«فیلمسازی به شیوه اشراقی» راز ماندگاری روایت فتح
شهید سید مرتضی آوینی، در روایت فتح "صدای" رسا و زیبای جبههها بود و "سیمای" رزمآورانی که عارفانه و عاشقانه و مخلصانه عظیمترین رویداد و به تعبیر خود آوینی "عاشورایی دوباره" را رقم میزدند. نثر روایت فتح، به تعبیر حافظ "آنی" داشت که بر جان مینشست، دل میبرد و تا ژرفا و زوایای وجود نفوذ میکرد و نه تنها "احساس" که "عقل" را با خود همراه و همسفر میکرد.
بخشی از راز موفقیت این اثر ماندگار (روایت فتح) را از کتاب معراج عشق میخوانیم:
«آوینی در مستندسازی شیوهای را دنبال میکرد که خود آن را شیوه اشراقی در فیلمسازی مینامید. این اصطلاح را اولین بار او به کار بُرد و بعد او هم، کسی آن را پیگیری نکرد.» (دالایی، 1387)
«فیلمسازی به شیوه اشراقی، قبل از آنکه به توان و تکنیک سینمایی فیلمساز وابسته باشد به ادراک و برداشت او از حقیقت موضوع برمیگردد و نسبتی که او با حقیقت برقرار میکند. آنها تاثیر عرفانی و شهودی از دفاع مقدس را با نگرش عرفانی و اشراقی نسبت به جنگ در فیلمسازیشان دادند.
به همین جهت در روایت فتح رزمندگان، عارفانی تصویر میشوند که ره صدساله عرفا را بیخبر از اصطلاحات پر طمطراق عرفان عملی و نظری، یکشبه طی کردهاند. اگر روایت فتح نگاه عارفانه دارد به خاطر این است که خود فیلمساز عارف است و عرفان نهفته در لایههای پنهانی جنگ را ادراک کرده. (پس توانسته است به بخشی از آن عرفان توجه کند، فقط بخشی از آن را به تصویر بکشد.» (حاتمیکیا، 1393)
ابراهیم حاتمیکیا در این باره میگوید: «آوینی همواره به من میگفت من به شیوه اشراقی فیلم میسازم» گویا این شیوهای بود که خودش آن را ابداع کرده بود و تنها خودش آن را میشناخت. چراکه «او در صورت نمیماند. همواره عالم ظاهر را تاویل و به اصل و معنای هر چیزی رجوع میکرد. او تاویلی میاندیشید؛ و تاویلی فیلم میسخت و مینوشت. فیلمسازیاش نوعی ذوق درونی و معرفت شهودی بود.» (طالبزاده، 1391)
آوینی در مورد شیوه اشراقی میگوید: «ما در گروه روایت فتح شیوه مستندسازی خودمان را اشراقی میخواندیم؛ زیرا ما به تجربه دریافته بودیم که حقیقت هستی امکان ظهور در سینما را دارد؛ منتها باید تکنیک و تکنولوژی سینما را که همواره مانع و حجاب این تقرب هستند، اهلی کرد؛ و این اهلیت اگرچه با مهارت فنی نسبتی غیرقابل انکار دارد، اما بیش از از هر چیز به نسبتی رجوع دارد که فیلمساز با عالم وجود خود برقرار میکند؛ بنابراین خودمان را یکسره تسلیم واقعیتی میکردیم که در جبههها وجود داشت.» (آوینی، 1382)
پیامد این فرهنگ اشراقی چنان که خود آوینی هم اشاره میکند، روایت حقایق جبهههای نبرد و عرفان و معنویت آن فضاست.
شهود زمان و مکان در روایت فتح
«در برنامه روایت فتح، ارتباط و پیوند تنگاتنگی بین دفاع مقدس و نهضت بزرگ عاشورا برقرار است. عاشورا و کربلا در اندیشه شهید آوینی دارای جایگاه ویژهای است. از این رو همواره تلاش میکند ذهن مخاطبان برنامه را نیز به سمت این موضوع جلب کند تا بیشتر درباره آن فکر کنند و ادراک عمیقتری از آن حادثه داشته باشند. تصاویر، گفتارهای متن، موسیقی و... در تلاشاند تا مخاطبان نسبت بین نهضت بزرگ عاشورا و دفاع مقدس را بهتر دریابند. (حاتمیکیا، 1391)
نادر طالبزاده از همکاران شهید آوینی در اینباره میگوید: «دو موضوع برای آوینی خیلی مهم و جدی بود؛ یکی کربلا که در آثار او موج میزد. خون امام حسین (ع) ماجرای مهمی برای مرتضی بود و دومی، آخرالزمان و اینکه ما قدم در آخرالزمان نهادهایم.» (نادر طالبزاده، 1391)
آوینی در این باره میگوید: «حماسه کربلا بزرگترین واقعه تاریخ است که همه مبارزات شیعه در سایه آن معنا میگیرد. کربلا یک نام است و یک شهر، اما آنچه که به آن امتیاز میبخشد، عشق، حقیقت آن است که روز عاشورا هنوز به پایان نرسیده، کاروان تاریخ روانه است و یاران عاشورایی سیدالشهدا را به کاروان تاریخ میرساند. کربلا تنها آن نیست که سال شصت و یک هجری اتفاق افتاد؛ همان کربلای سال شصت و یک اگر معرفت داشته باشی وجود دارد، همین جا در جبهههای جنگ.» (1364، سایت شهید آوینی)