خاطره

محروم از محبت پدر/ خاطره اي از شهيد محمدحسن محمدي

چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۷
می گفت : دست خودم نیست احساس عجیبی به این دخترمان دارم. حس می کنم دوران باهم بودمان محدود است و بین من و این فرزندم جدایی می افتد...
نويد شاهد كردستان:

شهید محمد حسن محمدی

فرزند: ابراهیم

ولادت: ۱۱ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳۱۱

محل ولادت: روستای بیساران سنندج

شغل: پاسدار

تاریخ شهادت: ۴ ̷ ۹ ̷ ۱۳۶۱

محل شهادت: سنندج

نحوۀ شهادت: درگیری با ضدانقلاب اصابت گلوله

محل دفن: گلزار شهدای سنندج


محمد حسن فرزند ابراهیم و خدیجه در روستای بیساران سنندج به دنیا آمد. پدر و مادرش با کشاورزی و دامداری مخارج زندگی سادۀ خود را تأمین می کردند. تا پایان دورۀ ابتدایی درس خواند و پس از آن به دلیل نامناسب بودن وضعیت مالی خانواده به کار در مزرعه پرداخت.

در جوانی ازدواج نمود و صاحب پنج فرزند ( سه پسر و دو دختر) گردید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش گروهکهای ضدانقلاب در کردستان، برای دفاع از دین و قرآن به سپاه پاسداران پیوست و مسلح گردید.

در بسیاری از درگیری ها و عملیات پاکسازی منطقه شرکت نمود و سرانجام در حالی که پنجاه سال از سن او گذشته بود در درگیری با عوامل استکبار هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

محروم از محبت پدر

آخرین فرزندمان دختر بود. همسرم علاقۀ عجیبی به او داشت و به محض آمدن به منزل با او شروع به بازی می کرد و من اعتراض می کردم که با این همه خستگی چرا استراحت نمی کنی؟ می گفت : دست خودم نیست احساس عجیبی به این دخترمان دارم. حس می کنم دوران باهم بودمان محدود است و بین من و این فرزندم جدایی می افتد. مدتی قبل از شهادت یک روز وارد اتاق شدم. دخترمان در حال بازی کردن بود و همسرم به او خیره شده بود. پرسیدم چرا این طور نگاهش می کنی؟ با حسرت آهی کشید وگفت : نگاهش که می کنم، ازدرون می سوزم. حس می کنم به زودی ازمحبت پدرمحروم می شود. این را گفت و اشک در چشمانش حلقه زد. و بالاخره حرف همسرم درست از آب درآمد. چرا که دخترم سه سال بیشتر نداشت که پدرش به شهادت رسید.

از خاطرات خانم سعدا خدامرادی، همسر شهید


استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده