كجا می برد
شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۶
بي سايه مرا آن نور، با خويش كجا مي برد / بي پرسش بي پاسخ، مي رفت و مرا مي برد
بي سايه مرا آن نور، با خويش كجا مي برد
بي پرسش بي پاسخ، مي رفت و مرا مي برد
ها! گفت تماشا كن گلخاك شهيدان را
خالص نشدي
ورنه، اين خاك تو را مي برد
من بودم و من بودم، در حال شدن بودم
انگار شوري، رقصان به سما مي برد
هنگامه ي محشر بود، يا وعد ه ي ديگر بود
آن پاي كه بي سر بود، تن را چه رها مي برد
رو سوي خطر مي رفت، يا سير و سفر مي رفت؟!
هم باورمان می داد، هم باورمان مي برد
پيري كه غريبي را، از كرب و بلا آورد
اين
بارغريبان را تا كرب و بلا مي برد
شاعر: محمد علي بهمني
نظر شما