ابوالقاسم گل رو، به روايت مادر شهيد
شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۱
دختري از خانواده مذهبي و سادات را به عقد ايشان درآورديم و آيت الله محمد يزدي خطبه عقد ايشان را خواند.
![ابوالقاسم گل رو، به روايت مادر شهيد ابوالقاسم گل رو، به روايت مادر شهيد](/files/fa/news/1397/12/4/350140_858.jpg)
هر وقت كه به مرخصي ميآمد به او اصرار مي كردم، ازدواج كند اما او امتناع ميكرد.
تا اين كه در آخرين سفر گفت: «اگر كسي را جهت ازدواج كانديد كردهايد، من آماده ام».
دختري از خانواده مذهبي و سادات را به عقد ايشان درآورديم و آيت الله محمد يزدي خطبه عقد ايشان را خواند.
او قبل از عقد و عروسي به خانمش شرط كرد كه؛ من پس از عقد به فقط به مدت 2 روز در تهران هستم و سپس به منطقه برميگردم و همين كار را نيز كرد و به جبهه رفت.
زماني كه به تهران ميآمد، با لباس بسيجي بود و هيچ گونه اظهار و ادعايي از اين كه يكي از فرماندهان سپاه و يا عضو سپاه است را نداشت و هميشه ميگفت: «من يك بسيجي هستم كه بايد از دين و مملكتم دفاع كنم».
هر وقت كه قصد عزيمت به جبهه را داشت ميگفت: كسي بدرقه من نيايد چون اين بچهها كه با من عازم هستند بعضاً كسي را ندارند كه به بدرقه شان بيايند و ناراحت ميشوند.
تا اين كه در آخرين سفر گفت: «اگر كسي را جهت ازدواج كانديد كردهايد، من آماده ام».
دختري از خانواده مذهبي و سادات را به عقد ايشان درآورديم و آيت الله محمد يزدي خطبه عقد ايشان را خواند.
او قبل از عقد و عروسي به خانمش شرط كرد كه؛ من پس از عقد به فقط به مدت 2 روز در تهران هستم و سپس به منطقه برميگردم و همين كار را نيز كرد و به جبهه رفت.
زماني كه به تهران ميآمد، با لباس بسيجي بود و هيچ گونه اظهار و ادعايي از اين كه يكي از فرماندهان سپاه و يا عضو سپاه است را نداشت و هميشه ميگفت: «من يك بسيجي هستم كه بايد از دين و مملكتم دفاع كنم».
هر وقت كه قصد عزيمت به جبهه را داشت ميگفت: كسي بدرقه من نيايد چون اين بچهها كه با من عازم هستند بعضاً كسي را ندارند كه به بدرقه شان بيايند و ناراحت ميشوند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی قربانيان سلاح هاي شيميايي
نظر شما