شعر منا(62)
منا آن‌ روز سوزان بود، باران‌ها کجا بودند؟ / دریغ از چند قطره آب، وجدان‌ها کجا بودند؟ / در آتش سوخت ابراهیم جانت بین آن گرما / نشد برداً سلامایی، گلستان‌ها کجا بودند؟
مجموعه اشعار برگزیده شعر منا،؛ «تو رفتی با لب تشنه، مسلمان‌ها کجا بودند؟!»


منا آن روز سوزان بود، بارانها کجا بودند؟

دریغ از چند قطره آب، وجدانها کجا بودند؟

در آتش سوخت ابراهیم جانت بین آن گرما

نشد برداً سلامایی، گلستانها کجا بودند؟

به قربانی هم آخر در شریعت آب باید داد

تو رفتی با لب تشنه، مسلمانها کجا بودند؟!

فقط دور بقیع انگار پیدا میشوند آنها

شما و ازدحام و... پس نگهبانها کجا بودند؟!

فقط «بل هم اضل» دیدیم در آل سعود، افسوس

در آن برهه نمیدانیم انسانها کجا بودند؟

تو را کشتند لبتشنه، گریز کربلا جا داشت

چه مظلومانه رفتی... تعزیهخوانها کجا بودند؟

 

سروده ای از مسعود یوسفپور

منبع: طواف عشق، مجموعه اشعار برگزیدهی کنگره ملی شعر منا، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده