چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۸
آخوند خراسانی در سال 1255 ق در مشهد متولد شد (زرکلی، 7/ 234 ؛محسن امین، 9/ 5). وی کوچکترین پسر ملاحسین هروی بود.ملاحسین در جوانی برای تحصیل علوم دینی از هرات به مشهد مهاجرت کرد و در همان جا اقامت گزید

آخوند خراسانی مرجع تقلید شیعه و از رهبران سیاسی عصر مشروطه

نوید شاهد:آخوند خراسانی، ملا محمدکاظم هروی (شهادت 1329 ق)، فقیهِ اصولی، مرجع تقلید شیعه و از رهبران سیاسی عصر مشروطه

سیاسی عصر مشروطه
آخوند خراسانی در سال 1255 ق در مشهد متولد شد (زرکلی، 7/ 234 ؛ محسن امین، 9/ 5). وی کوچکترین پسر ملاحسین هروی بود. ملاحسین در جوانی برای تحصیل علوم دینی از هرات به مشهد مهاجرت کرد و در همان جا اقامت گزید. آخوند خراسانی هم در حوزه علمیه مشهد به فراگیری ادبیات عرب، منطق و اصول فقه پرداخت و در طی یازده سال، مقدمات و سطوح را به پایان رسانید (مدرسی، 259 ؛ رجبی، 2؛ قس: دریابیگی، 12 ). او در 22 سالگی برای حضور در محضر علمی شیخ انصاری (مدرس، 1/ 41 ؛ قس: نوبخت، 136) در رجب 1277 ق از مشهد رهسپار نجف شد (محسن امین، 9/ 5) و در این بین مدت 3 ماه در سبزوار و در محضر حاج ملاهادی سبزواری (د 1289 ق) فلسفه خواند (کفایی، 38 ؛ رجبی، 2؛ قس: دریابیگی، 13 ). او در طول سفر به سبب تمام شدن ره توشه، مدتی را نیز در تهران به سر برد (زرکلی، 7/ 234 ؛ دریابیگی، 13 ) همچنین در این ایام در مدرسه صدر و در حجره شیخ عبدالرسول مازندرانی سکونت گزید (کفایی، 38 ) و به تحصیل حکمت، الهیأت و منطق پرداخت (حبیب آبادی، 5/ 1512 ؛ محسن امین، 9/ 5) و از محضر اساتیدی چون ملاحسن خویی و ابوالحسن جلوه بهره مند شد (کفایی، 38 ).

آخوند، پس از یک سال و اندی توقف در تهران، در ذی الحجه 1278 ق، عازم نجف شد (بامداد، 4/ 1) و تا زمان درگذشت شیخ مرتضی انصاری ( 1281 ق) یعنی مدت 2 سال و چند ماه، در محضر او به تحصیل فقه و اصول پرداخت (سپهرم، 43 ؛ محسن امین، همان جا). پس از مرگ شیخ انصاری، آخوند در جلسات درس سیدعلی شوشتری (د 1283 ق)، از شاگردان برجسته وی، حضور یافت (دریابیگی، حبیب آبادی، همان جاها). پس از وی، آخوند به مدت 13 سال نزد میرزا محمدحسن شیرازی (د 1312 ق) به فراگیری فقه و اصول پرداخت (سپهرم، حبیب آبادی، رجبی، همان جاها). مرتبه علمی آخوند در آن ایام به حدی رسیده بود که میرزای شیرازی، طلاب نجف را به استفاده از محضر علمی وی تشویق میکرد (کفایی، 72 ؛ دریابیگی، 18).آخوند خراسانی در جلسات درس شیخ راضی نجفی )سپهرم، حبیب آبادی، همان جاها( و سیدمهدی قزوینی (د 1300 ق) نیز شرکت داشت و چند ماه قبل از مرگ سیدمهدی قزوینی، از او اجازه روایت دریافت کرد (کفایی، 66؛ دریابیگی، 13 ).

آخوند خراسانی از سال 1290 ق، به مدت بیش از 40 سال به تدریس پرداخت (کفایی، 123 ؛ دریابیگی، همان جا). او دروس اصول و فقه را به زبان عربی تقریر میکرد (دریابیگی، همان جا). محتوای درس وی طوری بود که سبب میشد تا برخی از شاگردانش، مانند شیخ محمد حسین کاشف الغطا، چند دوره در درس وی شرکت کنند (رجبی، همان جا). او صبح در مسجد هندی فقه تدریس میکرد و شب، پس از نماز عشا، در مسجد طوسی به تدریس اصول می پرداخت. به علاوه، به هنگام عصر در خانه خود برای شاگردان برگزیده اش، که تعداد آنان را بین سیصد تا چهارصد تن ذکر کرده اند، درس فقه میگفت(کفایی، 103 ؛ دریابیگی، همان جا). افزون بر اینها، آخوند شب ها، پس از درس اصول، در خانه اش مجلس فتوایی را ترتیب می داد که مبارزترین شاگردان وی از جمله شیخ عبداللّه گلپایگانی، میرزا حسین نایینی، سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد باقر گلپایگانی، شیخ ضیا ءالدین عراقی، شیخ محمد حسین اصفهانی، شیخ محمد تقی گلپایگانی، شیخ علی قوچانی، شیخ علی گنابادی و شیخ عبدالکریم حائری یزدی در آن شرکت داشتند (حائری، 179 ؛ کفایی، 121 ؛ دریابیگی، 25 ). آخوند خراسانی در آن مجلس که تا پاسی از شب به طول می انجامید، استفتائات مقلدانش را تنظیم میکرد (کفایی، 104 ).

آخوند خراسانی مرجع تقلید شیعه و از رهبران سیاسی عصر مشروطه

آخوند خراسانی در سال 1291 ق به دنبال مهاجرت میرزای شیرازی از نجف به سامرا، عازم سامرا شد (محسن امین، 9/ 5؛ دریابیگی، 13 ) اما به توصیه میرزای شیرازی به نجف بازگشت (حبیب آبادی، 1512/5 ؛ بامداد، 4/ 1). در سال 1311 ق، پس از درگذشت میرزای شیرازی و از رونق افتادن حوزه سامرا، همه نظرها بار دیگر به سوی حوزهٔ نجف و زعیم آن معطوف شد و آخوند خراسانی جانشین وی و بزرگترین مرجع تقلید در عالم تشیع گردید (حبیب آبادی، همان جا). در دوره مرجعیت و اقتدار آخوند خراسانی، حوزه علمیه نجف از بالاترین درجه اعتبار سیاسی در بین شهرهای کشورهای اسلامی برخوردار بود (رجبی، 2). آخوند خراسانی، حتی در هنگام شیوع وبا در نجف، حوزه درسش را تعطیل نکرد (دریابیگی، 35 ). تعداد شاگردان حاضر در هر جلسه از جلسات درس آخوند را با کمی اختلاف، بیش از 1200 تن ذکر کرده اند (دریابیگی، 13 ؛ حبیب آبادی، همان جا؛ قس: سپهرم، 43 ؛ کفایی، 122 - 123 ). اما درباره کیفیت جلسات وی، بین تذکره نویسان اختلافی نیست و همه اذعان دارند که حداقل 400 تن مجتهد مسلم در پای منبر وی کسب علم می کردند (سپهرم، دریابیگی، همان جاها؛ مدرس، 1/ 42).


ویژگی بارز آخوند خراسانی در علم اصول، تنقیح و پالایش آن علم از زوائد، گزیده گویی و عقلانی تر کردن مباحث است (کفایی، 100 ). افزون بر آن، آخوند نقش عقل را در اجتهاد و سیاست ورزی ارتقا داد (دریابیگی، 39 ؛ کدیور، 9). او، بر خلاف شیخ انصاری، ولایت مطلقه را منحصر در ذات ربویی میدانست، ولایت تشریعی پیامبر و ائمه را مقید به کلیات مهم امور سیاسی اعلام کرد و ادله را از اثبات ولایت ایشان در امور جزئیه شخصیه ناتوان میدید (کدیور، یازده). آخوند خراسانی، و پس از وی میرزای نایینی، بر خلاف دیدگاه طرفداران سنت قدمایی که اعتقاد به مرزهای دولت های ملی را خلاف اصول شریعت میدانستند، نخستین فقهایی هستند که مفهوم وطن را در معنای قلمرو دولت ملی ایران به کار برده اند (طباطبایی، 519 ).

آخوند خراسانی، در جریان انقلاب مشروطه و مخالفت با رژیم استبدادی، به عنوان رهبر سیاسی شهرت یافت. وی در عین اشتغال دائم به کارهای علمی و تربیت طلاب، رویدادهای سیاسی ایران را نیز با دقت دنبال میکرد. آخوند، به همراه حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی و حاج شیخ عبداللّه مازندرانی، با ارسال نامه و تلگرام به رهبران دینی و سیاسی ایران و نشر اعلامیه، نسبت به رویدادهای سیاسی و اجتماعی موضع گیری کردند (ک: بامداد، 1؛ دریابیگی، 39 ؛ کفایی، 108 )؛ از جمله آن که در اعتراض به غفلت شاه و ولیعهد و بی کفایتی و فساد وزرا و نابسامانی امور، به شاه نامه نوشتند (کدیور، 157 ). همچنین درباره ارتداد علی اصغرخان اتابک، صدراعظم، (کدیور، 160)، اخراج مسیو نوز بلژیکی (کدیور، 162 )، مخالفت با اخذ وام از سوی مظفرالدین شاه از روسیه و روشن ساختن پیامدهای این مسأله (رجبی، 3) واکنش نشان دادند. آخوند خراسانی و مازندرانی، به عنوان رهبر و سخنگوی مشروطه خواهان، نقش بسیار موثری در تأسیس و تحکیم مبانی مشروطیت ایران داشتند (دریابیگی، 39 ). آنها نظام مشروطه را وسیله ای برای تحدید ظلم می شمردند و شرکت در جنبش مشروطیت را بر همه مسلمانان واجب می دانستند (رجبی، 3). آخوند خراسانی بر کتاب تنبیه الامّة و تنزیه الملّة، نخستین رساله منظم در اندیشه سیاسی شیعی، تألیف میرزا محمد حسین نایینی، تقریظی نوشت و ضمن آن» مأخوذ بودن اصول مشروطیت را از شریعت محقه « اعلام کرد و آنچه را که نایینی در این زمنیه نگاشته بود، تأیید کرد (طباطبایی، 482 ؛ حائری، 217 ؛ کدیور، 230 ؛ رجبی، 3). پیش از آن نیز، او و مازندرانی «لایحه مراد از سلطنت مشروطه » را که شیخ محمد اسماعیل محلاتی غروی در سال 1327 ق نوشته بود، تأیید کرده و آن لایحه را که به بررسی مغالطه های مشروعه خواهان پرداخته و ضمن آن پاسخ های سنجیده ارائه داده بود، لایحه شریفه خواندند (طباطبایی، 451 ، پاورقی 2)

با وجود صدور فرمان مشروطیت و انتخابات مجلس شورای ملی، محمدعلی شاه حاضر به قبول مجلس و مصوبات آن نبود. آخوند خراسانی نیز در پاسخ استفتائات مکرر، ایستادگی در برابر مجلس قانونگذار را به منزله ایستادگی در برابر احکام دین اسلام اعلام کرد. او در پاسخ به نامه مردم همدان و در تأیید مشروطیت، اظهار کرد که «موضوعات عرفی و امور حسبیه در زمان غیبت به عهده عقای مسلمین و ثقات مؤمنین تفویض شده است که مصداق آن همان دارالشورای کبری است » (همو، 496 ). وی همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا با مشروعیت قانونی، نظام مشروطه به نظام مشروعه تبدیل میشود، گفته است که سلطنت اسلامی جز به زعامت معصوم نمیتواند شکل بگیرد و هر سلطنتی که معصوم در رأس آن قرار نگرفته باشد، غصبی است. هر چند، وی خاطر نشان کرده است که تبدیل نظام سلطنت استبدادی به نظام مشروطه از ضروریات فرقه امامیه است (همو، 497 ). آخوند خراسانی مجلس شورای ملی را وسیله ای برای رفع ظلم و حفظ بیضه اسلام و وجود آن را قطعاً، عقاً، شرعاً و عرفاً راجح و بلکه واجب می دانست (کدیور، 171 ).

وقتی محمدعلی شاه به سلطنت رسید ( 1325 ق/ 1907 م)، آخوند، برای تذکر درباره لزوم امضای قانون اساسی و رعایت قوانین مشروطیت، اندرزنامه ای برای وی  فرستاد (همو، « ؛174 آخوند خراسانی 151/1 ،» ). وی در این اندرزنامه به محمدعلی شاه درباره امضای نظام نامه مجلس و دعوت به رعایت قانون، تأکید کرد و گفت که خواستار همین مجلس شورای ملی است و خطاب به شاه، تعلل وی را در امضای نظام نامه مجلس، موجب تضییع حقوق ملت و سلب امنیت دانست و از او خواست که بیش از آن موجب تضعی  امور داخل نشود (طباطبایی، 570 ؛ نیز نک: کسروی، 614 ؛ کفایی، 176 ؛ رجبی، 4). آخوند خراسانی پس از افتتاح مجلس شورا، ضمن نامه تبریک، مجلس شورای ملی را «آخرین عاج امراض مزمنه مهلکه » دانست و هشدار داد که اگر اغراض شخصی مانع پیشرفت کار مجلس شود، ملت ایران «امکان استعدادی خود را باطل و عرض و ناموس را بر باد » خواهد داد و «انگشت نمای ملل و دول خواهد شد ». او بر اجرای احکام شرع نیز تأکید میکرد )طباطبایی، 566).

آخوند به همراه حاج میرزا حسین خلیلی و حاج شیخ عبداللّه مازندارانی، پیوسته، احکام و فرامین لازم را به نمایندگان مجلس برای تهیه و تصویب قوانین مهمی که لزوم آن احساس میشد، ابلاغ میکردند: از جمله، قانون مربوط به نظام وظیفه و تشکیل یک ارتش مجهز، قانون تأسیس مدارس نوین و تعلیم بر اساس علوم جدید و قانون تأسیس بانک ملی (رجبی، 4؛ کدیور، 186 ). او، همچنین، در 28 ذیحجه 1325 ق، در نامه ای، نمایندگان مجلس شورا را به اجرای قوانین اسلامی، پرداخت بدهی های کشور و فقرزدایی سفارش کرده است (رجبی، همان جا). آخوند خراسانی در پاسخ به استفتائی درباره مصداق مجلس شورای ملی، اظهار داشت که از آنجا که بنای مجلس بر امر به معروف و جلوگیری از ظلم حکام و سایر منکرات است، موافقت با آن لازم و مخالفت با آن حرام است (طباطبایی، 572 ). وی همچنین در حکمی همراهی با مخالفان مشروطیت و مجلس شورای ملی را در حکم محاربه با امام زمان دانست (ملکزاده، 29 ؛ برای اختلاف نظرش با شیخ فضل للّه نوری، نک: کدیور، 177 ، 180 ).


هنگامی که در 23 جمادی الاول 1326 ق، محمد علی شاه مجلس را به توپ بست، آخوند خراسانی در نامه تندی به اقدام وی در براندازی مشروطه حمله کرد و به همراه دو مرجع تقلید دیگر، به خلع محمد علی شاه از حکومت و وجوب اتحاد میان امت اسلامی حکم قطعی داد (کفایی، 182 ؛ بامداد، 1/4 ؛ رجبی، همان جا). او فتوایی صادر کرد که بر اساس آن، محمدعلی شاه هیچ گونه حقی برای دریافت مالیات یا امضای هیچ قراردادی با دولت های خارجی را نداشت (کفایی، 182 ؛ کسروی، 730 ).


آخوند، در ادامه این اقدامات، شیخ اسداللّه ممقانی را به استانبول فرستاد تا با آزادی خواهان ایرانی ساکن آنجا مذاکره و آنها را به مبارزه با استبداد تشویق کند (رجبی، همان جا). با آغاز قیام مردم آذربایجان به رهبری ستارخان برای بازگرداندن نظام مشروطه، آخوند که نفوذ زیادی در میان مسلمانان باکو داشت، به همراه حاج شیخ عبداللّه مازندرانی در 20 ذیقعده 1326 ق نامه ای برای مسلمانان روسیه فرستاد و از آنان برای انقلابیون تبریز درخواست کمک کرد. از سوی دیگر با تأیید قیام مردم تبریز، بر تداوم آن تا پیروزی نهایی تأکید کرد (همان جا). هنگامی که آخوند دریافت که محمدعلی شاه قصد دارد با گروگذاردن جواهرات سلطنتی، از دولت روسیه وامی دریافت کند، از «انجمن سعادت ایرانیان » در استانبول خواست که از طریق سفرا و روزنامه ها رسماً اعلام کنند که بنا بر اصول 24 و 25 قانون اساسی ایران، دولت حق انقعاد معاهده و استقراض، بدون امضای مجلس را ندارد و نیز جواهرات موجود در خزانه متعلق به مردم ایران است، اگر محمدعلی شاه از آنها وام بگیرد؛ نزد ملت معتبر نخواهد بود و در برابر آن نیز مسئول نخواهد بود (کدیور، 198 ). پس از آن نیز به همراه حاج شیخ عبداللّه مازندرانی و میرزا حسین خلیلی بیانیه ای علیه حکومت محمدعلی شاه صادر کرد که در آن تلاش برای سرنگونی حکومت محمدعلی شاه را از اهم واجبات اعلام کرده بود (کدیور، 210 ).
با فوت حاج میرزا حسین تهرانی، حمایت های آخوند خراسانی و مازندانی از اساس مشروطیت همچنان ادامه یافت و آن دو به هر مناسبتی عامه مردم و نخبگان را به پشتیبانی از نظام جدید فرا می خواندند (طباطبایی، 608 ). آخوند خراسانی در اعتراض به حضور قشون روسیه در ایران و پشت گرمی محمدعلی شاه به آنان، فتوای جهاد بر ضد روسیه را صادر کرد و عشایر عراق را نیز به این جهاد فراخواند و اعلام کرد که همراه گروهی از نیروهای مردمی به ایران خواهد آمد (رجبی، 5). اما پیش از رسیدن علما و مجاهدان به کاظمین، اخبار عقب نشینی نیروهای روس از ایران و سقوط محمدعلی شاه و انتخاب احمد شاه به عراق رسید (همان جا). آخوند نیز، در ضمن پیامی، به مردم ایران حکم عدم پرداخت مالیات را ملغی کرد (همان جا). در پی روی کار آمدن مجلس دوم و بی توجهی سران سیاسی جنبش به روحانیون و مذهب و بی توجهی به نصایح آخوند و دیگر مشروطه خواهان، آخوند خراسانی در نامه ای به ناصرالملک، از عملکرد سیاسی سران مشروطه انتقاد کرد، اما همچنان به دفاع از اصل مشروطیت ادامه داد (رجبی، 6). آخوند در پاسخ به طرح حذف مجتهدان از حوزه قضاوت، در 19 ربیع الاول 1329 ق در نامه ای به مجلس، خاطر نشان ساخت که در احکام مجتهدان حق رجوع استیناف برای کسی نیست (کدیور، 282 ). البته مجلس در پاسخ به وی، ضمن تکذیب این مطلب، آن را در حد شایعه دانست (طباطبایی، 614 ). او، همچنین، به همراه آیت اللّه مازندرانی، به ترور آیت اللّه بهبهانی واکنش نشان داد و خواستار عزل تقی زاده از مجلس شورای ملی شد (رجبی، 6؛ نیز نک: حائری، 200 ؛ کدیور، 257). آخوند خراسانی نسبت به مقاله نشریه ایران نو، که در آن حکم قصاص، خلاف سیاست و حکمت شمرده شده بود، هم به شدت واکنش نشان داد (همو، 256 ).


آخوند خراسانی، آیت اللّه مازندرانی و شریعت اصفهانی در کشتار مردم طرابلس غربی، از متصرفات عثمانی، به دست اشغالگران ایتالیایی، به جهاد بر ضد اشغالگران ایتالیایی فتوا دادند (همو، 301 ؛ رجبی، 8؛ برای برخی دیگر از فتاوی وی نک: کفایی، 240 ؛ کدیور، 297 ؛ رجبی، 7).
آخوند خراسانی که تا واپسین روزهای عمر خود در شرایطی خطیر از مشروطیت و از مردم ایران دفاع میکرد، تصمیم گرفت تا برای بیرون راندن روس ها از کشور و نظارت نزدیک بر امور دولت و مجلس، به همراه حدود 15 نفر از علمای طراز اول نجف و در رأس گروه زیادی از مجاهدان، به سوی ایران حرکت کند (دریابیگی، 46 ). آخوند خراسانی، روز سه شنبه 20 ذیحجه 1329 ق را تاریخ حرکت خود از نجف به ایران اعلام کرد (نظام الدین، 53 ) اما صبح روز حرکت به طور ناگهانی وفات یافت (همو، 58 ). پزشک شهرداری و پزشک حکومتی عثمانی علت مرگ وی را سکته قلبی تشخیص دادند، در حالی که آخوند هیچگونه سابقه بیماری قلبی نداشت (کفایی، 278 ). مرگ او طبیعی تلقی نشد و شواهد حاکی از شهادت وی به دست عوامل روسیه و انگلیس است (نظام الدین، 58 ؛ قس: کفایی، 278 ؛ نوبخت، 137). شیخ عبداللّه مازندرانی بر جنازه او نماز خواند و جسدش در نجف در مقبره محقق رشتی به خاک سپرده شد (دریابیگی، 48 ؛ مدرس، 1/ 14 ؛ برای فرزندان وی نک: قوچانی، 21 ؛ دریابیگی، 57 ).
آخوند، علاوه بر فعالیت های سیاسی، در امور فرهنگی نیز بسیار اهتمام می ورزید. از جمله اقدامات آخوند خراسانی در نجف، تأسیس دو مدرسه علوی و رضوی است (مدرسی، 261 ). این دو مدرسه با استفاده از وجوه شرعی ساخته شد و در آنها دانش های جدید و زبان های اروپایی تدریس می شد (حائری، 168 ؛ رجبی، 3؛ دریابیگی، 53 ).


او به انتشار مجلات اخوت، العلم و درة النجف کمک کرد. وی همچنین، برای مقابله با خرافات و جمود فکری شیعیان، مبلغانی به روستاهای دورافتاده و نزد عشایر فرستاد )رجبی، همان جا)؛ و برای رفع نیاز کشور به بیگانگان به حمایت از کالاهای داخلی پرداخت و در سال 1315 ق، به همراه گروهی از مراجع، در تحریم کالاهای خارجی فتوایی صادر کرد (همان جا). از دیگر اقدامات وی، میتوان به نامه نگاری با ادوارد براون انگلیسی (کدیور، 284 (، لزوم اتحاد فرق پنجگانه اسلامی(همو، 277 )، صدور حکم مبنی بر رعایت حقوق زرتشتیان و سایر اهل ذمه اشاره کرد (همو، 230 ؛ رجبی، 3).
آثار: 1- درر الفوائد فی الحاشیة علی الفرائد، آخوند خراسانی دو حاشیه بر فرائد الاصول شیخ انصاری نوشت موسوم به حاشیه قدیم و حاشیه جدید. این کتاب، اولین اثر علمی آخوند است که آن را در سن 28 سالگی نوشته است (دریابیگی، 54 ). درر الفوائد، مشتمل است بر 13 بحث اصولی و 2 بحث فقهی که هریک تحت عنوان یک فائده مطرح شده است. آخوند این کتاب را در رجب 1301 ق نگاشته است (دریابیگی، همان جا). 2- تعلیقه بر مکاسب شیخ انصاری، این کتاب، حاشیه ای است بر بخش های بیع و خیارات کتاب مکاسب شیخ انصاری که در 1319 ق تألیف شده است (همو، 55 ). 3- تکملة التبصرة، آخوند خراسانی کتاب تبصرة المتعلمین فی احکا مالدین علامه حلی را مطابق فتوای فقهی خویش تهذیب کرده و بخش هایی را بر آن افزوده است. این تکمله حاوی یک دوره کامل فتاوی فقهی از اول طهارت تا آخر دیات می باشد و آخرین فتاوی فقهی آخوند خراسانی را هم در بر دارد. -4 کفایه الاصول، مهمترین تألیف اوست (قس: دریابیگی، 56 ) که آن را در سال 1321 ق تألیف کرد. این کتاب، در دو جلد است، یکی در مباحث الفاظ و دیگری در مباحث عقلی (زرکلی، 7/ 234 ؛ دریابیگی، 54 ). از آن زمان تا به امروز، این کتاب مهمترین کتاب درسی علم اصول در حوزه های علمیه شیعه بوده است و به مناسبت تألیف این کتاب است که اولاد آخوند خراسانی، کلمه «کفایی » را برای نام خانوادگی خویش انتخاب کردند (بامداد، 4/ 1). 5- اللمعات النیرة فی شرح تکملة التبصرة، آخوند خراسانی در آخرین سال حیاتش تصمیم به نوشتن یک دوره فقه استدلالی موجز گرفت. کتاب طهارت آن را به پایان رسانید و در نوشتن کتاب صلاه تا مکان مصلی نگاشته بود که به شهادت رسید (محسن امین، 9/ 6). 6- کتاب الوقف، الرضاع و الدماء الثلاثة، به نظر بسیاری از محققان، این اثر، مهمترین و دقیق ترین اثر علمی آخوند خراسانی است که قدرت فقاهت وی را نشان می دهد و در میان مصنفات وی، یگانه اثری است که مقام علمی مصنف را نشان میدهد (دریابیگی، 56 ؛ برای فهرستی از دیگر آثار وی نک: محسن امین، 6/ 9؛ کدیور، بیست و چهار، بیست و شش؛ کفایی، 326 ؛ مدرس، 1/ 41 - 42 ).

مآخذ: «آخوند خراسانی »، مندرج در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، 1374 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12،13 و 14 هجری، تهران، 1357 ش؛ حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران، 1360 ش؛ حبیب آبادی، محمد علی، مکارم الاثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری، اصفهان، 1362 ش؛ دریابیگی، محسن، حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، تهران، 1386 ش؛ رجبی، محمدحسن، علمای مجاهد، تهران، 1382 ش؛ زرکلی، خیرالدین، اعام، 1333 ق؛ سپهرم، امیر مسعود، تاریخ برگزیدگان، تهران، 1341 ش؛ طباطبایی، سیدجواد، نظریه حکومت قانون در ایران، تبریز، 1386 ش؛ قوچانی، آقا نجفی، برگی ازتاریخ معاصر، به کوشش ر. ع. شاکری، تهران، 1378 ش؛ کدیور، محسن، سیاست نامه خراسانی، تهران، 1387 ش؛ کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، 1373 ش؛کفایی، عبدالحسین، مرگی در نور، تهران، 1359 ش؛ محسن امین، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403 ق؛ مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانة الأدب، تبریز، 1349 ش؛ مدرسی، مرتضی، تاریخ روابط ایران و عراق، تهران، 1351 ش؛ نظام الدین، سیدحسن، هجوم روس و اقدامات روسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران، 1377 ش؛ نوبخت، حبیب اللّه، «آخوند مأ محمدکاظم خراسانی ،» مجله وحید، دورهٔ 14 ، شماره 3، خردادماه 1355 ش.

 منبع: دانشنامه شهدای عصر غیبت، مریم شمس فلاورجانی و اکرم هادیان،نشر شاهد، 1397 صفحه 1-5



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده