خسارت جبران ناپذير براي مردم لبنان (2)
شنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۰۹
بررسي نقش هاي سازنده و مؤثر شهيد عماد مغنيه در تحولات سه دهه گذشته لبنان در گفتگو با سيد علي حسيني
علت درگيري هاي جنبش امل و حزب الله بر اثر دخالت بيگانگان بوده است؟
گمان نمي كنم كه بر اثر دخالت محافل خارجي بوده است. جنبش امل و حزب الله به طور مشترك در صحنه لبنان فعاليت دارند. مناطق شيعه نشين جنوب و بقاع و بيروت حوزه فعاليت هاي آندو جنبش را تشكيل مي دهد. جنبش امل از نظر روحي گمان مي كرده كه پيشتاز مبارزات شيعيان لبنان بوده و اكنون حزب الله به عنوان يك رقيب قوي و فعال در صحنه ظاهر شده است.
ما به عنوان جناح اصلاح طلب در شوراي رهبري جنبش امل، در آن مرحله سعي كرديم ديدگاه هاي طرفين را به يكديگر نزديك كنيم. به ساير رهبران جنبش امل گفتيم كه حزب الله اكنون به يك واقعيت تبديل شده و بايد آن را بپذيريم. بياييد با همكاري يكديگر تلاش مان را روي تحقق دو هدف محروميت زدايي و مقابله با تجاوزگري اسرائيل و آزادي جنوب لبنان متمركز كنيم. در اين زمينه ميدان پيكار و رقابت باز است و هركسي كه مايل است در حوزه هاي ياد شده رقابت كند بفرمايد. ولي جناح مقابل ما در رهبري جنبش امل اين موضع گيري را به نفع حزب الله تعبير كرد. از ما خواستند در همه امور خير و شر با كادر رهبري جنبش هم گام و هم فكر باشيم. مطيع بي قيد و شرط رئيس جنبش امل باشيم. به آنان گفتم كه ما از حق طرفداري مي كنيم. اگر حق با حزب الله است از آن دفاع خواهيم كرد و اگر حق با جنبش امل است. از اين جنبش دفاع مي كنيم. ولي با هرگونه درگيري مخالف هستيم.
در آن مرحله براي رسيدگي به اختلاف نظرها ميان حزب الله و جنبش امل و حل و فصل منطقي آن ها، با ميانجيگري مسئولان جمهوري اسلامي ايران يك كميته مشترك تشكيل داديم. بنده و آقايان مصطفي ديراني و شيخ اديب حيدر و عاطف عون از جنبش امل در اين كميته عضويت داشتيم.
از حزب الله چه كسي در اين كميته عضويت داشت؟
از حزب الله آقايان سيد ابراهيم امين السيد، رئيس كنوني شوراي سياسي حزب الله و حسين الخليل معاون سياسي دبيركل حزب الله و محمد فنيش وزير كنوني نفت لبنان در اين كميته عضويت داشتند. اعضاي اين كميته در وزارت امور خارجه ايران در تهران چند دور جلسه تشكيل داده و در زمينه ضرورت تداوم عمليات مقاومت ضد صهيونيستي موافقتنامه اي امضا كردند. همزمان با امضاي اين موافقتنامه در تهران، موافقتنامه ديگري در دمشق به عنوان «موافقتنامه سه جانبه» ميان نمايندگان احزاب عضو جنبش ملي لبنان به امضا رسيد.
چه افراد و جرياناتي موافقتنامه دمشق را امضا كردند؟
آقايان نبيه بري رئيس جنبش امل، وليد جنبلاط رئيس حزب سوسياليست ترقي خواه دروزي و ايلي حبيقه فرمانده گروه شبه نظاميان «القوات اللبنانيه» شاخه نظامي حزب فالانژ اين موافقتنامه را امضا كردند. برخي از نمايندگان احزاب و سازمان هاي سياسي مسلمان و مسيحي و تعدادي از سياستمداران لبناني هنگام امضاي موافقتنامه سه جانبه حضور داشتند.
هدف از امضاي اين موافقتنامه چه بود؟
هدف اصلي آن توقف جنگ هاي داخلي در لبنان و اجراي اصلاحات در قانون اساسي بود. زيرا سه طرف اصلي امضا كننده اين موافقتنامه نقش اساسي در ادامه جنگ و بحران لبنان داشتند.
به هر حال در زماني كه در تهران بسر مي برديم بار ديگر درباره تاييد و يا عدم تاييد موافقتنامه سه جانبه دمشق، ميان نمايندگان جنبش امل و حزب الله اختلاف نظر بروز كرد. در تهران از نمايندگان جنبش امل خواسته شد بيانيه اي منتشر كند و موافقتنامه سه جانبه دمشق را رد نمايد. به برادران ايراني گفتيم كه اين غير ممكن است. ولي در نتيجه امضاي موافقتنامه سه جانبه دمشق، موافقتنامه دو جانبه حزب الله و جنبش امل در تهران به حال تعليق درآمد، و پس از بازگشت به بيروت جلسات بحث و گفت و گو را ادامه داديم و به توافق رسيديم چنانچه اختلافي درباره شيوه عمل مقاومت در جنوب بروز كند، آن را به مراجع ديني لبنان ارجاع دهيم تا آنان در اين باره قضاوت كنند.
اساسنامه هاي جنبش امل و حزب الله تا حدودي با يكديگر شباهت دارند. پس علت اختلافات ميان دو جنبش بر سر چه مسائلي بوده است؟
در حقيقت زماني كه در شوراي رهبري جنبش امل و مقاومت مؤمنه حضور داشتم، همواره اين ديدگاه را مطرح مي ساختم. همواره گوشزد مي كردم كه اصل تأسيس جنبش امل توسط امام موسي صدر و اصل تأسيس حزب الله با هم متفاوت نيستند. شايد شرايط زماني و مكاني اقتضا كرده كه اين دو جنبش تاكتيك شان و نه استراتژي شان را تغيير دهند. ولي برخي رهبران جنبش امل در آن مرحله بر خلاف اين ديدگاه رفتار مي كردند. ما جناح اصلاح طلب در شوراي رهبري جنبش امل در موضوع لزوم تداوم مقاومت با برادران حزب الله همفكر و هم عقيده بوديم. در حالي كه با برخي كادرهاي جنبش امل در خصوص اين موضوع اختلاف نظر داشتيم.
درباره مشاركت سياسي در دولت لبنان چه موضعي داشتيد؟
در خصوص ورود به كابينه و مشاركت در تصميم گيري هاي سياسي، همواره بر لزوم مشاركت سياسي شيعيان در حكومت لبنان تاكيد مي كرديم. در حالي كه حزب الله در آن مرحله با هر گونه مشاركت سياسي در كابينه و پارلمان مخالف بود. زيرا اين نظام را ماروني و غير قابل قبول مي دانست. در برخي مسائل هم با رهبري جنبش امل اختلاف نظر داشتيم ولي با اصل ضرورت محروميت زدايي و برقراري عدالت اجتماعي و تداوم مقاومت در برابر اسرائيل و لزوم آزادسازي سرزمين هاي اشغالي جنوب با حزب الله هم عقيده بوديم.
اوضاع عمومي لبنان را در آن مرحله، چگونه ارزيابي مي كنيد؟
خسارت جبران ناپذير براي مردم لبنان (2)
شكي نيست كه لبنان همواره در معرض تجاوزگري هاي دشمن صهيونيستي قرار دارد. اسرائيل پيش از حمله گسترده سال 1982 به لبنان، چند بار به كشورمان حمله كرده و بخش هاي وسيعي از اين سرزمين را اشغال كرده است. اولين بار در سال 1987 بخشي از جنوب لبنان را تا رودخانه ليتاني اشغال كرد و در پي اين حمله قطعنامه 425 شوراي امنيت سازمان ملل متحد صادر شد، و به موجب آن از اسرائيل خواسته شد از جنوب لبنان عقب نشيني كند. اسرائيل از اجراي اين قطعنامه خودداري كرد و سرزمين هايي به عمق 10 تا 30 كيلومتري
شمال فلسطين اشغالي در اشغال خود نگه داشت. مردم جنوب لبنان وظيفه خود مي دانستند براي آزادسازي سرزمين هاي اشغال شده شان با اسرائيل بجنگند، كه در پي اين تصميم گروه هاي مقاومت شكل گرفتند. ولي حمله سال 1982 بسيار گسترده بود و نظاميان اسرائيل تا بيروت پيشروي كردند.
چرا پيشروي اسرائيل تا بيروت با هيچ مقاومتي روبرو نشد؟
چند هفته قبل از يورش اسرائيل، در جنوب لبنان ميان نيروهاي جنبش امل و برخي گروه ها و سازمان هاي فلسطيني درگيري هاي خونين روي داد. فلسطيني ها با همكاري شبه نظاميان برخي احزاب چپگراي لبناني به روستاهاي جنوب لبنان يورش بردند و ساكنان برخي اين روستاها را قتل عام كردند.
گفته شده كه عوامل اسرائيل به اين درگيري ها دامن زدند تا زمينه يورش به لبنان را هموار كنند. اين گفته تا چه اندازه واقعيت دارد؟
اين تحليل درستي است! پس از يورش اسرائيل به لبنان، به روشني مشخص شد كه عوامل دامن زدن به درگيري ها و حمله هاي فلسطيني ها به روستاهاي امن و بيدفاع جنوب، به صف مزدوران و گروه هاي شبه نظامي اسرائيل مستقر در كمربند امنيتي پيوستند. نشان داد كه اين عوامل ضمن فعاليت در پوشش نيروهاي مقاومت فلسطين و احزاب جنبش ملي و احزاب چپگرا، براي اسرائيل هم جاسوسي مي كرده اند. اين درگيري ها سبب شد كه توده مردم جنوب از احزاب چپگراي لبناني و برخي جناح هاي جنبش مقاومت فلسطين متنفر شوند. اسرائيل نيز از اين درگيري ها و از جو متشنج جنوب بهره برداري كرد و به لبنان يورش آورد. اعضا و هواداران احزاب ياد شده و نيروهاي فلسطيني كه انواع اسلحه در اختيار داشتند و در محورهاي جنوب مستقر بودند، در برابر پيشروي نظاميان اسرائيل، اسلحه شان را زمين گذاشتند و از جنوب فرار كردند.
از سوي ديگر اهالي روستاهاي جنوب اسلحه در اختيار نداشتند. زيرا احزاب لبناني و گروه هاي فلسطيني به مردم اجازه حمل اسلحه نمي دادند، مگر در برخي روستاهاي بخصوصي كه نزديك مرز فلسطين اشغالي قرار دارند. بنابراين مردم نتوانستند در برابر يورش اسرائيلي ها مقاومت كنند. مردم شوكه شده بودند. ولي پس از گذشت حدود يكماه از حالت شوك و سردرگمي به هوش آمده، و ديري نپاييد كه عمليات مقاومت با رهنمودهاي روحانيون و شخصيت هاي بزرگ شيعي بر ضد اشغالگران صهيونيست آغاز شد. مردم در اولين روزهاي تجاوز اسرائيلي ها به لبنان با سنگ و چوب و روغن جوشيده به آنان حمله مي كردند. ولي پس از گذشت چند ماه شيوه جديدي در عمليات مقاومت برنامه ريزي و به اجرا گذاشته شد. گروه هاي جنگ پارتيزاني سازماندهي شدند. پس از گذشت شش ماه هسته هاي حزب الله به وجود آمد و عمليات مقاومت ابعاد تازه و نوين به خود گرفت، و با اجراي يك رشته عمليات شهادت طلبانه و كيفي راهش را ادامه داد.
چند ماه طول كشيد تا مقاومت اسلامي توانست به صورت منظم عمليات ضد صهيونيستي را آغاز كند؟
از اولين لحظه اي كه نظاميان دشمن به منطقه الدامور در 15 كيلومتري جنوب بيروت رسيدند، عمليات مقاومت آغاز شد. تعدادي از سربازان اسرائيلي در مقابل مركز آموزشي الزهراء(س) وابسته به امام موسي صدر واقع در منطقه خلده در 10 كيلومتري جنوب بيروت كشته و يا اسير شدند. در پي اين عمليات پيشروي نظاميان اسرائيل به سمت بيروت از اين محور بكلي متوقف شد. اسرائيلي ها ناچار شدند از طريق مناطق دروزي نشين و مسيحي نشين استان جبل لبنان به سمت بيروت پيشروي كنند، و در ماه سپتامبر وارد بيروت شوند. اين نشان مي دهد كه اسرائيلي ها پس از گذشت چهارماه از آغاز حمله به لبنان توانستند وارد بيروت شوند. بي ترديد ورود اسرائيلي ها به بيروت كار آسان و ساده اي نبوده، و نتوانستند بيش از سه ماه در اين شهر ماندگار شوند.
چه جرياناتي در عمليات مقاومت در منطقه الدامور شركت داشتند؟
نيروهايي اصلي كه در محور الدامور در برابر پيشروي سربازان اسرائيلي مقاومت كردند يكي از پايگاه هاي «گردان هاي مقاومت لبنان» وابسته به جنبش امل در منطقه بودند. تعدادي از شبه نظاميان وابسته به برخي احزاب لبناني و مقاومت فلسطين و سربازان سوريه نيز در رويارويي با اسرائيلي ها در اين محور حضور داشتند. تعدادي از سربازان سوريه در اين رويارويي ها به شهادت رسيدند. ولي برجسته ترين نيروهايي كه در اين درگيري ها مردانه جنگيدند، به جنبش امل وابسته بودند. در اين درگيري ها براي اولين بار تعدادي از تانك ها و جنگ افزارهاي قابل استفاده اسرائيلي ها به غنيمت گرفته شد كه در تاريخ جنگ هاي پيشين اعراب با اسرائيل سابقه نداشته است.
اسيران اسرائيلي چه سرنوشتي داشتند؟
نيروهاي مقاومت به اجساد 7 تن از سربازان اسرائيلي دسترسي پيدا كردند. ولي از سرنوشت آن ها خبري ندارم.
عمليات استشهادي در چه تاريخي آغاز شد؟
اولين عمليات شهادت طلبانه توسط شهيد احمد قصير در سال 1982 در شهر صور انجام شد. در اين حمله مركز فرماندهي نظاميان صهيونيست منفجر شد و حدود 120 تن از افسران و درجه داران و كوماندوهاي ارتش اسرائيل كشته شدند.
شهيد احمد قصير با چه گروهي همكاري مي كرده است؟
در آن مرحله سرنوشت ساز بخش وسيعي از كادرهاي مؤمن و متعهد درون جنبش امل، پس از تشكيل «هيئت نجات ملي» و بروز انشعاب در جنبش امل، هسته هاي مقاومت را به وجود آوردند. شهيد احمد قصير يكي از انقلابيوني بود كه به هيئت نجات ملي پيوست، و اين عمليات شهادت طلبانه را انجام داد. نام احمد قصير تا زمان عقب نشيني اسرائيل از بخش وسيعي از جنوب لبنان و به علت سكونت همه افراد خانواده و بستگان او در جنوب چند سال پنهان مانده بود.
منبع:ماهنامه شاهد ياران، شماره 49
نظر شما