مأموریتهای ویژه شهید بدرالدین
يکشنبه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۲:۴۲
سید حسن نصرالله: از دیگر موفقیتهای وی در مسئولیتهای نظامیاش، انجام کمین مشهور و بینظیر انصاریه بود. از همان لحظهی نخستینی که هدف کشف شد تا پایان عملیات، مدیریت کمین انصاریه بهصورت مشترک بر عهدهی شهید سید مصطفی و حاج عماد بود.
به گزارش نوید شاهد: سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در مراسم بزرگداشت شهید سید مصطفی بدرالدین با تسلیت و تبریک به مادر، همسر، پسر و دختران عزیز شهید بدرالدین گفت: «ما امروز در این عزا شریک هستیم، زیرا این شهید ما فرزند و خانواده است یکی خانواده کوچک وی و دیگر خانواده بزرگ وی(خانواده مقاومت)». وی نیز در ادامه به شخصیت آن شهید بزرگوار و نحوهی شهادتش به سخنرانی پرداخت. گزیدهای از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
سید مصطفی از نخستین مردان این مقاومت بود که از لحظات و ساعات نخستین مقاومت با مقاومت همراه بوده است. وی در مقابله با دشمن صهیونیست در نبرد «خلده» پیشاپیش مبارزان قرار داشت و با گروهی از برادران مبارز که هستههای اولیهی مقاومت اسلامی را تشکیل دادند همراه بود که برخی از این افراد و از جمله سید مصطفی بعداً از بهترین فرماندهان مقاومت شدند و سید مصطفی و این برادران مقاومت دوشادوش برادران جنبش امل و برادران فلسطینی در نبرد خلده به مبارزه با رژیم صهیونیستی پرداختند. وی در آن نبرد به شدت زخمی شد که آثار آن بر بدن و پای او باقی ماند بهگونهای که این زخمها بر راه رفتن وی تاثیر گذاشت و آثار این زخمها تا زمان شهادت بر تن وی باقی ماند.
* مأموریتها و مسئولیتهای ویژهی شهید بدرالدین
وی در ماهها و سالهای نخستین شکلگیری مقاومت، با دیگر فرماندهان مقاومت در تشکیل گروههای جهادی و آمادهسازی، آموزش، تجهیز، تسلیح و مدیریت آنها مشارکت کرد. نتیجهی این فعالیتها بهعلاوه فعالیتهای دیگر جنبشها و گروههای مقاومت موجود در لبنان منجر به بیرون راندن اشغالگران اسرائیلی از منطقهی ضاحیه، بیروت، منطقهالجبل و خط ساحلی لبنان شد در سال ۱۹۹۵ اشغالگران از مناطق صیداف صور، نبطیه نیز بیرون رانده شدند و اشغالگران تا کمربند امنیتی عقب رانده شدند.
در دههی نود و در سال ۱۹۹۵سید مصطفی مسئولیت نظامی مرکزی در حزبالله را به عهده گرفت و تا نیمهی سال ۱۹۹۹ این مسئولیت را به عهده داشت و در این سمت فرماندهی و اقدام به تقویت بنیه مقاومت کرد. همه میگویند که فعالیت مقاومت در طی دههی نود شاهد یک پیشرفت کمی و کیفی بود و این روند خوب مقاومت تا سال ۲۰۰۰ ادامه داشت.
از مهمترین چالشهای شهید مصطفی که در زمان مسئولیت نظامی مرکزی خود با آن روبرو بود مقابله با تجاوز صهیونیستها در نبرد نیسان(آوریل) سال ۱۹۹۶ بود. نبردی که صهیونیستها آنها را خوشههای خشم نامیده بودند. در این نبرد بود که کشتار قانا رخ داد. مقاومت در این نبرد پایداری به خرج داد و به لطف مقاومت، پایداری و عزم و اراده خود اهداف اسرائیلیها و شیمون پرز را ناکام گذاشت و این نبرد منتهی به تفاهم نیسان شد که منجر به شروع مرحلهی جدیدی از فعالیت مقاومت شد و نهایتاً منجر به پیروزیی نهایی در سال ۲۰۰۰ شد.
از دیگر موفقیتهای وی در مسئولیتهای نظامیاش، انجام کمین مشهور و بینظیر انصاریه بود. از همان لحظهی نخستینی که هدف کشف شد تا پایان عملیات، مدیریت کمین انصاریه بهصورت مشترک بر عهدهی شهید سید مصطفی و حاج عماد بود.
دیدار خانواده شهید بدرالدین با رهبر انقلاب
همچنین از پیشرفتهای مهمی که در دورهی مسئولیت نظامی وی رقم خورد مربوط به تبلیغات نظامی و جنگ روانی است. وی در این زمین دیدگاهی پیش رو و سلیقهی ویژهای داشت و به فعالیت در این زمینه تعلق خاطر داشت. پس از آن شهید مصطفی فعالیت خود را بهعنوان یکی از فرماندهان جهادی در حزبالله ادامه داد. او یکی از فرماندهان جنگ در نبرد تموز(سی و سه روزه) سال ۲۰۰۶ بود جنگی که دشمن صهیونیست آن را نبرد دوم لبنان نامیده بود.
سپس وی مسئولیتهای متعددی را پس از شهادت حاج عماد مغنیه بر عهده گرفت و یکی از موفقیتهای وی کشف و نابودسازی شبکههای مزدوران اسرائیلی از سال ۲۰۰۸ به بعد بود به گونهای که دستگاهها و یگانهای امنیت حزبالله نقشی اساسی و مرکزی در این زمینه داشتند و همکاری تنگاتنگی میان نهاد امنیتی مقاومت و نهادهای امنیتی دولتی وجود داشت.
هنگامی که حزبالله تصمیم گرفت وارد سوریه شود هرچند که این ورود تدریجی بود و روند فزایندهای داشت. مسئولیت مدیریت یگانهای نظامی و امنیتی حزبالله در سوریه به شهید سید مصطفی واگذار شد و وی این مسئولیت را بر عهده گرفت.
در مرحلهی نخستی که وی این مسئولیت را بر عهده گرفته بود وی نیروهای حزبالله را از لبنان مدیریت میکرد. من بهخاطر مسئولیتی که نسبت به او داشتم و بهخاطر حفظ او، وی را از رفتن به سوریه منع کرده بودم اما بعداً با اصرار خود وی اجازه دادم که به سوریه برود. زیرا وی میگفت نمیشود که یک میدان نبرد با این اهمیت و حساسیت را از لبنان دور کرد.
* اصرار شهید بدرالدین برای حضور در جنگ سوریه
همانطور که پیشتر گفتم سید مصطفی در ابتدا نیروهای مقاومت در سوریه را از ضاحیه هدایت و رهبری میکرد. با این حال اصرار داشت که به سوریه برود. در یکی از مراحل من پذیرفتم که وی صرفاً به مرزها برود، به منطقهی مصنع بود. اما در برابر اصرار شدید وی برای رفتن به سوریه من به وی گفتم سید مصطفی تو با بقیه فرماندهان جهادی فرق میکنی. بسیاری از فرماندهان جهادی هستند که معروفیتی ندارند و حتی برخی از آنها که معروف هستند نیز ابهامی درباره شخصیت آنها وجود ندارد. یعنی این افراد شخصیتی مشکلدار نیستند البته منظور ما از مشکل، مشکلی است که رسانههای بیگانه ایجاد کردهاند.
آن موقعی که ما با یکدیگر صحبت میکردیم وضعیت سوریه مانند الان نبود، منطقهی سیده زینب در خطر بود. اکثر بخشهای غوطهی غربی در دست مسلحان بود. گروههای مسلح برخی اوقات راه فرودگاه دمشق را زیر آتش میگرفتند. پایتخت سوریه در معرض تهدید قرار داشت و اغلب مناطق سوریه با چالشهای خطرناکی روبرو بود و احتمال شهادت بسیار زیاد بود.
به وی گفتم اگر در این شرایط تو کشته شوی ما با حرف و حدیثهای بسیاری مواجه میشویم درست مشابه وضعیتی که برای دوست تو حاج عماد اتفاق افتاد. زیرا رسانههای بیگانه برای حاج عماد شخصیتی مشکلدار ساخته بودند. یعنی پیرامون او ابهامها و مشکلاتی پدیده آورده بودند و برخی اتهامها را به وی نسبت داده بودند.
اگر شخصیتی مشکلدار در صحنهی نبرد معینی باشد و شهید شود این مسأله باب حرف و حدیثهای بسیاری را باز میکند. دشمنان و رقبای مقاومت و کسانیکه هیچ معیار ارزشی برای خود ندارند و کسانی که در کمینند تا در هر فرصتی چهرهی مقاومت را مخدوش کنند و روحیهی نیروهای مقاومت را تخریب کنند دربارهی این مسأله سخن خواهند گفت.
شهید مصطفی به من گفت، من اگر در لبنان نیز شهید شویم همین حرف و حدیثها خواهد بود و همین اشکال وجود خواهد داشت حتی اگر در لبنان شهید شوم امکان دارد این مشکل بیشتر خود را نشان دهد. بنابراین درست نیست که این ملاحظه بهعنوان مانعی برای رفتن من به سوریه تلقی شود زیرا نبرد سوریه از همهی این ملاحظهها مهمتر است. ما در سوریه داریم شهید میدهیم بنابراین نباید به این ملاحظهها توجه کنیم. وی به شوخی به من گفت مگر اینکه شما بخواهید من شهید نشوم و همینطوری بمیریم.
* جنگ روانی حزبالله در تاریخ بشریت نمونه ندارد
این بار دشمن کینهتوز ما اسرائیل که میان ما و آنها سیوچهار سال است که درگیری وجود دارد با ما به انصاف رفتار کردند اما عرب نمایانی که نوکر آمریکا و اسرائیل هستند و بیش از اسرائیلیها اسرائیلی هستند آنها این مطلب را گفتهاند و آن را نوشتند و در رسانهها به آن پرداختند و بهوسیلهی آن هواداران ما را تحریک کردهاند و همچنان به این کار خود در لبنان و منطقه ادامه میدهند. آنها گفتهاند که حزبالله اسرائیل را متهم به ترور فرماندهی خود شهید سید مصطفی نکرده است و اسرائیل را مسئول این امر ندانسته است زیرا ترسیده است زیرا از اینکه اسرائیل را متهم به ترور شهید سید مصطفی کند بیم دارد. زیرا این مسألهی حزبالله را ملزم به پاسخ دادن به اسرائیل میکند و این تجاوز منجر به تحولاتی بزرگ در منطقه میشود و حزبالله هم اکنون به علل مختلف توان ورود به یک نبرد جدید را ندارد. متأسفانه چنین مطلبی را عربها، لبنانیها و رسانهها گفتهاند.
اسرائیلیها با ما منصفانه رفتار کردند و گفتند نه اینگونه نیست و حزبالله در سخنان خود صادق است. چرا آنها میدانند که ما صادق هستیم زیرا ما سیوچهار سال است که در حال نبرد با اسرائیل هستیم. دشمن صهیونیستی با توجه به نبردهایی که با ما داشته است بهخوبی میداند که ما یک روز نیز دروغ نگفتیم. حتی یک بار نیز نشده است که ما گفته باشیم بمبی را منفجر کردهایم اما بمبی در کار نباشد یا گفته باشیم وارد پایگاهی شدهایم اما پایگاهی در کار نباشد. یا گفته باشیم به موفقیتی دست پیدا کردهایم اما موفقیتی در کار نباشد. آنها این مسأله را بهخوبی میدانند. یکبار نشده است که ما وعدهای بدهیم و تهدیدی بکنیم اما آن را اجرا نکنیم. شما تصور کنید طی یک هفته اسرائیلیها به راستگویی ما و شجاعت ما اعتراف میکنند اما این عربهایی که بیشترین کفر و نفاق را دارند در همهی صفاتی که وقایع تاریخی ثبت کرده است تردید میکنند. نه مسأله اینگونه نیست. ما طی بیستوچهار ساعت پس از شهادت سید مصطفی بهدنبال این بودیم که دقیقاً چه رخ داده است. تجاوز اسرائیل یکی از فرضیههای ما بود. ما بهخوبی تحقیق کردیم. ممکن است برخی دوست داشته باشند بگویند این کار اسرائیل است یا بگویند این کار اسرائیل نیست اما مسأله دوست داشتن نیست. ما دربارهی شهادت سید مصطفی کاملاً تحقیق کردیم اما دلیل و دادهای پیدا نکردیم که بر اساس آن اسرائیل را مسئول این حادثه بدانیم. مسأله مربوط به راستگویی و حقیقت بود و قرار نبود که ما اسرائیل را بیهیچ دلیلی مسئول این ترور بدانیم.
به این مسأله خوب دقت کنید که ما اسرائیلیها را تبرئه نمیکنیم بلکه صرفاً آنها را متهم نمیکنیم زیرا دلیلی برای متهم کردن آنها نداریم. ما مثل دیگران نیستیم که بر اساس رویکرد سیاسی دیگران را متهم کنیم. راحتترین کار در عرصهی سیاست این است که بگویی کار اسرائیل بوده است و تمام. اما ما بر اساس رویکرد سیاسی کسی را متهم نمیکنیم حتی دشمنمان را متهم نمیکنیم. من بارها گفتهام که ما جنگ روانی را دنبال میکنیم اما جنگ روانی ما با تمام جنگهای روانی جهان تفاوت میکند. در جنگهای جهان در دانشگاهها، آکادمیها و دانشکدهها این مسأله را آموزش میدهند نیرنگ، دروغ و تزویر بخشی از جنگ روانی است اما ما حتی در جنگ روانی نیز دروغ نمیگوییم. جنگ روانیای که ما در پیش گرفتهایم در تاریخ بشریت نمونه ندارد مگر در زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و صحابهی وی و اهل بیتش. ما بر اساس رویکرد سیاسی نیز کسی را متهم نمیکنیم.
نظر شما