زندگی نامه شهید سیدرضا حسین پور + وصیت نامه شهید
نوید شاهد: سيّدرضا حسين پور - چهارمين فرزند سيّدمحمّد - در دوازدهم آبانماه سال 1346 در شهرستان بيرجند - بخش خوسف روستاى كوشه - متولد شد. به سبب همزمان بودن تولدش با ولادت با سعادت امام رضا(ع)، نام او را رضا گذاشتند. در پنج سالگى به مكتب رفت و قرآن را نزد خانمى به نام فاطمه آموخت. كودكى فعّال و كنجكاو بود.
به علت شغل پدر - كه جنگلدار بود - به زاهدان نقل مكان كردند و به همين علت دوران ابتدايى را در مدرسه بابائيان زاهدان به سال 1352 و دوره راهنمايى را در مدرسه رازى به سال 1357 - كه همزمان بود با آغاز انقلاب شروع كرد.
به علت رفت و آمد خانوادگى بين خانواده ايشان با خانواده آقاى كفعمى - امام جمعه زاهدان - اعلاميههاى حضرت امام(ره) را از ايشان مى گرفت و در مدرسه بين دوستان پخش مىكرد.
دوره متوسطه را در دبيرستان امام خمينى و مجتمع رزمندگان زاهدان در سال 1361 آغاز كرد. او به جز درس در اين دوران، به امور بسيج، جنگ و جبهه نيز مشغول بود. همواره از فعالان صحنههاى انقلاب و خطِّ امام بود و دستورات امام و ولايت فقيه سرلوحه كار و محورِ فعاليت او بود.
سيد رضا، بسيجى فعال بود. وى كه از اوايل انقلاب در پايگاه انصارالحسين زاهدان فعاليت داشت، در پانزده سالگى براى اوّلين بار از همان پايگاه عازم جبهه شد.
از آغاز جنگ پيوسته در جبهه ها و در اكثر عمليات ها حضور فعّال داشت. عاشق جنگ بود و جنگ را تكليف خود مى دانست.
معتقد بود اين نهضت ادامه نهضت امام حسين(ع) است.
مطالعات سيدرضا بيشتر كتابهاى علمى و مذهبى و از جمله كتابهاى شهيد مطهرى بود.
رعايت حجاب، دورى از غيبت، صبر و بردبارى و پرداختن به امور خيريه از توصيه هاى او بود.
سيدرضا ازدواج نكرد و هر وقت به او پيشنهاد ازدواج مى شد، مىگفت: «تا جنگ تمام نشده اصلًا در اين مورد با من صحبت نكنيد. چنانچه جنگ تمام شود و به خواست خدا برگردم، ازدواج خواهم كرد.»
سيدرضا حسينپور در 15 بهمن 1365 در عمليات كربلاى 5، در منطقه شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر پاكش پس از پنجاه روز از زاهدان به بيرجند منتقل و در قطعه شماره 2 گلزار شهداى بيرجند به خاك سپرده شد.
وى قبل از شهادت دوبار مجروح شيميايى شده بود كه يك بار آن در عمليّات آزادسازى مهران بود.
وصیتنامه شهید حسین پور:
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون وما ارسلناک الا رحمه للعالمين (قرآن کريم)
به نام خداي شاهدان و صالحان و راستگويان و راست
قامتان در درگاه او به نام خداي جبار و قهار به نام او که پديد آورنده است و
نابود کننده هر چيز به نام او که هدايت خلق را بر پيامبري نيکو مقام نهاده
تا بشر را به سعادت در زندگي رهنمون سازد اين خالق هستي اي کسيکه بازگشت
همه را به سوي خويش خواند و خدايا من جداً از تو مسئلت ميکنم که به آن
رحمتي که هر موجودي را فراگرفته و يا آن نيرويت که هر موجود را به آن مقهور
گردانيدي و هر موجودي در برابرش فروتن گشته و هر چيزي برايش زبون گرديده و
به آن مقام جبروت و بزرگيت که با آن بر هر موجودي چيره گشتي و با آن عزتت
که هيچ موجودي در مقابلش نميايستد و در بزرگيت که سراسر عالم را پر کرده و
بر آن شب که هر موجودي را احاطه دارد و هنوز تجلي ذاتت که هر موجودي
بواسطه آن بتابش آمدهاي نور تو واقعي اي منزه نخست اولياني و اي واپسين
آخران . خدايا من براستي بسويت تجرب ميجويم و بوسيله تو از حضور و در گاهت
شفاعت و بخشش ميخواهم و بجودت از تو ميخواهم که مرا بخويش نزديک کني و
اينکه سپاسگزاري خود را بمن الهام کني و بياموزي و اينکه ياد؟؟؟ خويش را به
من تلقين کند.
خدايا جداً از تو ميخواهم مانند خواستن يک فوتن خوار ترسان
که کار را بر من آسان گيري و به من ترحم کني و اينکه مرا بزودي مقرر خود
سازي.
با سلام به منجي عالم بشريت مهدي(عج) و رهبر انقلاب و خانوادههاي معظم شهداء و امت شهيد پرور و سلام فراوان به خانواده به پدر و مادر به خواهر اين وصيت راشروع ميکنم : پدر و مادر گرامي سلام عليکم ميدانم و درک ميکنم آري درک ميکنم که چقدر برايتان با رفتن من زندگي و تحمل زندگي کردن سخت خواهد بود اما اين مسئله الهي است که انسان بايد برود و همچنانکه ؟؟؟ روزي آمده است ولي چه بهتر که هدفش بسود و سوي جامعهاش باشد آن هم جامعهاي که در آن حرکات الهي و براي تقرب خدا و گسترش دين او باشد ميدانم سوز و غم من ناله سبب گريه بسيار- نارحتي و فغان زياد است.
اما از شما
تمنا دارم که در سوزگداز من گريه نکنيد آري گريه نکنيد که نابخردان زياد
است ضد دينان زيادند و نگويند که هدف اينان جز هدف خدا و جهاد در راه
خداست. برايم از همه طلب مغفرت و آمرزش بنمائيد و از خودتان هم طلب مغفرت
را مينمايم زيرا مشکلات فراواني را برايم متحمل شدهايد. مرا در زاهدان
دفن کنيد و اگر مايل هم نبوديد در هر کجا که مصلحت را دانستيد و براي مراسم
دفن هر گونه که خواستيد عمل کنيد و وصيتي که در مقابل آنهمه زحمات شما
بسته و بي دريغ شما دارم اين است که اگر من از دنيا رفتم که در آن قدم
نهاده را بسيار مقدس و مبارکي است اگر چه خودم هيچ ارزشي را در مقابل
آن ندارم پس راه با ايمان و تقواي به خدا ادامه داده و در غم من هيچگونه
ناراحتي از خويش نشان نداده و گريه و زاري نکنيد تا باشد که خداوند اجرتان
را در روز موعود و روز حق و حقيقت به شما عطا فرمايد همچنانکه پدر و مادر
اجر بسيار والايي رانزد خدا دارند چرا که با ايماني که به خداوند از خويش
در صحنه نشان داديد برايتان اجري والا قرار خواهند داد. و من هم بدين سبب
خوشحالم که اينگونه پدر و مادري داشته و با چنين سرافرازي و راست قامتي در
درگاه خدا در روز قيامت به طرف او رفته با قامتي راست خود را به او نزديک
ميکنم (و با اثاثيه و وسايل هر گونه خواستيد عمل کرده) و يک نکته يادتان
نرود که کمک کردن به جبههها و دعا بجان رهبر و خالي نگذاشتن انقلاب و صحنه
وصيت به خواهرم و تمام خواهران گراميم :در فراغم گريه نکنيد و همانند زينب
که يار و ياور امام حسين (ع)بود راه مرا با حجاب خويش همچون قبل ادامه
داده تا باشد که او هم در رديف و شمار ياران فاطمه زهرا اين تک بانوي جهان
اسلام قرار گرفته و از ادامه دهندگان راه اين بانوي گرامي باشيد. وصيتي به
همسنگرانم (سنگر علم دانش)مدرسه :از همه دوستانم هم رديف سنگرم يعني سنگر
علم و دانش ميخواهم که اين سنگر را خالي نگذاشته و بوسيله اين سنگر،
سنگرهاي دشمنان بعثي و منافقين را با تکيه بر علم و دانش همراه با تقوا
نابود و بر ايمان و خلوص خويش بيافزائيد و آن قدر بکوشيد در طلب آموزش که
ديگر بتوانيم خودمان را با سلاحهاي علمي همراه با تقوا مجهز کنيم
وبدينوسيله بر قدرت اسلام بيفزائيم و يک نکته ديگر که در دعاها و
ارتباطهايتان براي پيروزي اسلام دعا کنيد و به جبههها آمده و کمک به جبهه
را هم هميشه در ذهن خويش به فکر جنگ باشيد و يک نکته ديگر که از همه شما
التماس دعا داشته و ان شاءالله به آن اميد که همگي را در کربلاي حسيني
زيارت بنمائيم (و در آخرتمام کسانيکه از من قرضي ميخواهند نيز بدهکارند
عرض ميکنم که آن چه که من ميخواهم بخشيدم و آن چه ميخواهيد به خانه مان
رفته و تحويل گيريد و از جمله برادران مصطفي قاليباف مبلغ 200 تومان و احمد
پسر آخوند 100 تومان و حبيب الله بلوچ دانش آموز دبيرستان آيت الله منتظري
200 تومان مقروضم که از پول دفترچه که مبلغ ناچيزي است برداشته و
بپردازيد.) باشد که همگي ما ادامه دهندگان راه شهداء و شاهدان و راستگويان
اسلام و از انقلابمان در هر زمان و هر کجا که باشيم و آيه شريفه واعتصموا
بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا را در ذهنمان گسترش داده و به آن پايبند
باشيم. به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گماني مبر که مرا درد اين جهان
باشد براي من (مگرايي)و مگو دريغ دريغ به دام ديو در افتي دريغ آن باشد
جنازهام چو بينيي مگو فراق فراق مرا وصال و ملاقات به آن زمان باشد مرا به
گور سپردي مگو وداع وداع که گور پورده جمعيت چنان باشد فروشدن چه بديدي،
برآمدن بنگر غروب شمس و قمر را مرا چرا زيان باشد کدام دانه فرو رفت در
زمين که نرست چرا به دانه انسانيت اين گمان باشد ترا چنان بنمايد که من به
خاک شدم به زير پاي من اين هفت آسمان باشد دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
دعاي نيمه شبي رفع صد بلابکند دعاي کردن خواندن نمازهاي مستحبي و نماز شب
و دعا کردن و گريه کردن براي نصرت لشکر حق و پيروزي اسلام و بخشش گناهان
را از يادتان نرود زيرا که با همين شب زنده داريها و عبادتها و دعاهاست که
انسان بسوي خدا تقرب پيدا ميکند وبه سعادت و رستگاري که خواست تمامي
انسانهاست ميرسد و موفق در راه حق و ادامه راه حقيقت ميشود.
به اميد آنروز که پرچم پرافتخار الله اکبر در تمامي جهان چه کربلا و چه قدس و چه کشورهاي محروم و عقب مانده و کشورهاي صنعتي و ابر قدرت بر پا و کفر نفاقي از بين رفته و جاي خويش را وحدت بسپارد و قاتلو هم حتي لاتکوفي فتنه جنگ جنگ تا رفع فتنه در تمامي عالم «امام خميني» خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
امضاء :سيد رضا حسين پور
12/11/64