«به لهجه سردار بدر»
قسمتی از متن کتاب:
«کهکشان/ حسین اسرافیلی
کیانند در این روزگار
که از خون و آتش گذر میکنند
چنان کهکشانی که در مرگ نیز
عبور از مدار شرر میکنند
چه رفتهست بر جان این عاشقان
که با شوق جانان خطر میکنند
نه در باغشان بیم پرپر شدن
نه از باد و طوفان حذر میکنند
چنان آفتابی که گاه غروب
شفق را همه شعلهور میکنند
به پیمان سرخاند ثابت قدم
به تیر بلا جان سپر میکنند»
«دو رباعی/ قیصر امین پور
آنسان که نسیم برگ میبوسد
یا حادثه زین و برگ را میبوسد
وقتی لب پلک خستهاش را میبست
گفتی که لبان مرگ را میبوسد»
«گفتم که: چرا دشمنت افکند به مرگ؟
گفتا که: چو دوست بود خرسند به مرگ
گفتم که: وصیتی نداری خندید
یعنی که همین است: لبخند به مرگ»
«گریز/ سیدحمیدرضا برقعی
شب آخر هنوز یادم هست
خیمه زد عطر سیب در سنگر
خیمه تاریک شد و این یعنی
روضه خوان گفت از شب آخر
گفت: این راه و این سیاهی شب
عشق چشمان خویش را بسته است
ما سحر قصد آسمان داریم
از زمین راه کربلا بسته است
خشک میشد گلوی او کمکم
روضهخوانتشنه بود در باران
یک نفر استکان آب آورد
السلام علیک یا عطشان
استکان را بلند کرد ولی
عکس یک مشک روی آب افتاد
مشک لرزید و محو شد کمکم
اشک سید که توی آب افتاد
نفست گرم روضهخوان آن شب
دل به دریای آن نگاه زدی
دم گرفتی میان خون خودت
چه گریزی به قتگاه زدی»
«به لهجه سردار بدر» در 168 صفحه به کوشش «وحید طالعت» گردآوری و توسط انتشارات «صریر» در سه هزار نسخه منتشر شده است.
انتهای پیام/