اخلاص شهید «الشریف»
نوید شاهد: شهید
«محسن الشريف»در دهمین روز فروردین ماه سال 1336 در شهر اصفهان چشم به جهان گشود. پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشته "عمران"
به عنوان جهادگر و کارمند در جهاد سازندگی مشغول به کار شد . پس از آغاز جنگ
تحمیلی در سال 1359 پس از طی مراحل آموزشی به عنوان نیروی پشتیبانی به جبهه اعزام
شد و در آنجا به دلیل توانایی و تخصص کاری که داشت به عنوان مهندس رزمی به خدمت
پرداخت. وی سرانجام در روز 29 اسفند ماه 1362 در جریان عملیات خیبر در جزیره مجنون
بر اثر بمباران شیمیایی نیروهای عراقی به دلیل استنشاق گاز خردل به درجه رفیع
شهادت رسید. روایتی کوتاه از اخلاص جهادی شهید «محسن الشریف» از زبان یکی از همرزمانش برگرفته از کتاب سروهای سرخ را با هم مرور می کنیم.
يك بار با« محسن» عازم جبهة غرب بوديم . نزديك غروب به يكي از شهرهاي كوچك جنگي رسيديم . محسن از من خواست به اتفاق او از بعضي از دوستانش در آن شهر ديداري داشته باشيم. ساعت ورود ما به شهر مصادف با تعطيلي كلاس درس مدارس بود و دانش آموزان به خانه مي رفتند. همين كه چشم آنها به محسن افتاد ، پروانه وار به دور ماشين ما حلقه زدند ، تا جايي كه محسن ناچار شد پياده شود و به ميان آنها برود .
وقتي با تعجب علت آشنايي و اظهار محبت بچه ها را نسبت به او سؤال كردم، معلوم شد زماني كه در شهرهاي جنگ زده خدمت مي كرده، با اين بچه ها آشنا شده است.
يك بار هم وقتي كه تركش به كتف او اصابت كرده و به شدت آسيب ديده بود ، براي عيادتش به بيمارستان رفتم . پرسيدم چي شده ؟ لبخندي زد و با لحني آرام گفت «اصلاً نمي دانم چرا مرا به اينجا آورده اند و بيخودي بستري كرده اند! »
اجر اين خلوص را محسن در آخرين روز سال 1362 از خدا گرفت و با چشماني كه با بمب شيميايي نابينا شده بود، به وجه الله نگريست.
