نمایش «شهادت» در صحنه تشییع استاد «نجات اللهی»
شهید شاخص عرصه هنر
شهید «حسین کرم قشقایی» از شهدای شاخص عرصه هنر است که در رشته کارگردانی تئائر دانشکده هنرهای دراماتیک تهران فارغ التحصیل شده بود. در ادامه زندگینامه این شهید را از نظر می گذرانیم:
شهید «حسین کرم قشقایی» سال 1327 در خانواده ای از ایلات قهرمان پرور شیراز متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز به پایان رساند و سپس وارد دانشکده هنرهای دراماتیک تهران شد. در سال 1352 در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر این دانشکده فارغ التحصیل شد.
حسین در سال های اوج فعالیت حسینیه ارشاد با الهام از اندیشه های معلم و شهید بزرگ دکتر علی شریعتی در راه استفاده از هنر راستین به منظور شناسایی تشییع انقلابی و قهرمانان مبارز تاریخ و دردها و آرمان های خلق محروم گام گذاشت.
در سال های دانشجویی– در اوج حکومت ستم و خفقان – می کوشید تا آثار نمایشی مترقی را بر روی صحنه آورد. اجرای نمایشنامه «استثناء» و قاعده «برتولت برشت» در دانشکده هنرهای دراماتیک از جمله این فعالیت ها بود.
در ادامه فعالیت های مبارزه جویانه اش در کار تئاتر، هنگامی که می خواست نمایشنامه ای گویای فلسفه راستین نهضت حسینی و قیام عاشورا را اجرا کند، با مخالفت و کارشکنی مسوولان مواجه شد.
پس از دانشکده، به خدمت نظام رفت. ولی از آنجا که همیشه از ارتش و ارتشیان مزدور و ضدخلق بیزار بود، در برابر مقاومت و معیارهای حاکم ایستادگی کرد و در بطن خفقان سربازخانه نیز به مبارزه برخاست. تا جایی که او را با تنزیل درجه و بارها کاهش و قطع حقوق، پادگان به پادگان به دورترین و بد آب و هواترین نقاط کشور تبعید کردند و بارها در تبعیدگاه ها به زندانش افکندند.
پس از پایان خدمت، دیگر بار به فعالیت های مبارزاتی و آگاهی بخش خود ادامه داد.
حسین هیچگاه سازشکار نبود. همانقدر که توده محروم و رنجدیده را دوست داشت از ارتجاع، نیروها و سازمان های ضدخلق متنفر بود. در جنبش پرخروش و بی امان خلق شرکت داشت. در خانه ننشست تا با خویش و برای خویش سخن گوید و بنویسد. دلیرانه پای به میدان گذاشت.
روز ششم دیماه 1357، همراه دیگر برادران و خواهران مجاهد و مبارزش در تشییع جنازه استاد شهید نجات اللهی شرکت کرده بود. وقتی مزدوران رژیم، مردم را به رگبار گلوله بستند، حسین به نجات مجروحان شتافت. زنی تیرخورده را به مکانی امن رساند و هنگامی که دیگر بار به صحنه پیکار بازگشت، به رگبار گلوله اش بستند. حسین در خون خود غلتید و زیباترین صحنه «هنر خوب مردن» را رقم زد.
شهید «حسین کرم قشقایی» در دوران فعالیت هنری خود دو نمایشنامه «حروفیه» (بر اساس جنبش خلقی و شیعی حروفیان و در پیوند با جنبش مبارزه مسلحانه خلق ما علیه استبداد و استعمار) و «نفت» (بیانی سمبلیک از استثمار و غارت منابع نفت ایران به دست امپریالیست ها) را به تصویر کشید.
شهید قشقایی علاوه بر عرصه تئاتر، شاعر مسلک هم بود و چندین شعر آزاد از خود به یادگار گذاشته است:
«در موج خیز حادثه
قلبم در فراز کوهستان می تپد
هنگامی که خلق بسته به زنجیر
در تکاپوی رهایی بود
من در اشتیاق پرطراوت ایثار
چون گلبرگ
از تابش پرحرارت خورشید
می گداختم
و عطر گل های محمدی
شهر را دلداری می داد.
فردا
از نگونسار این دژ بیداد
پشمینه دلق خویش بیاویزم
و از گلدسته های عصیان
سرود عشق را سر دهم
پر شور»
رسالت هنر و هنرمند در کلام شهید قشقایی
شهید قشقایی سال 1352مقاله ای با عنوان «فصل رسوایی» در بیان رسالت واقعی هنر و هنرمند نیز به رشته تحریر درآورده است. در بخش هایی از این مقاله می خوانیم:
«دین حسین (ع)، دینی است که به انقلاب مداوم اعتقاد دارد و هزار و چهارصد سال تاریخش پر از شهادت و شرافت است و میلیون ها قربانی داده و می دهد.»
«سمبل هایی که در نمایشنامه ها و فیلم های فرمایشی از طبقه رنجبر تاریخی و انقلابی ارائه می شود، شخصیت های زبونی هستند که خیلی زود در لای چرخ دنده های نظام جور قدرتمند له می شوند. نه ابوذر غفاری، نه یعقوب لیث رویگر زاده، نه جمیله بوپاشا، نه لومومبا و نه خسرو و روزبه.»
«هنرمندان! بیایید شرقی و آزاده باشیم، نه غربی و آواره. بیایید مفت خور نباشیم، در تولید اقتصادی جامعه سهیم بشویم، در نبرد شرکت کنیم و انسان باشیم و هرچه را که به عنوان هنر از نقاشی تا موسیقی، به ما تحمیل کرده اند، یکسره به دریا بریزیم، هرچه که هنر را به نفع امپریالیسم، صهیونیسم و اشرافیت به زنجیر کشیده، آن را با آخرین نیروی ممکن بر تار و پود هنر و هنرمند مرتجع بکوبیم، رسوایشان کنیم و هنر را به میان کارگران و دهقانان ببریم.»
یادش گرامی.