زندگینامه شهید قدرت الله ورزیان نوبندگی
نوید شاهد: شهید ورزیان در سال 1336 در نوبندگان در خانواده ای مذهبی و ساده چشم به جهان گشود. تحصیلات دوران ابتدایی در نوبندگان و مقطع راهنمایی در مدرسه ذوالقدر فسا را به پایان رساند و بعد از آن در سال 1351 وارد نیروی زمینی ارتش شد. به دلیل مهاجرت، علاقه و سخت کوشی، به عنوان راننده نمونه تانک انتخاب شد. با تعهد و تعصبی که نسبت به نظام و انقلاب و کشور داشت مدت ها در جبهه های جنگ خدمت نمود.
اين شهید گرامي حالات درونی اش را همیشه مخفی نگه می داشت، او نمونه کامل خضوع، خشوع در نماز و عبادات بود، در کارهایش نظم و انضباط را رعایت می کرد، و تا حدي كه در توان داشت صله رحم را به جا می آورد.
سرانجام شهيد ورزيان در تاريخ 1360/06/08 ساعت شش صبح، در عملیات طریق القدس، در منطقه عملیاتی بستان، بر اثر اصابت گلوله تانک دشمن به شهادت رسید. از الطاف بزرگ الهی و ائمه معصومین (علیهم السلام)، بر اين شهيد اين كه پیکر مطهرش به اشتباه به مشهد مقدس منتقل شد و بعد از دو روز میهمانی نزد آقا علي بن موسي الرضا (عليه السلام) دوباره به زادگاهش بازگشت و در گلزار شهدای نوبندگان آرام گرفت.
ـــــــ « خاطرات شهید » ـــــــ
* خاطره از زبان خواهر شهيد:
خاطره ای که از شهید بزرگوار به یاد می آورم و هرگاه به آن فکر می کنم مرا به یاد نیت پاک و روح بلند آن عزیز می اندازد اين كه در زمان جنگ زندگي به سختی می گذشت. مدت ها بود که برادرم را ندیده بودم و خیلی دلم برایش تنگ شده بود. چند وقتي بود که من در فکر خرید یک قالی بودم اما مشکلاتم مجال خرید آن را نمی داد و این موضوع تا حدی مرا ناراحت کرده بود. تا این که یک شب در عالم خواب برادرم قدرت الله ديدم او گفت: خواهرم! چی شده؟ چرا این قدر نگران هستی؟ و من در عالم رویا به او گفتم: چند وقت است دلم می خواهد یک قالی بخرم اما توانایی خرید آن را ندارم. بعد از این حرف من، شهید لبخند زد و گفت: که ان شاء الله درست می شود.
فردای آن روز مادرم به خانه آمد و گفت: برادرت قدرت الله از اهواز پانصد تومان پول برایت فرستاده است و گفته به خواهرم بگو اگر چیزی نیاز دارد بخرد. من از تعجب نمی توانستم چیزی بگویم، خیلی خوشحال شدم بلافاصله پول ها را برداشتم و به بازار رفتم و یک قالی خریدم و سال های متمادی است که یادگار آن بزرگوار را با خاطره عزیزش نگه داشته ام.