شهيد نصر اصفهاني و خدمت در ارتش به امر امام عصر(عج)
يکشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۶
نويد شاهد: شهيد محمد جعفر نصر اصفهاني مي نويسد: خدمت سربازي ام نيمه كاره مانده بود، جوانان دسته دسته براي دفاع از ميهن اسلامي به جبهه مي رفتند و در خون مي غلطيدند تصميم گرفتم كه هيچ گاه جبهه را ترك نكنم.نمي دانستم، در وارد كدام ارگان رزمي شوم...
ميان ارتش و سپاه ترديد داشتم. تا اينكه در عالم رؤيا امام زمان (عج) را زيارت كردم. عرض كردم: «يا حجه بن الحسن! آقاجان! در اين شرايط چه كنم؟!»
آقا با مهرباني فرمودند: «ارتش به شما نياز بيشتري دارد، به ارتش برويد». از همان روز تصميم گرفتم وارد دانشگاه افسري شوم.
اين شهيد والامقام در شهريور ماه سال ۱۳۳۹ در كوچه پس كوچه هاي خاكي اصفهان كودكي به نام زيباي «محمدجعفر» قدم به عرصه گيتي نهاد، محله «منارجنبان» سال هاي خوب كودكي او را در خود جاي داد و محمد جعفر بي تاب عشق به امير المؤمنين اسلام را در محراب مسجد آموخت. او پس از اخذ مدرك ديپلم در رشته اقتصاد در صفوف سربازان روح الله (ره) قرار گرفت و به تكثير عكس و اعلاميه هاي امام (ره) پرداخت. وي در بهمن ماه سال ۱۳۵۸ عازم خدمت نظام وظيفه شد و در گروه ۴۴ توپخانه با سرگرد صياد شيرازي آشنا گشت.
با آغاز جنگ تحميلي نصراصفهاني به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و در منطقه عملياتي سوسنگرد مجروح شد. با انتخاب شهيد صياد شيرازي به فرماندهي نزاجا او در دفتر ايشان خدمتش را ادامه داد. زمانيكه حكم اتمام خدمت نظام وظيفه وي صادر شد او باز هم در دفتر شهيد صياد شيرازي ماند.
مدتي بعد وارد دانشكده افسري امام علي (ع) گرديد. سپس دوره مقدماتي را در مركز پياده شيراز گذراند و در لشگر ۲۸ پياده سنندج داوطلبانه خدمت نمود. وي در سال ۱۳۶۷ در منطقه عملياتي «مريوان» و «پنجوين عراق»، به علت استنشاق گازهاي شيميايي مجروح شد.
تلاش هاي صادقانه و توانائي بسيار نصراصفهاني مسئولين را واداشت، مسئوليت هاي بسياري از جمله :«فرماندهي گروهان دانشجويان در دانشكده افسري، بازرسي نزاجا، بازرسي لشگر ۲۸ سنندج، دوره عالي پياده در شيراز، فرماندهي قرارگاه شمالغرب نزاجا، بازرسي نزاجا، معاونت و فرماندهي گردان تكاور تيپ ۴۵ تكاور، فرماندهي تيپ ۱ لشگر ۲۳ و فرماندهي تيپ ۱ لشگر ۷۷ پياده ثامن الائمه را به او بسپارند.
سرانجام سرباز خسته دل خميني كبير(ره) پس از سال ها تحمل رنج جهاد در روز نوزدهم آبان ماه سال ۱۳۷۵ بر اثر جراحات حاصل از سموم شيميايي شهادت را با آغوش باز پذيرفت
شهيد نصر اصفهاني در بخشي از وصيت نامه شهيد نوشته است: «ذرات وجودم به وحدانيت و رسالت حضرت محمد(ص) و ولايت حضرت علي(ع) و يازده فرزند معصوم پسرابوطالب شهادت مي دهد. خدايا! بخاطر ارادتي كه به صديقه كبري حضرت زهرا(س) دارم، اگر دست خالي بسويت مي آيم مرا ببخش و قبولم فرما!».
«اي خداي بزرگ! رهبر عزيز انقلاب و انقلاب اسلامي ملت ايران را تا ظهور آخرين ذخيره ات حفظ بفرما و با ظهور حضرت مهدي (عج) در دل هاي اين ملت ستم كشيده را با دست هاي مباركش شفا عنايت فرما!» تا بتوانم همراه رزمندگان اسلام در جبهه هاي حق عليه باطل بجنگم.
انتهای پیام
منبع:كتاب جانم فداي اسلام از انتشارات عقيدتي سياسي ارتش
آقا با مهرباني فرمودند: «ارتش به شما نياز بيشتري دارد، به ارتش برويد». از همان روز تصميم گرفتم وارد دانشگاه افسري شوم.
اين شهيد والامقام در شهريور ماه سال ۱۳۳۹ در كوچه پس كوچه هاي خاكي اصفهان كودكي به نام زيباي «محمدجعفر» قدم به عرصه گيتي نهاد، محله «منارجنبان» سال هاي خوب كودكي او را در خود جاي داد و محمد جعفر بي تاب عشق به امير المؤمنين اسلام را در محراب مسجد آموخت. او پس از اخذ مدرك ديپلم در رشته اقتصاد در صفوف سربازان روح الله (ره) قرار گرفت و به تكثير عكس و اعلاميه هاي امام (ره) پرداخت. وي در بهمن ماه سال ۱۳۵۸ عازم خدمت نظام وظيفه شد و در گروه ۴۴ توپخانه با سرگرد صياد شيرازي آشنا گشت.
با آغاز جنگ تحميلي نصراصفهاني به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و در منطقه عملياتي سوسنگرد مجروح شد. با انتخاب شهيد صياد شيرازي به فرماندهي نزاجا او در دفتر ايشان خدمتش را ادامه داد. زمانيكه حكم اتمام خدمت نظام وظيفه وي صادر شد او باز هم در دفتر شهيد صياد شيرازي ماند.
مدتي بعد وارد دانشكده افسري امام علي (ع) گرديد. سپس دوره مقدماتي را در مركز پياده شيراز گذراند و در لشگر ۲۸ پياده سنندج داوطلبانه خدمت نمود. وي در سال ۱۳۶۷ در منطقه عملياتي «مريوان» و «پنجوين عراق»، به علت استنشاق گازهاي شيميايي مجروح شد.
تلاش هاي صادقانه و توانائي بسيار نصراصفهاني مسئولين را واداشت، مسئوليت هاي بسياري از جمله :«فرماندهي گروهان دانشجويان در دانشكده افسري، بازرسي نزاجا، بازرسي لشگر ۲۸ سنندج، دوره عالي پياده در شيراز، فرماندهي قرارگاه شمالغرب نزاجا، بازرسي نزاجا، معاونت و فرماندهي گردان تكاور تيپ ۴۵ تكاور، فرماندهي تيپ ۱ لشگر ۲۳ و فرماندهي تيپ ۱ لشگر ۷۷ پياده ثامن الائمه را به او بسپارند.
سرانجام سرباز خسته دل خميني كبير(ره) پس از سال ها تحمل رنج جهاد در روز نوزدهم آبان ماه سال ۱۳۷۵ بر اثر جراحات حاصل از سموم شيميايي شهادت را با آغوش باز پذيرفت
شهيد نصر اصفهاني در بخشي از وصيت نامه شهيد نوشته است: «ذرات وجودم به وحدانيت و رسالت حضرت محمد(ص) و ولايت حضرت علي(ع) و يازده فرزند معصوم پسرابوطالب شهادت مي دهد. خدايا! بخاطر ارادتي كه به صديقه كبري حضرت زهرا(س) دارم، اگر دست خالي بسويت مي آيم مرا ببخش و قبولم فرما!».
«اي خداي بزرگ! رهبر عزيز انقلاب و انقلاب اسلامي ملت ايران را تا ظهور آخرين ذخيره ات حفظ بفرما و با ظهور حضرت مهدي (عج) در دل هاي اين ملت ستم كشيده را با دست هاي مباركش شفا عنايت فرما!» تا بتوانم همراه رزمندگان اسلام در جبهه هاي حق عليه باطل بجنگم.
انتهای پیام
منبع:كتاب جانم فداي اسلام از انتشارات عقيدتي سياسي ارتش
نظر شما