بالهاي دل
نزديك غروب به دنبال جعفر رفتم،تا با يكديگر به هيئت فاطميون برويم. در ميان راه وضعيت جسمي نصراصفهاني تغيير يافت. رنگ چهرهاش زرد شد، سريع او را به بيمارستان رساندم. به دستور پزشك؛ معده او را مورد عمل جراحي قرار دادند. دو غده در معده محمدجعفر بود.
به نظر پزشك معالجش عمل رضايتبخش بود. اما خيلي زود اين درد كهنه سرباز كرد، اينبار دكتر اعلام كرد:«راه معده بسته شده؟ ديگر چارهاي نداريم» ناگهان دنيا در مقابل چشمانم تار شد، بالاخره جراحات شيميايي نصر را از پا انداخت. چند ماه بعد پيكر خسته محمدجعفر به روي شانههاي امت مسلمان تشييع شد. خاصيت عشق اين است، كه تو را فولاد آبديده روزگار ميكند، از هيچ چيز حتي مرگ نميهراسي؛ دلت اين جا نيست، اگر باران سنگ از آسمان ببارد، تو بال دلت را ميگشائي و در آسمان رحمت خداوند پرواز ميكني.
منبع: كتاب مرد ره؛ انتشارات و مركز انقلاب اسلامي سال 1380
راوي: سرتيپ سيد حسام هاشمي(همرزم شهيد نصر اصفهانی)