شور فاطمي در سيره شهدا؛ «رمز يا زهرا(س)»
دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۱۹
بهترين ذكر كربلائيان در مناطق عملياتي ذكر يا زهرا(س) بود و آن هنگام كه عملياتي با نام مقدس فاطمه الزهرا(س) آغاز مي شد، چه شور دگري بر قلبها حاكم مي گشت. و چه شگفت!؟ كه عملياتهاي پيروزمندانه با رمز زهرا(س) بود
بهاران با هزار سبزه و گل آمده بود. چكاوكان سرود شادي مي سرودند، و ابرها از لذت پرواز مي گريستند. ناگاه كلاغهاي شوم بر گلستان عشق يورش آوردند. سروهاي استقامت، ايستادگي كردند و سواران مؤمنانه جنگيدند، ايران را حال و هواي دگري بود و در گلزار شهرمان گلهاي شهادت روئيده بود، در تمام جبهه ها شقايق كاشته بودند و كبوتران هر روز لاله مي چيدند و راهيان كربلا هر صبح در اشتياق وصل مي سوختند. بهترين ذكر كربلائيان در مناطق عملياتي ذكر يا زهرا(س) بود و آن هنگام كه عملياتي با نام مقدس فاطمه الزهرا(س) آغاز مي شد، چه شور دگري بر قلبها حاكم مي گشت. و چه شگفت!؟ كه عملياتهاي پيروزمندانه با رمز زهرا(س) بود. و حكمت اين شگفتي را در اين جملات بايد يافت: «شهيد اشرفي اصفهاني رمز عمليات فتح المبين را به فرمانده نيروي زميني پيشنهاد دادند و اظهار داشتند حضرت زهرا(س) مظهر غضب خداوند است و اگر اين عمليات به نام آن حضرت شروع شود قطعا پيروز مي شويد». (1)
عشق زهرايي چه عشقي است؟ و چگونه بود كه توفيق شهادت در سايه سعادت عشق زهرايي نهفته بود؟ خوشا به حال آنانكه با عشق عترت 7 به شهادت رسيدند.
در ادامه به چند نمونه از عشق زهرايي در سيره شهداء مي پردازيم.
پاسدار شهيد فريدون كرمي متولد 1344 ش در يكي از روستاهاي كرمانشاه متولد گرديد و در مورخه 3/2/66 در عمليات كربلاي 10 به لقاء الله پيوست. برادر شهيد در باره وي مي گويد: شهيد كرمي عشق و علاقه عجيبي به ائمه اطهار (عليهم السلام) خصوصا حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. و اكثر اوقات اين جمله را زمزمه مي كرد: «دوست دارم، دست خود را گه به صورت، گه به پهلو، گاه بر بازو بگيرم » و شگفت آنكه بر اثر تركش توپ بعثيان به صورت، پهلو و بازو به لقاءالله پيوست.» (2)
و نمونه ديگر:
«شهيد عبدالله ميثمي با شروع عمليات كربلاي پنج بارها مي گفت: ما مزد خويش را در اين عمليات خواهيم گرفت ».
همسر ايشان نقل مي كند بعد از عمليات كربلاي 4 خيلي نگران و ناراحت بودم، به اهواز آمدم و به خانه خواهرم رفتم، وقتي كه ايشان آمد در اولين برخورد برايم آيه صبر را خواند و بعد از آن هر گاه مرا مي ديد سوره والعصر را مي خواند، بعد از شروع عمليات كربلاي پنج هم آمد و در اولين برخورد گفت: رمز عمليات به نام فاطمه زهرا(س) بوده است، بعد مفاتيح را برداشت و باز كرد. اولين صفحه زيارت حضرت زهرا(س) بود و شروع به خواندن كرد. خيلي گريه كرد پس از سه روز در همين عمليات در روز 12 بهمن 65 كه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س) بود به ديدار معبود شتافت ». (3)
آقاي اصغر كريمي در باره شهيد ايزدي مي گويد:
شب عمليات كارخانه نمك بود، كه ما، به موضع عراقيها نفوذ كرديم، من خمپاره انداز بودم. شهيد ايزدي هم كه آرپي جي زن بود به سمت راست مي دويد. ناگهان يك عراقي با كلت منور، پشت او را هدف قرار داد و گلوله هاي آرپي جي پشت او منفجر شد.
فرياد يا زهرا(س) آخرين كلام او بود كه به آسمان برخاست. (4)
1- محراب خونين باختران، ج 1، ص 102.
2- سبكبالان عاشق، اسماعيل محمدي - محمود رضا هاشمي، ص 20.
3- روزنامه رسالت،6 فروردين، شماره 3242، ص 4.
4- رك: ذوالفقار، اكبر جواني - احمد رضا كريميان، لشگر 14 امام حسين(ع)، 1375، ص 108.
عشق زهرايي چه عشقي است؟ و چگونه بود كه توفيق شهادت در سايه سعادت عشق زهرايي نهفته بود؟ خوشا به حال آنانكه با عشق عترت 7 به شهادت رسيدند.
در ادامه به چند نمونه از عشق زهرايي در سيره شهداء مي پردازيم.
پاسدار شهيد فريدون كرمي متولد 1344 ش در يكي از روستاهاي كرمانشاه متولد گرديد و در مورخه 3/2/66 در عمليات كربلاي 10 به لقاء الله پيوست. برادر شهيد در باره وي مي گويد: شهيد كرمي عشق و علاقه عجيبي به ائمه اطهار (عليهم السلام) خصوصا حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. و اكثر اوقات اين جمله را زمزمه مي كرد: «دوست دارم، دست خود را گه به صورت، گه به پهلو، گاه بر بازو بگيرم » و شگفت آنكه بر اثر تركش توپ بعثيان به صورت، پهلو و بازو به لقاءالله پيوست.» (2)
و نمونه ديگر:
«شهيد عبدالله ميثمي با شروع عمليات كربلاي پنج بارها مي گفت: ما مزد خويش را در اين عمليات خواهيم گرفت ».
همسر ايشان نقل مي كند بعد از عمليات كربلاي 4 خيلي نگران و ناراحت بودم، به اهواز آمدم و به خانه خواهرم رفتم، وقتي كه ايشان آمد در اولين برخورد برايم آيه صبر را خواند و بعد از آن هر گاه مرا مي ديد سوره والعصر را مي خواند، بعد از شروع عمليات كربلاي پنج هم آمد و در اولين برخورد گفت: رمز عمليات به نام فاطمه زهرا(س) بوده است، بعد مفاتيح را برداشت و باز كرد. اولين صفحه زيارت حضرت زهرا(س) بود و شروع به خواندن كرد. خيلي گريه كرد پس از سه روز در همين عمليات در روز 12 بهمن 65 كه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا(س) بود به ديدار معبود شتافت ». (3)
آقاي اصغر كريمي در باره شهيد ايزدي مي گويد:
شب عمليات كارخانه نمك بود، كه ما، به موضع عراقيها نفوذ كرديم، من خمپاره انداز بودم. شهيد ايزدي هم كه آرپي جي زن بود به سمت راست مي دويد. ناگهان يك عراقي با كلت منور، پشت او را هدف قرار داد و گلوله هاي آرپي جي پشت او منفجر شد.
فرياد يا زهرا(س) آخرين كلام او بود كه به آسمان برخاست. (4)
1- محراب خونين باختران، ج 1، ص 102.
2- سبكبالان عاشق، اسماعيل محمدي - محمود رضا هاشمي، ص 20.
3- روزنامه رسالت،6 فروردين، شماره 3242، ص 4.
4- رك: ذوالفقار، اكبر جواني - احمد رضا كريميان، لشگر 14 امام حسين(ع)، 1375، ص 108.
نظر شما