شهدای عصر پیامبر (بخش نهم)؛ شهدای غزوه بنی قریظه
صبح روز بعد از نبرد خندق و فراز شبانه مشرکان، مسلمانان به خانه های خود بازگشتند. هنگام نماز ظهر، بلال مامور شد تا اعلام کند که نماز عصر در محله بنی قریظه خوانده می شود.
بنی قریظه باید محاصره می شدند. آنها تا زمانی که علیه مسلمانان حرکتی انجام نمی دادند در پناه اسلام زندگی می کردند، اما در جنگ احزاب (خندق) با دشمنان اسلام متحد شدند و قصد شبیخون زدن به مدینه را داشتند. یهودیان بنی قریظه از خیانت نسبت به مسلمانان به خوبی آگاهی داشتند و مانند مجرمانی که گناهشان ثابت شده است، در انتظار عکس العمل پیامبر (ص) بودند.
رسول خدا (ع) این ام مکتوم را به جای خود مامور برپایی نماز جماعت کرد و خود لباس رزم پوشید. آن حضرت براسبی، که «نحیف» نام داشت، سوار شد و پرچم جنگ را به دست پرچمدار بزرگ اسلام علی (ع) داد و فرمان حرکت دادند. یهودیان بنی قریظه وقتی امیرمومنان علی (ع) را دیدند، به یکدیگر گفتند: کشنده عمرو (بن عبدود) می آید. سپاه اسلام در زمان کوتاهی به قلعه بنی قریظه رسید و در کنار چاه «انا» مستقر شد.
تعداد سپاهیان مسلمانان حدود هزار نفر بود که سی و شش اسب نیز داشتند. بعد از محاصره قلعه، رسول خدا (ص) یهودیان را به پدرش اسلام دعوت کرد. اما آنها نپذیرفتند.
در این میان، تیراندازی و پرتاب سنگ از جانب دوطرف شروع شد. یهودیان به پیامبر ناسزا می گفتند و مسلمانان در جواب آنها می گفتند: بین ما و شما شمشیر قضاوت خواهد کرد. این نبرد، بیست و پنج و به قولی، پانزده روز به طول انجامید.
بزرگان بنی قریظه فردی به نام نباش بن قیس را به حضور پیامبر (ع) فرستادند. او گفت: ما حاضریم براساس همان شرایطی که با یهودیان بنی نضیر عهد کرده ای، عمل کنیم. یهودیان وقتی از مذاکره نتیجه ای نگرفتند به مقاومت خود ادامه دادند تا این که حضرت علی (ع) به سوی آنها رفت و فریاد کشید: به خدا سوگند! یا شربتی را که حمزه نوشید می نوشم یا قلعه شما را می گشایم. سپس قدم پیش نهاد. در همین لحظه بزرگان بنی قریظه گفتند: ای محمد! حکمیت سعدبن معاذ، را بپذیر. پیامبر این پشنهاد را که اوسیان نیز بر آن اصرار داشتند، پذیرفت. سعد بن معاذ که از مجروحان جنگ خندق بود، از قضیه آگاه شد و گفت: اکنون زمان آن است که سعد در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری نهراسد.
او بعد از آن از بنی قریظه تعهد گرفت تا به حکم او عمل کنند گفت: حکم من این است که مردان یهود کشته شوند. زنان و کودکان شان اسیر شوند و اموالشان نیز تقسیم شود.
براساس حکم سعد بن معاذ، چاله هایی کنده شد و مردان قریظی را کنار آنها گردن زدند. میان این کشته ها، زنی به نام بنانه دختر حَکم قریظی نیز دیده می شد که به جرم انداختن سنگ آسیاب برسر خلاد بن سوید قصاص شد.
یکی دیگر از کشته ها حُیی من اخطب بود که از مشوقان برپایی جنگ احزاب به شمار می آمد.
عهد شکنی یهودیان
یکی از عوامل مهم در حیات هر حکومت وجود پیمان نامه ها و قراردادهای بسته شده میان گروه ها و حکومت هاست. رسول خدا (ص) نیز از بدو تاسیس حکومت اسلامی در مدینه، بین قبایل غیرمسلمان و حکومت مدینه پیمان هایی را برای ثبات اقتصادی، سیاسی و امنیتی منعقد فرمود.
طبق قوانین متداول انسانی در بنی حکومت ها، عهد نامه منعقد شده و ضررها و پیامدهای پیمان شکنی باید پاسخ گو باشند.
پیامبر (ص) دو بار از نقض عهد دو قبیله بنی قینقاع و بنی نضیر چشم پوشی کرده بود، اما پیمان شکنی بنی قریظه قابل مقایسه با خطای دو قبیله دیگر نبود.
بنی قریظه، اگر فرصت پیدا می کردند، به کمک احزاب مشرک تمام مسلمانان را از میان بر می داشتند و اگر با آنها به سختی بر خورد نمی کردند. زمینه عهدشکنی برای دیگر قبایل نیز فراهم می شد.
نتیجه جنگ
با پایان یافتن کار بنی قریظه یهودیان مدینه معدوم شدند و قریش یکی از مهم ترین یاران خود را از دست داد.
از سوی دیگر، پیامبر (ص) تا قبل از غزوه بنی قریظه با دو دشمن داخلی مواجه بود، منافقان و یهودیان، بعد از جنگ با بنی قریظه، مشکل داخلی ام القرای مسلمانان کمتر شد و رسول خدا (ص) توانست به پاکسازی اطراف مدینه بپردازد قبایل سرکش را کنترل کند.
شهید غزوه بنی قریظه
1) خلاد، فرزند سُوَید بن ثعلبه
منبع: شهدای عصر پیامبر (ص)/ابوالفضل بنایی
کاشی/ به سفارش دفتر مطالعات و تحقیقات معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید
وامور ایثارگران/1389