روایتی از خانم فرماندار/مرا در مکه دفن کنید
این بانوی فعال و انقلابی که خدمت به مردم یکی از بارزترین ویژگی هایش بود؛ به عنوان شهید شاخص سال 1396، انتخاب شده است.
خانم فرماندار
شهیده «مرجان نازقلیچی» متولد ۱۳۵۳ بود که دارای دو مدرک تحصیلی لیسانس در رشتههای علوم تربیتی و حقوق قضایی بود؛ بانویی که به فرهنگ ترکمن حساس بود و در همه مراسمها با لباس سنتی خود حاضر میشد.
فعالیت های این بانوی شهیده، تنها متعلق به یک زمان و مکان نبوده و این نشان از چند بعدی بودن شهیده «مرجان نازقلیچی» دارد. سومین فرماندار زن کشور و اولین فرماندار زن استان گلستان، مشهورترین لقب این بانوی شهیده است، مسئولیتی که در 31 فرودین سال 1393 توسط حسن صادقلو استاندار گلستان به و ی اعطا شد و نزدیک به 17 ماه (تا روز شهادت) به عنوان فرماندار بندرترکمن به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت کرد؛ اما فعالیت های اجرایی وی به این سمت ختم نمی شود.
نازقلیچی در سال ۱۳۸۱به عنوان کارشناس امور بانوان فرمانداری شهرستان ترکمن وارد وزارت کشور شد و از سال ۸۳ تا ۸۵ بخشدار مرکزی این شهرستان شد و مسئول روابط عمومی و سایت خبری فرمانداری ترکمن طی سالهای 87-1386 و مسئول اطلاعات اقتصاد خانوار و یارانه نیز بود.
معینه حج احناف استان گلستان
فعالیت های مذهبی شهیده «مرجان نازقلیچی» هم مانند فعالیت های رسمی اش، پر رنگ و درخشان بود و نقطه عطف آن قبولی در آزمون بعثه مقام معظم رهبری در سال 1388 به عنوان معینه (دستیار روحانی بین کاروانهای حج احناف استان گلستان) بود که به واسطه آن به عنوان معینه، توفیق تشرف به زیارت مکه مکرمه و مدینه منوره برایش حاصل شد؛ 6 بار نیز موفق به زیارت مقام معظم رهبری در سالهای 92-89 شد.
همچنین به عنوان بازرس علی البدل مجمع قاریان راه نور بندرترکمن زیر نظر دفتر الحاج آخوند عابدی کر امام جمعه بندرترکمن هم مسئولیت داشت و در کنفرانس بین المللی وحدت از سوی مجمع جهانی تقریب مذاهب طی سالهای متوالی 92-1389 دعوت می شد و شرکت می کرد.
فعالیت های اجتماعی این بانو در قالب سازمان های مردم نهاد هم قابل تامل است، عضو هیئت موسس و مدیر کانون فرهنگ اجتماعی بانوان ساعی از بدو تاسیس (1383) تاکنون، همچنین نائب رئیس کمیته سازمان نهاد بانوان مرکز بزرگ اسلامی شمال کشور دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت استان گلستان از تاریخ 1390در غالب کمیته های 22 گانه مرکز بود.
در زمینه رشته حقوق که یکی از لیسانس های او بود، نیز فعالیت های حقوقی داشت و عضو شورای حل اختلاف بندرترکمن شعبه چهارم و صلح و سازش از سال 1383 بود.
از فعالیت های علمی شهیده «مرجان نازقلیچی» می توان به داشتن دو مدرک تحصیلی لیسانس در رشتههای علوم تربیتی و حقوق قضایی بود و این بانوی پرتلاش ترکمن در آزمون کارشناسی ارشد هم شرکت کرد اما هیچگاه از نتیجه آزمون مطلع نشد.
سخنرانی و ارائه مقاله ”نقش زنان در بیداری اسلامی از منظر امام خمینی (ره)" در همایش بزرگ امام و بیداری اسلامی توسط دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت استانهای گیلان و گلستان و کمیته های 22 گانه مرکز بزرگ اسلامی خرداد -1391 در مصلی گرگان در سابقه علمی این شهیده وارد شده است.
همچنین سخنرانی و ارائه مقاله "نقش زنان در وحدت اسلامی با توجه به سیره نبوی رسول اکرم (ص)" در مراسم مبعث! رسول اکرم (ص) در مصلی گرگان 28 صفر 1392 و دریافت لوح سپاس از دفتر مقام معظم رهبری به جهت ارسال مقاله "نقش رهبری در اتحاد امت واحده اسلامی" نیز از دیگر افتخارات این بانوی شهیده است.
نحوه انجام همزمان وظایف مدیریتی با همسری و مادری
حاصل ازدواج خانم فرماندار با «شهرام کُر» در سال ۷۸ دو پسر به نامهای رئوف و حنیف است که به ترتیب در سالهای ۸۱ و ۸۶ به دنیا آمدند.
در گفت و گویی که با شهیده «نازقلیچی» صورت گرفته بود، وی در مورد امور مدیریتی گفته بود: «من تصور میکنم که یک سری شغلها با تکیه بر مفهم جنسیت تعریف نمیشوند، مثلا مدیریت یکی از همانها است، بنابراین زن یا مرد بودن مدیر ممکن است تفاوت زیادی در خروجی کار نداشته باشد. مدیریت فقط یک شغل مردانه نیست، زنان هم به خوبی میتواند از عهده این شغل بربیایند، پس مدیر بودن زنانه یا مردانه نیست! اما خانهداری فرق دارد، خانهداری چیزی نیست که آقایان بتوانند انجامش دهند؛ مگر در حد گرم کردن غذایی یا… همسر من هم شاغل است، او هم خسته میشود و در این روزهایی که من باید بیشتر اوقات در محل کار باشم، بیش از پیش به کارهای خانه میرسد، منصفانه نیست که به هوای شغلم در دیگر وظایفم کوتاهی کنم.»
وی در مورد نحوه تنظیم مدیریت کار با منزل گفته بود: «کارهای خانه را با هم انجام میدهیم! یکی از معمولترین کارها همانطور که شما گفتید، غذا پختن است! ما برای شام و ناهار، هر روز و هر هفته برنامهریزی میکنیم، شام و ناهار را درست میکنم و میگذارم یخچال! ظهر هر روز همسرم غذا را گرم میکند و ناهار میخورند. مثلا همین الان – زمان مصاحبه ساعت ۱۲ ظهر بود- بچههای من از مدرسه برمیگردند و غذایشان هم آماده است تنها لازم است که همسرم آن را گرم میکند و با هم میل میکنند! بعد مطالعه میکنند و استراحت میکنند، بعد از زمان کار، من برگردم و روال طبیعی به زندگی برگردد.»
نامه ای که بوی مکه می داد
نازقلیچی از سال ۹۰ بهعنوان معینه بعثه مقام معظم رهبری هرساله در حج حضور مییافت. مدیریت خوب او در زمان حج، ثبت لحظهبهلحظه گزارشها و حمایت او از کهنسالان در زمان احرام باعث شده بود تا مجموعه بعثه رضایت کافی داشته باشند. به همین دلیل هرسال در زمان حج اعزام میشد. اما سال ۹۴ با مخالفت استاندار گلستان روبهرو شد ولی همچنان امیدوار بود که به حج میرود و به همین دلیل تلاشهای زیادی برای راضی کردن استاندار داشت.
همسر شهیده «نازقلیچی» در خصوص نحوه اعزام آخرین حج خانم فرماندار گفت: در آخرین حج با مخالفت استاندار روبهرو شد اما دلش روشن بود که رضایت استاندار را جلب میکند به همین دلیل تمامکارهای مربوط به هفته دولت و حتی انتخابات ۹۴ را جمعبندی کرده بود؛ افراد زیادی را واسطه قرارداد تا اینکه روزی آمد و کاغذی را نشان داد. از او پرسیدم چیست؟ گفت یک خبر خوش دارم و آن کاغذ را بوسید و ادامه داد این نامه بوی مکه میدهد. استاندار اجازه داده بود که به حج برود.
حج های نیابتی«نازقلیچی»
همسر خانم فرماندار خاطرات دیگری هم از حضور نازقلیچی در حج دارد. او که قبل رفتنش به حج با مخالفت استاندار روبهرو شده بود افراد زیادی را برای راضی کردن وی واسطه کرده بود. یکی از آن افراد آقای میرباقری مدیرکل سیاسی استانداری بود. شهرام کر میگوید: آقای میرباقری قول داده بود استاندار را راضی کند ولی در عوض خواسته بود که اگر همسرم به حج رفت در «حجر اسماعیل» برای او نماز بخواند. روزی از مکه تماس گرفت و گفت که به آقای میرباقری بگویید من به قولم عمل کردم و برای ایشان نماز خواندم.
در کنار وسایلی که از خانم فرماندار پس از فاجعه منا به کشور بازگشت دفترچه یادداشتی بود که برنامههای روزانهاش را در آن مینوشت. دریکی از صفحات این برگه نوشتهشده بود خواندن نماز برای بچهدار شدن برادر همسرش.
کُر در اینباره میگوید: برادر من مدتها پیش ازدواجکرده بود ولی بچهدار نمیشد. در دفترچه کارهای خانم فرماندار که از مکه به دست ما رسید نوشته بود خواندن دعا برای برادر من. آن زمان چیزی به من نگفته بود و من هم چیزی دراینباره به برادرم نگفتم. تا اینکه ۶ ماه بعد وقتی به برادر توضیح دادم که در دفترچه این موضوع را نوشته تأیید کرد که بعد از دعا به آنها گفته است. اما نکته جالب اینجاست وقتی ۱۴ تیرماه نهمین ماه از درگذشت او را گرامی داشتیم همسر برادرم بچهدار شد و یک پسر به دنیا آورد. همسرم هم یک لباس پسرانه کوچک بهعنوان هدیه برای آنها خریده بود و در وسایل گذاشته بود که به دستشان رسید.
ماجرای گواهی حج نیابتی مقام معظم رهبری
همسر شهیده نازقلیچی توضیح میدهد که روزی خانم فرماندار از حج تماس میگیرد و نام پدر استاندار گلستان را میپرسد تا به نیابت از او حج کند. در دفترچه یادداشت او همین مسئله را در ۲۵ شهریور نوشته است. شهرام کر ادامه میدهد: نام پدر استاندار را پیدا کردم و به او گفتم. اما گواهی بدون امضا حج نیابتی او در حالی به دست ما رسید که خانم نازقلیچی بهپیش ما برنگشته است.
در سال ۹۲ به نیابت از مقام معظم رهبری به حج رفت و گواهی آن حج هم در دست ما است. دنبال فرصت مناسبی هستم تا هر دو را تحویل بدهم. برایش شیعه و سنی فرقی نمیکرد و معتقد بود باید در کنار بزرگان کشور برای نیازمندان هم حج برود زیرا آنها کسی را ندارند.
ماجرای سیلی که در حج راه افتاد
«شهرام کر» توضیح میدهد که دو روز قبل از فاجعه منا مرجان نازقلیچی تماس گرفته و او را از خوابی که باعث نگرانیاش شده مطلع ساخته است و ادامه می دهد: همسرم خوابدیده بود که سیلی در حج راه افتاده و همه را با خود برده است. این خواب را برای همسفران خود هم تعریف کرده بود اما آنها جدی نگرفته بودند.
«کر» در ادامه خاطراتش بهروز عید قربان میرسد. آن روز مشغول فراهم کردن مراسم عید بود زیرا عید قربان در بین اهل سنت و ترکمنها بسیار گرامی است. میگوید با او تماس گرفتند که حجاج در عرفه گمشدهاند اما این مسئله را جدی نگرفت. شب وقتی تلویزیون را میبیند به اهمیت مسئله پی میبرد. تماسهای مکرر او با مکه نتیجه نمیدهد. تنها خبری که دارد این است که پیکر نیمهجان همسرش را سوار آمبولانس کردهاند. لحظههای تلخی را پشت سر میگذارد و ثانیه به ثانیه بر نگرانیهای خانواده افزوده میشود.
گرچه امیدوار بود همسرش زنده باشد اما رفتار سعودیها و مدیریت ضعیف آنها در امدادرسانی نگرانیها را بیشتر کرده بود. نام مرجان نازقلیچی ابتدا در لیست مفقودان قرار میگیرد. اما چند روز بعد در لیست شهدا نوشته میشود تا همهچیز برای خانواده او به پایان برسد.
بانوی شهیدی که به آرزویش رسید
دوباره در لیست مفقودان نام او را میخوانند و این باعث میشود دوباره خانواده او امیدوار شوند. اما ناگهان در آخرین لیست اعلام میکنند که پیکر او در بین شهدا در مکه دفن شده است. چند بار آزمایش DNA آنها را امیدوار کرده بود که حداقل بتوانند در کشور خود بر مزارش حضور یابند ولی بازهم کارشکنیهای عربستان مانع این امر شد.
مرجان قبل از اعزام به حج به خواهرش وصیت کرده بود که در عربستان درگذشت جنازهاش را همانجا دفن کنیم و او را به کشور برنگردانند.
«شهرام کر» هم میگوید: روزی خواهر کوچکتر مرجان بهشدت گریه میکرد و مادرش میگفت که او چیزی را پنهان کرده است. وقتی با او صحبت کردم توضیح داد که مرجان قبل از اعزام به حج به ملیحه گفته بود اگر در عربستان درگذشت جنازهاش را همانجا دفن کنیم و او را به کشور برنگردانیم. به ملیحه گفته بود چون مادرم لجباز هست به تو میگویم و تو هم پیگیر این باش. وقتی ملیحه از او پرسیده بود تو که فرزند کوچک داری چگونه از مرگ حرف میزنی جواب داده بود به دلیل شرایط کاری من بچهها به پدرشان عادت کردهاند و نگران آنها نیستم.
دوم مهرماه سال 1394، روزی بود که دفتر پر افتخار فعالیت های بانوی فرماندار، معینه حج، بانوی بسیجی فعال استان گلستان در دنیا بسته شد و سازمان بسیج مستضعفین بانوی شاخص شهید بسیج جامعه زنان در سال 1396 را به نام این بانوی فعال انقلابی اختصاص داد تا فرصت خوبی برای شناسایی و الگوگیری از خط مشی و فعالیت های این شهیده ایجاد شود، به امید آن که راه شهدا و خط مشی انقلابی آنان سرمشق تمام زنان و مردان ایران اسلامی باشد.
انتهای پیام/ز