شنبه, ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۵
شهید منتظرقائم فرجامش شهادت بود. چرا که در سمنان، دامغان، سقز، یزد وکرج پای در مبارزه گذاشته بود. به عنوان یک اسطوره بود که می تواند شکنجه های روحی و جسمی طاقت فرسا را توسط معروفترین بازجوها تحمل کند. در واقع بارها تا مرز شهادت پیش رفت
صدرالدین دهقان متولد 1348، مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری است. اما علاقه او به سمت ادبیات و داستان است. اولین نوشته او در 12 سالگی به نام «ای آزادی تو چقدر خوبی » در مجله کودک مسلمان چاپ شده است.
«ققنوس عشق» عنوان تنها کتابی است که منحصراً به شهید محمد منتظرقائم پرداخته است. وی کارت عضویت کتابخانه ای را در سال 1356 داراست که با امضای شهید انقلاب، محمدرضا هدایتی است. در مراسم اولین سالگرد تاسیس سپاه، در تیرماه 1358 بود که محمد منتظرقائم را با لباس سبز پاسداری و اسلحه ی یوزی در حال مانور می بیند. به سراغ او رفتیم و گفتگوی کوتاهی بابت کتابش انجام دادیم؛

بنویسیم «ققنوس عشق » بخوانیم محمد منتظرقائم

نوید شاهد:

شما چه ضرورتی احساس کردید که برای تحقیق و پژوهش سراغ شهید منتظر قائم رفتید؟

بی شک زنده نگه داشتن شخصیت ها و الگوسازی مخصوصاً برای نسل امروز یک ضرورت و یک کار ایجابی است. تنها کتابی که به صورت مصاحبه مانند و مستند درباره ایشان کار شده، «ققنوس عشق» است که در زمان حیات پدر و مادر و برادر ایشان نگاشته شده است. متاسفانه تاکنون این کتاب تجدید چاپ نشده است. منتظر قائم، هم در آن زمان و هم در حال حاضر الگوی شایسته ای است؛ هم برای مردم و هم برای مسئولین. خصائل و ویژگی هایی که این شهید داشته و در عین لطافت، اوج ابهت نیز بوده است و دیگر ویژگی های اخلاقی ایشان در خانواده باعث شد که شروع به این کار کنم.

از روند تحقیق و مصاحبه ها بگو یید.

قطعاً افرادی که به صورت انفرادی و بدون پشتوانه مالی دست به این نوع تحقیقات می زنند با موانع و مشکلات زیادی روبه رو می شوند. اغلب کارهای بنده نیز به صورت خودجوش بوده است. از سال های قبل با توجه به علاقه ای که داشتم، سعی می کردم آرشیوی در منزل درست کنم.  من کوچکترین عضو حزب جمهوری نیز بودم و سعی می کردم سخنرانی افراد را ضبط کنم  .تا سال 67 - 66 که عملا حزب منحل شد. شهید منتظرقائم هم خارج از این روند نبود؛ با توجه به این که مطلع بودم مقام معظم رهبری در مراسم هفتم شهید مطهری و اولین سالگرد شهید منتظرقائم از این شهید بسیار تجلیل کردند. شجاعت، ریسک پذیری و شهادت طلبی ایشان از وی یک شخصیت منحصری را می ساخت. افرادی هم که با ایشان در کردستان و زاهدان و ... بودند نقل قول هایی می کردند از ایشان که وی را از هر نظر برجسته می کرد .همچنین وی از یک خانواده بسیار اصیل و مذهبی بود و پدر ایشان پیشینه جهاد و شهادت طلبی داشت .از سال 1314 از مسجد گوهرشاد با آن قضایای حجاب و بهلول و ... پدر ایشان جزو شهدای زنده ی اتفاق مسجد گوهرشاد بود.

من مصاحبه ها را به صورت بسیار ابتدایی و با یک ضبط صوت ساده انجام داده ام. در بعضی مواقع نیز سوالات به صورت کتبی نوشته شده و برای افرادی که مطلع بودند مثل خواهر، برادر، دوستان و همرزمان ارسال می شد. سعی می کردیم به طور مشروح و دقیق، ویژگی ها را سوال کنیم. در مصاحبه های حضوری نیز من و همسرم مصاحبه ها را انجام داده و پیاده می کردیم. سال های سال طول کشید تا این کتاب آماده شود. برای اولین بار نوار سخنرانی مقام معظم رهبری را پیاده کرده و در این کتاب آوردم.

چه زمانی شروع به نوشتن کتاب کردید؟ چه زمانی به چاپ رسید؟

تالیف کتاب از سال 1370 شروع و در سال 1377 چاپ شد.

چرا این همه زمان برد؟

معمولاً برای کار فرهنگی کردن موانع بسیار است. هزینه فکری، روحی ... نباید مایوس شد. در آن شرایط احساس می کردم که دوستان ضرورتی برای ترویج فرهنگ شهادت و بزرگداشت شهدایی مثل منتظر قائم احساس نمی کردند. همان طور که شهدای دیگری نیز در استان یزد همچنان مهجور مانده اند.

یعنی انگیزه شما بیشتر دلی بود؟

بله. کارهای بعدی من هم دلی هستند. من این کار را آماده کرده و در اختیار بنیاد قرار دادم و آن ها مقدمه ای افزودند و چاپ شد. چند سال پیش نیز با هزینه خودم کتاب را بازنویسی و برای چاپ مجدد آن اقدام کردم. با اضافات و الحاقات بسیار. در ابتدا معاونت فرهنگی برای یاری قول مساعد دادند اما متاسفانه در عمل فرمودند امکان چاپ آن نیست.

چرا اسم کتاب را ققنوس عشق گذاشتنید؟

می دانید ققنوس پرنده ای ا ست که بی محابا و جسور است. بی باک و بی پروا خودش را به آتش می زند. اهل خطر و ریسک است. مرتب می سوزد و مجدد زنده می شود و دوباره خودش را به آتش می زند. در حقیقت شهید منتظرقائم فرجامش شهادت بود. چرا که در سمنان، دامغان، سقز، یزد وکرج پای در مبارزه گذاشته بود. به عنوان یک اسطوره بود که می تواند شکنجه های روحی و جسمی طاقت فرسا را توسط معروفترین بازجوها تحمل کند. در واقع بارها تا مرز شهادت پیش رفت. بعد از انقلاب هم در جریان سقز و بانه و زاهدان در خطوط اول مبارزه با ضد انقلاب بود و در نهایت قضیه طبس با سرخی خون ایشان زیبا شد. می بایست این اتفاق می افتاد .نقل قول هایی که می کنند قبل از رفتن ایشان به ماموریت، نماز ایشان و ... همه نشان دهنده خلوص، ایمان و باور ایشان است.

باتوجه به اشراف شما نسبت به شخصیت شهید و اینکه با خانواده و بسیاری از دوستان و همرزمان ایشان گفتگو کرده اید، تصور می کنید آن طور که شایسته شهید منتظرقائم بود، از ایشان تجلیل و اکرام شده است؟

شکی نیست که هر چقدر برای تمامی شهدا کار فرهنگی و بزرگداشت برگزار بشود، باز هم کم است. خصوصاً شهید منتظر قائم که از شهدای ممتاز و برجسته است. فکر می کنم زودتر از این ها باید در خصوص این شهید الگوسازی می شد و نسل جدید را با ویژگی ها و خصایل امثال شهید منتظرقائم آشنا می کردیم.

راهکار و پیشنهاد شما برای معرفی بهتر شهدا به نسل جوان چیست؟

به نظرم باید سلیقه نسل امروز را مورد توجه قرار داد. گاهی با داستان، گاهی فیلم، گاهی کلیپ و در فضاهای سایبری و مجازی به طور جداگانه. دیگر باید از روش های سنتی کمتر استفاده کرد. باید دید ذائقه ی امروز نسل جدید چه چیز را می پسندد؟ انیمیشن، فیلم، تئاتر، موسیقی یا غیره. به هر شیوه ای که بتوان مخاطب بیشتری را جذب کرد باید استفاده نمود. از هنرمندان در رواج فرهنگ ایثار و بازشناسی شهدا باید بیشتر استفاده کرد.


بنویسیم «ققنوس عشق » بخوانیم محمد منتظرقائم


چرا مصاحبه ها کوتاه هستند؟

با توجه به محدودیت های چاپ و هزینه هایی که برای بنیاد مطرح بود، عصاره مصاحبه ها چاپ شده است. امکانات ما بسیار کم بود. تنظیم وقت با مصاحبه شونده ها و پیاده کردن مصاحبه ها زمان و هزینه می طلبید. این کتاب تلخیصی از مصاحبه ها است.

با توجه به این که حضرتعالی پدر و مادر ایشان را ملاقات کرده اید، بفرما یید چه ویژگی برجسته ای در ایشان رویت کردید که تصور می کنید در شخصیت شهید منتظرقائم تاثیرگذار بوده است.

به نکته ظریفی اشاره کردید. حقیقتاً شهید منتظرقائم محصول یک فرآیند تربیتی است. وقتی به منزل ایشان هم می روید یکی از قشنگ ترین و تاریخی ترین منازل یزد است. دارای تالار و بادگیر و... ایشان در یکی از محلات قدیمی یزد رشد و زندگی کرده است. مرحوم شیخ علی اکبر منتظرقائم نیز با وجودی که روحانی نبود، اما یک شال سفید به سر می بست و عبایی بر روی دوش می انداخت. از همه عجیب تر این که مورد اعتماد آیت الله صدوقی بود.

منبع: ماهنامه فرهنگی شاهد یاران/ شماره 134

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده