پشت سرت آب پاشید برداشتی تا تفنگت / صبحی که بوسید مادر با اشک چشم قشنگت / مادر نگاهت نکرد وپشت سرت بست در را
پرواز خونین


نویدشاهد:

پشت سرت آب پاشید برداشتی تا تفنگت

صبحی که بوسید مادر با اشک چشم قشنگت

مادر نگاهت نکرد وپشت سرت بست در را

می خواست شاید نبیند، یک لحظه حتی درنگت

یک ماه بعد از تو اما خیره به مهتاب پرسید

ای ماه، ای راز شب ها، آیا ندیدی پلنگت؟

دریاچه ای از شجاعت در چشم تو موج می زد

ایثار بود و حماسه یا عشق در روز جنگت

یک روز در شهر پیچید، پرواز خونین بالت

حتی زمین و زمان هم آن روز... آن روز... منگت

انگار حتی طبیعت بعد از تو در دشت و صحرا

پاشیده خون تن تو، در لاله سرخ رنگت

چشمش به عکس تو افتاد، لبخند زد عاشقانه

مادر که تنهاست حالا، با خاطرات قشنگت

سروده: وحید طلعت- میاندوآب

منبع: کتاب زخم سیب (مجموعه اشعار برگزیده پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس)، حسین اسرافیلی، نشر صریر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده