مادر از حمدالله رجایی بهبهانی
چهارشنبه, ۲۴ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۲
ای مادر، ای بهشت خدا، زیر پای تو پیوند آب و آینه، در چشم های تو...
ای مادر، ای بهشت خدا، زیر پای تو
پیوند آب و آینه، در چشم های تو
یک دامن از ستاره و گل، چیده ام که باز
امشب به دست شوق، بریزم به پای تو
دیری ست، سر به سینه ی محراب، می برم
تا، پر کشم، به خانه ی سبز دعای تو
جاری ست در نجابت سرشار دل، هنوز
جوبار شور، و زمزمه، با «لای لای» تو
سرچشمه ی عطوفت سبز، ای بهار من
جز برگ سبز عشق، چه دارم، برای تو؟
شعر لطیف چشمه و ابر و بهار و گل
می جوشد از، لطافت روح رهای تو
ای من، هنوز، کودک دستان عاشقت
بنواز باز، هر چه که دارم، فدای تو
بی تاب مانده گونه ی سوزان طفل دل
در انتظار جوشش گلبوسه های تو
آنجا که جای پای تو، محراب زندگی ست
ما را کجاو و، بوسه به، شبنم سرای تو!
ای خوب، ای بهانه ی شیرین هر غزل
دل را، مدام خاطره باد، از نوای تو
حمدالله رجایی بهبهانی
منبع: خلیلیان، مهدی: زخم ستاره مجموعه شعر مادر، انتشارات هماهنگ، 1377
نظر شما