سمت هدفي معين حركت مي كند و شما را هم با خود مي برد و امام امت به مانند سيل بندي مي باشد كه از هرز رفتن اين سيل جلوگيري مي كند و آن را هدايت مي نمايد. از من به شما نصيحت كه قرآن بخوانيد و در آن تعمق كنيد كه بدينوسيله انسان كليه وظايف و مسئوليتهاي خود را در قبال امام و امت و انقلاب و شهيدان مي فهمد و احساس مي كند كه البته احساس كردن تنها كافي نيست بلكه بايد به اين وظايف عمل كنيد و از شما مي خواهم كه عمل نمائيد.
به همة شما مي گويم كه پيام خونم را دريابيد و مسئوليت خود را در قبال آن انجام دهيد، پيام خونم حجله بستن نيست، گريه و زاري نيست، اجراي مراسم نيست، بلكه اطاعت از امام امت است كه عمل به فرموده هاي امام، انجام دادن همان وظايف است كه خدا بر دوش شما نهاده است.
اي مردم، ما تا توانستيم وظايف خود را انجام داديم و سرانجام نصيبمان شد كه در جهاد شهيد شويم و با خدا سودا كنيم و خداوند طبق وعده اش خونبهاي ما را مي پردازد.
اي مردم، شما هرگز نبايد اين كشته شدن ما را به پاي بی تجربگي و بي اسلحه بودن و يا نداشتن تخصص بگذاريد بلكه بدانيد با همين وضعي كه الآن بسيج دارد، بعثيهاي مزدور را فراري داده است و من فكر مي كنم و قطعاً مي دانم كه رمز پيروزي ايمان است.
در انتها چند دعا به اميد استجابت مي كنم. خدايا، طول عمر امام ما را تا انقلاب حضرت مهدي و براي خدمت به آن حضرت زياد بگردان خدايا، اسلام را بر جهان حاكم بگردان.
خداوندا، در قيامت با رحمت خود با ما برخورد كن نه با عدالت خود كه ما تحمل عدالت تو را نداريم.
305 در آخر به شما مي گويم كه براي من نماز قضا بخوانيد و روزه بگيريد و از همه حلاليت مي طلبم و التماس دعا دارم.
به برادرانم نيز چيزي ندارم كه بگويم فقط مي گويم كه علم و ايمان كسب كنيد. مخصوصاً برادرم مجتبي، كه اگر چنين نكنيد در خسران هستيد.
پدر و مادر خوب و مهربان و عزيزم مقداري پول در بانك دارم از شما خواهش مي کنم آن را برداشته و به زيارت امام رضا (ع)برويد تا انشاء الله زيارت كربا و كعبه هم قسمت شما شود.
در پايان از برادراني كه در امور ديني واردتر هستند تقاضا دارم اگر اين متن اشكالي دارد آن را تصحيح بفرمايند.
«من گنهكارم، مرا دعا كنيد تا بوسيلة شما مورد لطف خداوند قرار گيرم »
مرتضي احساني 61/4/20
نظر شما