خاطره ای کوتاه و خواندنی از شهید سید مهدی شریعتی
نوید شاهد: شهید سید مهدی شریعتی در تعطیلات عید برای دوره نظامی آماده شد و بعد به جبهه سر پل ذهاب رفت و در اولین عملیات شرکت کرد و نقش دیده بانی را در جنگ به خوبی ایفا می کرد به طوری که در این کار مهارت خاصی پیدا کرده بود و شجاعت و دلاوری او باعث شده بود که تا قلب دشمن برای شناسایی پیش برود.
در تپه های قلاویز در آن هوای گرم دیده بانی می کرد. سید مظلوم چه بسا، ده روز را در یک سنگر گرم می گذراند و تنها شبها می توانست از آن سنگر بیرون بیاید. در سنگر دیده بانی سر پل ذهاب حدود 6 الی 7 ماه مشغول دیده بانی بود. اکثر بچه ها حوصله شان سر می رفت ولی او با صبر و حوصله مشغول دیده بانی بود.
دو خاطره در کوه قلاویز: با آن همه مشکلات و خطرات، روزی بچه ها دچار کمبود شدید آب شدند همه ی قمقمه ها و ظرف ها خالی شد و همه تشنه بودند و کسی جرأت آوردن آب را نمی کرد، ناگهان سید متهورانه ظرف آب را به دوش کشید و برق آسا خود را به پایین کوه به ده کوچکی رساند و از میان گلوله ها و خمپاره های دشمن آب را به برادران رساند. این کار در آن قسمت کم سابقه بود و یا اصلاً بی سابقه. خاطره ی دو اینکه: شخصی که دانشجو است و سال های عمرش را در محیط روشنفکری گذرانده چگونه به مسائل دینی متعبّد است؟
در آن منطقه که همه آب ها را با پشت حمل می کردیم و برای یک ظرف آب بعضی مواقع چندین ساعت باید از گردنه ها پایین و بالا می رفتیم روزی در خدمت سید بودیم، مقداری سیب بود که می خواستیم بخوریم. ایشان بلند شد که سیب ها را بشوید من نگذاشتم و گفتم آب کم است. در جواب من گفت: در رساله ی حضرت امام نوشته است که « مستحب است میوه را قبل از خوردن بشویید.». چنان تعجب سراسر وجودم را فراگرفت که پیش خود گفتم ای عجب کسی که سال ها در محیط روشنفکری بوده، در محیطی که هر مسئله دینی را می خواهند با دلیل عقلی و عملی ثابت کنند، کسی که سال ها در این محیط های روشنفکرانه بوده می گوید چون در رساله ی امام نوشته و نمی گوید چونکه کثیف است و یا مثلاً میکروب دارد. چنین شخصی با پشت آب می آورد وسیب را می شوید تا مستحبات دینش را عمل کرده باشد.
منبع: شهدای روحانیت نجف آباد