پایان نگارش کتاب شهیدان مدافع حرم «کریمی» و «غفاری»
به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس، هاجر پورواجد همسر شهید «حسین امینی امشی» و نویسنده کتاب در حوزه دفاع مقدس در گفتوگویی از پایان نگارش 2 کتاب در خصوص زندگی شهیدان حسن غفاری و مرتضی کریمی شالی خبر داد و اظهار داشت: مصاحبه هر دو کتاب در سال 95 انجام شد. اردیبهشتماه سال 95 کار کتاب شهید کریمی و خردادماه 96 نیز کار کتاب شهید غفاری را آغاز کردم، در عین حال یکسری از کارها به موازات هم انجام شد.
پورواجد با بیان این نکته که هر دو کتاب در یک قالب و از زاویه دید راوی نوشته است، افزود: در سیره عملی هر دو شهید عشق به ولایت و اهل بیت علیهم السلام مشهود بود، چنان ذوب در اهل بیت بودند و مسیری که انتخاب کردند خدایی بود که وقتی به منزلشان میرفتم عطر شهادت را حس میکردم. هر دو شهید همسرانی به نام فاطمه دارند که به واقع زنانی صبور، با ایمان و باوقار هستند که از همصحبتی با آنها لذت بردم.
وی با اشاره به کتاب شهید غفاری بیان کرد: در این کتاب با 18 نفر مصاحبه شده است. شهید غفاری جوانی شیک پوش، مرتب، منظم و همیشه خندان بود و خصوصیات بسیار ویژهای داشت. نکته جالب این که شهید حسن غفاری بر سر سفره عقد قبل از خواندن خطبه، از عروسش خواسته بود که برای شهادتش دعا کند. فاطمه نیز با بغض و اشک اطاعت امر میکند. شهید حسن غفاری جوانترین و مهربانترین خادم افتخاری حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام بود. کتاب در حدود 130 صفحه نوشته شده است. شهید 2 فرزند به نام های مهلا و علی دارد و نام کتاب برگرفته از محل شهادت شهید در «درعا»ی سوریه است.
نویسنده کتابهای دفاع مقدسی در رابطه با آشنایی سوژه شهید کریمی شالی، گفت: در مراسم تشییع شهیدان علیرضا مرادی و حسین امیدواری با شهید کریمی آشنا شدم و فهمیدم که هنوز پیکرش به کشور بازنگشته است، یکی از دوستانم که با همسر شهید در ارتباط بود واسطه آشنایی من با خانواده شهید کریمی شد.
وی تصریح کرد: در خصوص کتاب شهید کریمی با 22 نفر از دوستان و بستگان شهید مصاحبه و گفتوگو انجام شد. نکته جذاب در خصوص شهید کریمی این بود که برای رفتن به سوریه تلاش بسیاری کرد و دست به دامن همه شده بود.
پورواجد در ادامه گفت: شهید کریمی از جانبازان فتنه 88 و مداح اهل بیت بود و کتاب شامل خاطرات جذابی از زندگی او در حدود 130 صفحه است. در انتهای هر دو کتاب، تصاویری از شهید آورده شده است. از آنجا که شهید کریمی دخترانش را به نام «گنجشکهای بابا» صدا میزد نام کتاب برگرفته از این اصطلاح به نام «گنجشکهای بابا» نام گذاری شده است. در سوریه هر رزمنده نام جهادیاش را از فرزند ذکورش میگیرد، شهید کریمی چون فرزند پسر نداشت نام جهادیاش را به نام دختر بزرگ شان، ابوحنانه گذاشته بود. بعضا برخی از اسامی متعلق به چند نفر بود بنا شد هر فردی را به اسم خودشان صدا بزنند با توجه به اینکه نام جهادی شهید کریمی منحصر به فرد بود، همچنان نام ابوحنانه برایش ماند.
نویسنده کتابهای دفاع مقدسی با اشاره به اینکه سیره رفتاری هر دو شهید مشابه هم بود و پیش از رفتن به سوریه تکلیف زندگی خود را معلوم کرده بودند، افزود: هر دو شهید آمادگی شهادت را داشتند و به اعضای خانواده نیز آمادگی لازم را داده بودند. به عنوان مثال شهید کریمی نحوه شهادتش را گفته بود که اربا اربا میشود. زمانی که میخواست برای عملیات برود پلاکش را درآورده بود و وقتی از او خواستند اسمش را روی لباسش بنویسند تا اگر اتفاقی افتاد شناسایی شود از این کار امتناع کرده بود. همچنین شهید غفاری خواب شهادتاش را دیده و محل دفن خود را به همسرش نشان داده بود.