دفتر خاطرات - آبادگران مؤمن
يکشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۵
نوید شاهد: در ایام سوگواری خامس آل عبا خودش در رأس دسته های عزاداری مردم ریجاب حاضر می شد و با صدای خوشی که داشت برایشان مرثیه های حماسی عاشورا را می خواند.
به روایت از : یکی از همرزمان مهدی
در ایام سوگواری خامس آل عبا خودش در رأس دسته های عزاداری مردم ریجاب حاضر می شد و با صدای خوشی که داشت برایشان مرثیه های حماسی عاشورا را می خواند. علاوه بر حمایتهای معنوی ، مهدی برنامه تقویت در حد امکان بنیه معیشتی مردم منطقه را هم در دستور کار خود قرار داد و برای این کار به آبادگران مومن جهاد سازندگی متوسل شد .
اصلاً آرام و قرار نداشت . هرچه که در منطقه می گذشت برایش مهم بود . اگر دامهای عشایر نیاز به واکسن داشتند می آمدند سراغ (کاک مهدی) . اگر زنی پا به ماه از آنها مشکل سخت زایی داشت و چاره ای به جز انتقال او به بیمارستان کرمانشاه نبود شوهرش می رفت سر وقت (کاک مهدی) اگر نفت کش حامل سوخت مردم ، دیرتر از موعد به منطقه می آمد ، کسی با نمایندگی شرکت نفت کاری نداشت ، شکایت به پیش کاک مهدی می برد. اگر قرار بود یکی از تیره های طوایف منطقه برای ییلاق ، قشلاقی از جایی به جایی دیگر بنه کن شوند و کوچ کنند و برای حمل سیاه چادرها و وسایل زندگیشان کامیون کرایه کم گیر می آمد . برای گرفتن کمک ، می رفتند سر وقت کاک مهدی . آن وقت دیدن وضع و حال مهدی تماشا داشت . اصلاً انگار نه انگار که او فرمانده سپاه در یکی از حساسترین مناطق مرزی جنگ زده است و این جور مسایل ربطی به شرح وظایفش ندارد . به همه چیز و همه کس و همه جا متوسل می شد . از اداره بهداری و ستاد بسیج اقتصادی و شرکت نفت گرفته تا اداره راه و اتحادیه صنف کامیون داران و کمیته امداد امام خمینی در استان کرمانشاه . به صرف تلفن زدن و نامه نگاری هم قناعت نمی کرد . الان می دیدی نامه را فرستاد ، صبح خودش می رفت سر وقت گیرنده نامه که خاطر جمع شود . البته خودش ترجیح می داد برای حل مشکلات عمرانی و بهداشتی منطقه با بچه های جهاد سازندگی ارتباط بگیرد . خودش به ما می گفت : کارهایی که جهاد ، ضربتی و سه ماهه انجام می دهد پنج تا وزارتخانه اگر بخواهند آن را انجام بدهند شاید به سه سال وقت نیاز داشته باشند . به تعبیری شاید بشود گفت مهدی خندان بود که عشایر منطقه ریجاب را با الطاف انقلاب و گل سرسبد آن جهاد سازندگی آشنا کرد .
منبع : کتاب آن سه مرد
انتشارات : ( نشر غنچه ) موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی
در ایام سوگواری خامس آل عبا خودش در رأس دسته های عزاداری مردم ریجاب حاضر می شد و با صدای خوشی که داشت برایشان مرثیه های حماسی عاشورا را می خواند. علاوه بر حمایتهای معنوی ، مهدی برنامه تقویت در حد امکان بنیه معیشتی مردم منطقه را هم در دستور کار خود قرار داد و برای این کار به آبادگران مومن جهاد سازندگی متوسل شد .
اصلاً آرام و قرار نداشت . هرچه که در منطقه می گذشت برایش مهم بود . اگر دامهای عشایر نیاز به واکسن داشتند می آمدند سراغ (کاک مهدی) . اگر زنی پا به ماه از آنها مشکل سخت زایی داشت و چاره ای به جز انتقال او به بیمارستان کرمانشاه نبود شوهرش می رفت سر وقت (کاک مهدی) اگر نفت کش حامل سوخت مردم ، دیرتر از موعد به منطقه می آمد ، کسی با نمایندگی شرکت نفت کاری نداشت ، شکایت به پیش کاک مهدی می برد. اگر قرار بود یکی از تیره های طوایف منطقه برای ییلاق ، قشلاقی از جایی به جایی دیگر بنه کن شوند و کوچ کنند و برای حمل سیاه چادرها و وسایل زندگیشان کامیون کرایه کم گیر می آمد . برای گرفتن کمک ، می رفتند سر وقت کاک مهدی . آن وقت دیدن وضع و حال مهدی تماشا داشت . اصلاً انگار نه انگار که او فرمانده سپاه در یکی از حساسترین مناطق مرزی جنگ زده است و این جور مسایل ربطی به شرح وظایفش ندارد . به همه چیز و همه کس و همه جا متوسل می شد . از اداره بهداری و ستاد بسیج اقتصادی و شرکت نفت گرفته تا اداره راه و اتحادیه صنف کامیون داران و کمیته امداد امام خمینی در استان کرمانشاه . به صرف تلفن زدن و نامه نگاری هم قناعت نمی کرد . الان می دیدی نامه را فرستاد ، صبح خودش می رفت سر وقت گیرنده نامه که خاطر جمع شود . البته خودش ترجیح می داد برای حل مشکلات عمرانی و بهداشتی منطقه با بچه های جهاد سازندگی ارتباط بگیرد . خودش به ما می گفت : کارهایی که جهاد ، ضربتی و سه ماهه انجام می دهد پنج تا وزارتخانه اگر بخواهند آن را انجام بدهند شاید به سه سال وقت نیاز داشته باشند . به تعبیری شاید بشود گفت مهدی خندان بود که عشایر منطقه ریجاب را با الطاف انقلاب و گل سرسبد آن جهاد سازندگی آشنا کرد .
منبع : کتاب آن سه مرد
انتشارات : ( نشر غنچه ) موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی
نظر شما