گریه های بی امان
يکشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۸
شهيد عشق، زمين و زمان گريست ترا /زمين گريست ترا، آسمان گريست ترا / ز سنگ سنگِ زمين، چشمه چشمه خون جوشيد / ز دل بر آمدى و و ديدگان گريست ترا
شهيد عشق، زمين و زمان گريست ترا
زمين گريست ترا، آسمان گريست تراز سنگ سنگِ زمين، چشمه چشمه خون جوشيد
ز دل بر آمدى و و ديدگان گريست ترا
نديده بود آسى خون از آسمان بارد
چو ديد خون ترا، ناگهان گريست ترا
تو روح دينى و دين از تو جان تازه گرفت
تو جان شدى بتن عشق و جان گريست ترا
چو مَرآَبَت آه ز دل بر آشيد شيهه ى درد
وحوش و طَير، زبان در زبان گريست ترا
هر آنكه جنبش و ادراك و روح و جانى داشت
به هر چه بود مقدّر بدان گريست ترا
قرار، داد، ز آف، هر آه قصّه ى تو شنيد
آشيد نعره ز دل بى امان گريست ترا
تو نور ديده ى ايمانى اى حسين(ع) شهيد
شگفت نيست گر اينسان جهان گريست ترا
عاشوراى 1417
سروده محمدجواد محبت
منبع: از مرزهای فریاد کتاب شعر شهادت، نشرشاهد نظر شما