شهید ما
پنجشنبه, ۰۶ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۳
شبی نبود که موجی از انفجار نداشت / تپیدن رگ جان، لحظه ای قرار نداشت / کنار مرگ درختان گذشت عمر و گذشت
نویدشاهد:
شبی نبود که موجی از انفجار نداشت
تپیدن رگ جان، لحظه ای قرار نداشت
کنار مرگ درختان گذشت عمر و گذشت
دل صنوبری ام ریشه در بهار نداشت
غزال چشم سیاهی که تن سپرد به مرگ
به سوی دامنه ها رخصت فرار نداشت
و گر بهار در آن سوی دشت ها رویید
نشان غنچه گلی هم در این دیار نداشت
چنارپیر، تهی دست مانده بود به باغ
جوانه ای که بروید ز شاخسار نداشت
فراز منظر خود، رودخانه ای بی آب
دو قطره خنده، ز لب های آبشار نداشت
سکوت حنجره ام داشت یک جهان فریاد
اگر چه غلغله در گوش کوهسار نداشت
میان جاده خون، مرکبی شناور بود
غریب و غم زده- بر زین خود سوار نداشت
یکی از آن همه ابرهای بارانی
نگاه سوخته ای سوی شعله زار نداشت
چراغ خوان شما شد، چراغ خانه ما
شهید ما که چراغی سر مزار نداشت!
سروده: شیرینعلی گلمرادی- تهران
منبع: کتاب زخم سیب (مجموعه اشعار برگزیده پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس)، حسین اسرافیلی، نشر صریر
نظر شما