ز افلاک آمد به امداد ما؛ ولی عاقبت درد پهلو گرفت
«محمدعلی قاسمزاده» از شاعران آئینی کشور قطعه شعری را در وصف حضرت فاطمه زهراء (س) سروده است.

جهان بی حضورش چه مستور بود
ز رخسارش آمد شعاعی ز نور
وگرنه زمین ظلمتی کور بود
درخشید و آغاز از او شد وجود
تمام ورا، ماورا هر چه بود
زمین زهره شده، زهره آمد پدید
عدم بود و ظلمت اگر او نبود
ز مهرش به دنیا نشان، مادری
هم آسیه پرورد هم هاجری
خدیجه ز لطفش شرفیاب شد
به احمد کفو بر خودش مادری
چنان جلوهگر شد در اعماق، او
که هر کس خدا را کند جستجو
امامت، ولایت و تربیتش
ز مجرای انوار او مو به مو
در این عمق زهرا شد و فاطمه
در افشان و از هر بدی فاصله
غذای ملائک همان نور او
هر آنکس که با اوست بی واهمه
چو کشتی در این عمق پهلو گرفت
و با خاکیان زمین خو گرفت
ز افلاک آمد به امداد ما
ولی عاقبت درد پهلو گرفت
کسی که مثالی ز خورشید بود
و لبخند چشمانش امید بود
شهابی شد و از دل آسمان
خموشید هرچند خورشید بود
انتهای پیام/