کرامات شهیدان؛(43) شهيد بر جانها
نوید شاهد، در يكى از روزها يكى از دوستان نزد ما آمد و چون در جريان رابطه ما با آن امام مبين سلام الله عليه بود درخواست نمود كه اين شعر را خدمت آن وجود مبارك و عزيز جانان عرض نمايم:
پر پروانه اگر سوزد افتد بن شمع/ دل او در تبِ شوقِ طیران مى سوزد
من اين شعر را چند بار نزد خودم تكرار نمودم. در طى روز روى مسأله اى فكر مى كردم كه آيا آن را انجام دهم يا نه؟ در يك لحظه به ذهنم گذشت كه آن را انجام ندهم. اين جريان از يادم رفت و سپرى شد، تا اين كه شب به محل هميشگى قرار با آقا رفتم.
مراحل و شرايطى را انجام دادم و به منزل بازگشتم. شب بعد از انجام مقدمات خواب، بستر خواب را انداخته و خوابيدم. شب در عالم خواب واسطه اى از طرف آقا آمد و گفت: مسأله را كه براى يك لحظه در ذهن گذراندى كه انجام ندهى، بجايش بياور . بعد از خواب من رفت. صبح كه از خواب بيدار شدم، متوجه منظور آنچه را كه در خواب ديده بودم، شدم. منظور اين بود كه ما از كوچكترين امور شما غافل نيستيم و گواه و شاهد بر تمام اعمال و افكار و سكنات شما، حتى كوچكترين امورى كه در كمترين لحظه در ذهن خود شما می گذرانید هستيم، چه رسد به آن سخنى و شعرى كه دوست شما مطرح نمود و جوابش را خواست.
هركس در وجودش حقيقتاً چنين حالتى مى باشد. قطعاً ما بدان ها آنگاه مى باشيم و از نظر ما به دور نيست. و در ديدار بعد كه با آن دوست عزيز داشتيم جريان به وقوع پيوسته را خدمت ايشان عرض نموديم. ديگر اينكه در اين باره خداوند متعال در قرآن كريم، سوره نجم مى فرمايد: وَ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ اتَّقى يعنى او )خداوند متعال( داناتر است به كسى كه او اهل تقوى باشد . وَاللَُّه يَعْلَمُ ماتُسروّنَ وَ ماتُعْلِنُون
منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهدا/ غلامعلی رجائی، ناشر: نشر شاهد