داوطلب در انهدام کاروان قاچاقچیان
يکشنبه, ۱۳ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۵۷
نوید شاهد: من سالها با اين شهيد همرزم بودم. او افسري فروتن، متواضع، مؤمن و پر تلاش بود و در حفظ دستاوردهاي انقلاب شبانه روز مي كوشيد. از اشرار و قاچاقچيان كه مي خواستند و مي خواهند جامعه را با مواد مخدر آلوده كنند، بسيار متنفر بود و در انهدام كاروان آنان هميشه داوطلب بود.
من سالها با شهید حبیب الله نمازیان همرزم بودم. او افسري فروتن، متواضع،
مؤمن و پر تلاش بود و در حفظ دستاوردهاي انقلاب شبانه روز مي
كوشيد. از اشرار و قاچاقچيان كه مي خواستند و مي خواهند جامعه
را با مواد مخدر آلوده كنند، بسيار متنفر بود و در انهدام
كاروان آنان هميشه داوطلب بود.
در يكي از ماموريتها در منطقه ي روستاي «نگار»در شرق كشور، كارواني از قاچاقچيان را شناسايي كرده و به سوي آنها آتش گشوديم. آنها نيز با انواع سلاح هاي خود به سوي ما تير اندازي كردند؛ به طوري كه گلوله اي در بين دو پدال بالگرد خورد. او براي حفظ بالگرد و جلو گيري از سقوط آن از منطقه دور شد، ولي وقتي متوجه شد كه گلوله به سيستم هاي بالگرد آسيبي نرسانيده، دور زد و گلوله هاي باقيمانده در بالگرد را به سر آنها ريخت. پس از انهدام آنها به نيروهاي زميني در اطراف اطلاع داديم كه به آن منطقه بروند و الباقي اشرار را دستگير و مواد مخدر آنها را ضبط كنند كه در پايان عمليات چند تن مواد مخدر به دست نيروهاي خودي افتاد.
يك بار هم درمنطقه ي« نصرت آباد» در مناطق صعب العبور، يك كاروان قاچاق را كه تا مرز «افغانستان» وارد «ايران» شده بود، شناسايي كرديم و پس از انهدام آنها با كمك نيروهاي حاضر در اطراف منطقه، غنايم زيادي از آنان به دست آمد و مقدار قابل توجهي مواد مخدر به دست نيروهاي خودي افتاد.
اين شهيد بزرگوار در خدمت به مردم، خستگي نمي شناخت. وقتي كاري براي يكي انجام مي داد، از ته دل مسرور مي شد و مرتب ذكر خدا را بر لب داشت و در عمل نشان مي داد كه كار او براي خداست و هر گاه كار خدايي مي كرد، احساس مسرت مي نمود.
منبع:كتاب اهالي آسمان ،تدوين: عليرضا پور بزرگ( وافي) ، انتشارات مركزاسناد انقلاب اسلامي-1383
در يكي از ماموريتها در منطقه ي روستاي «نگار»در شرق كشور، كارواني از قاچاقچيان را شناسايي كرده و به سوي آنها آتش گشوديم. آنها نيز با انواع سلاح هاي خود به سوي ما تير اندازي كردند؛ به طوري كه گلوله اي در بين دو پدال بالگرد خورد. او براي حفظ بالگرد و جلو گيري از سقوط آن از منطقه دور شد، ولي وقتي متوجه شد كه گلوله به سيستم هاي بالگرد آسيبي نرسانيده، دور زد و گلوله هاي باقيمانده در بالگرد را به سر آنها ريخت. پس از انهدام آنها به نيروهاي زميني در اطراف اطلاع داديم كه به آن منطقه بروند و الباقي اشرار را دستگير و مواد مخدر آنها را ضبط كنند كه در پايان عمليات چند تن مواد مخدر به دست نيروهاي خودي افتاد.
يك بار هم درمنطقه ي« نصرت آباد» در مناطق صعب العبور، يك كاروان قاچاق را كه تا مرز «افغانستان» وارد «ايران» شده بود، شناسايي كرديم و پس از انهدام آنها با كمك نيروهاي حاضر در اطراف منطقه، غنايم زيادي از آنان به دست آمد و مقدار قابل توجهي مواد مخدر به دست نيروهاي خودي افتاد.
اين شهيد بزرگوار در خدمت به مردم، خستگي نمي شناخت. وقتي كاري براي يكي انجام مي داد، از ته دل مسرور مي شد و مرتب ذكر خدا را بر لب داشت و در عمل نشان مي داد كه كار او براي خداست و هر گاه كار خدايي مي كرد، احساس مسرت مي نمود.
منبع:كتاب اهالي آسمان ،تدوين: عليرضا پور بزرگ( وافي) ، انتشارات مركزاسناد انقلاب اسلامي-1383
نظر شما