مگر تازه نيامده اي
دوشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۰۰
خاطره اي از شهيد عبدالله حيدري
آخرين باري كه عبدالله برگشت، حدود چهار ماه قبل از شهادتش بود.
وقتي كه به خانه آمد، گفت: كجا مي روي؟ گفتم كه به منطقه مي روم.
گفت: مگر تازه نيامده اي؟ گفتم: چرا تازه آمده ام، ولي دوباره مي خواهم برگردم.
موقع خداحافظي گفت: فكر مي كنم اين آخرين خداحافظي مان باشد.
گفتم: نه، چهار ماه ديگر خدمت تمام مي شود و به خانه مي آيي.
سه ماه بعد من به خانه آمدم؛ و يك ماه بعدتر، خبر شهادتش را به ما دادند.
شهادتش در روزهاي پاياني خدمتش بود. 15 روز ديگر مانده بود كه سربازي اش تمام شود كه شهيد شد.
برادرم در تاريخ 4/4/67 شهيد شد و خبر شهادتش در 14/4/67 به ما رسيد.
منبع: كتاب حديث ابرار، تهيه و تدوين اسماعيل ماهيني و محمد ميرزايي، ص104
1223
نظر شما