جای امن
یکی از بستگان شهید ( دختر عمه شهید بازگیر) به ذکر خوابی از ایشان می پردازند :ایشان در بهار سال 87 در خواب می بیند که در یک بیابان، تک و تنها در میان حیوانات وحشی قرار گرفته و برای در امان ماندن از دست آنها به جای امنی فرار و به باغی وارد و در قسمتی از باغ مخفی می شود .حیوانات وحشی او را دنبال کرده و از بیرون باغ او را مورد هدف قرار می دهند و ازهر سوی به سوی او نیزه و تیر شلیک می کنند که هیچکدام از اینکه تیرها به او برخورد نمی کند. وقتی دقت می کند می بیند جائی که انتخاب کرده مقبره سردار شهید عنایت اله بازگیر بوده که در این باغ با شکوه واقع شده و این محل تنها جائی است که از اصابت تیرهای شلیک شده، در امان مانده است و وقتی ازجای خود بلند می شود با چهره نورانی و خندان شهید بازگیر که در بالای سر او ایستاده مواجه می شود وپی میبرد که علت در امان از حمله حیوانات وحشی وجود نورانی شهید بازگیر بوده است.