مجموعه شعر «سرفه خونين تفنگي در باد»
عنوان كتاب:«سرفه خونين تفنگي در باد»
شمارگان: سه هزار نسخه
سروده: «مرتضي حيدري آلكثير"
ناشر: بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس
معرفي كتاب:
اين مجموعه حاوي 33 قطعه شعر است كه در قوالب غزل و مثنوي سروده شده است.
در مقدمه شاعر بر اين مجموعه، آمده است:
«مادرم ميگويد كه من در سپيدهدمان يكي از روزهاي سال 62 هنگامي كه آفتاب در چند قدمي زمين بود به دنيا آمدهام. دوراني كه نخلهاي سوخته اين اقليم، به من خوشآمدي تلخ گفتند. آري، من خاطره كوچك و مبهمي از دوران جنگ دارم، اما خاطرات اطرافيانم هميشه تصويري پيش رويم مينهد كه نميشود از آن به آساني گذشت. علاوه بر آن، فشار روحياي كه پس از ديدن يك جانباز شيميايي به من دست ميداد، پيوسته آبستن احساساتي بود كه تنها با ياري اشك قلم ميشد از آنها رها شوم. »
حيدري آلكثير ادامه داده است: «شهري كه من در آن ساكنم، در زمان جنگ روستايي بيش نبود. اما روستايي كه با جمعيت اندكش توانست حدود چهل شهيد تقديم كند، الحق و الانصاف اسمي همانند شهر «حر» را شايسته است. حقير اين اثر كوچك را به تمامي اين چهل تن و بازماندگانشان و همچنين به تك تك مردم خونگرم شهرم كه پيوسته مرا مورد لطف و تشويق خود قرار دادهاند تقديم ميكنم. اميد كه با اين اثر توانسته باشم گامي هرچند كوچك در راه مقدس شهيدان بردارم.»
يكي از غزلهاي اين مجموعه در پي ميآيد:
براي لحظهاي بايد زمان طوري دگر باشد
اگر يك بار آواز تو در آن سوي در باشد
نسيمي در به در از كوچهمان رد ميشد اما من
به شوقت در گشودم، گفتم اين شايد پدر باشد
تمام عمر بر سجاده سمت آسمانها بود
كسي ميگفت: شايد دستهايت بال و پر باشد
خدا تا نالههايت را شنيد از آستان شب
به خود گفت: «اين صدا خوب است، باقي الاثر باشد»
تو هم آخر به بارانهاي بعد از برق پيوستي
و لابد خواستي خاك از حضورت بيخبر باشد
«پر» ي در باد! هر شب خوابهايم را ميآشوبد
وصيتنامهات شايد همين يك دانه پر باشد
به دنبال تو تا آن سوي خواب و گريه خواهم رفت
به شرطي كه تمام راهها «راه خطر» باشد