خاطرات دکتر فریده رکنیان از دوران دفاع مقدس/ در هنگام اصابت موشک به اتاق عمل فقط سلامتی بیمار در ذهنم بود و اصلا به فکر خودم نبودم.
نویدشاهد: وقتی در یکی از بیمارستان های تهران اعمال جراحی خارج از ارتش را انجام می دادم بیمار پیرمردی بود که از کردستان آمده بود و مبتلا به آب سیاه و آب مروارید بود.
یک چشم را آنجا از دست داده بود. آب سیاه او را درمان کرده بودند و حالا می باید آب مروارید یک بیمار یک چشمی راعمل کنم. در این بیمارستان که در حوالی میدان شهدا بود مشغول عمل این بیمار بودم. یکی از روسای وقت دانشگاه های علوم پزشکی هم وظیفه بیهوشی بیمار را به عهده داشت. در همین موقع، موشکی نزدیکی بیمارستان طرفه اصابت کرد. ما با آن بیمارستان 2 کیلومتری فاصله داشتیم. ترکش اصابت موشک سبب شد تا کولر اتاق عمل کنده شد. من بالای سر بیمار بودم و دکتر بیهوشی دریک طرف و پرستار اتاق عمل هم در سمت دیگر من بودند. وقتی این اتفاق افتاد دکتر بیهوشی وپرستار اتاق عمل هر کدام به سویی رفتند و من در جای خود ماندم. تنها چیزی که در آن لحظه فکر می کردم این بود که مریضم یک چشمی است.
این گرد و خاک کولر الان وارد چشم بیمار می شود و تنها چشم او را هم کور می کند. من در فکر جان خود نبودم و تنها فکری که در ذهن من بود سلامتی بیمار بود لذا هر چه گاز استریل بود روی چشم مریضم گذاشتم. تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده، کولر کنده شده و هرچی خاکه در اتاق عمل پراکنده است. خب بیمار را مجددا عمل کردم. ولی دل توی دلم نبود که بیمار دچار عفونت نشود که خوشبختانه عمل موفقیت آمیز بود و دید بیمار برگشت. این مریض هر سال عید که می شود کارت تبریک برایم می فرستد و می گوید من این چشم را از شما دارم.