سنگ ها و دست ها
شریف!
وقتی سنگ ها دست هات را پیدا نکردند
بلند شو!
تکه تکه هاي تنم را بردار
پرتاب کن
ذره ذره هاي گم شده ام را
تا تاول هاي اطراف لب هام به شکل فریاد درآیند
تا تنم بوی زیتون زارهاي سالیان دور بگیرد
شریف!
تانک ها که از کنار شقیقه ام می گذشتند
از لابه لاي انگشت هام
عجیب بوي شقایق له شده می آمد
پرت پوتین ها که می شدم
یادت می آید
بر بلندترین درخت زیتون
آشیانه مان را!
من هنوز هم لالایی می خوانم
تخم هاي شکسته را
جوجه هایی که
بلنداي پروازشان
فراتر از خاك ما نرفت
شریف!
به گرگ و میش چشم هام نگاه کن
فلسطین هم - درست مثل من -
زنی است
با پاهاي خون آلود
هزاران بار هم که بر خاك بیفتد
دوباره برمی خیزد
سنگریزه ها را از دامنم بردار!
طیبه نیکو - شیراز
منبع: کتاب زخم سیب (مجموعه اشعار برگزیده پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس)،حسین اسرافیلی،نشر صریر