کوچ یعنی، هزاربار خزان / در دل باغ‌ها قدم بزند / یا که تقدیر تلخ گل‌ها را / دست طوفان شبی رقم بزند

کوچ یعنی، هزاربار خزان

در دل باغها قدم بزند

یا که تقدیر تلخ گلها را

دست طوفان شبی رقم بزند

کوچ در دفتر پرستوها

مشق تکرارهای غمگین است

به امید دوباره برگشتن

کوچ امّا همیشه شیرین است

ابرهای حجاز باریدند

داغ در خندههای باران بود

سارها با بهار می‌‌رفتند

پشت لبخندشان زمستان بود

کوچ وقتی شروع غم باشد

کوچه از انتظار میمیرد

بی قناری، درخت می‌‌خشکد

بی پرستو بهار می‌‌میرد

عابران در سکوت سرد خزان

برگریزان باغ را دیدند

باغ عریان شد و کبوترها

خندههای کلاغ را دیدند

لحظهی بازگشت چلچلهها

لحظهای باشکوه و شیرین بود

عادت سار برنگشتن نیست

فکرمان سالهای سال این بود

در لباسی سپید و ساده و پاک

عاشقان بیاراده می‌‌میرند

سروها ایستاده روییدند

«سروها ایستاده می‌‌میرند»

سروده الهام عمومی

منبع: طواف عشق، مجموعه اشعار برگزیدهی کنگره ملی شعر منا، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده