در روياي شهادت
سهشنبه, ۰۲ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۱۰
گفت و گو با دكتر عباس خامه يار، معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگي بنياد شهيد و امور ايثارگران
درآمد:
دكتر عباس خامه يار معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگي بنياد شهيد و امور ايثارگران مدتي از عمر خود را در شهر بعلبك بستر تولد حزب الله لبنان گذراند و با شهيد حجت الاسلام سيد عباس موسوي روابط و همكاري و دوستي صميمانه داشت.وي در اين گفت و گو به بخشي از فعاليت هاي فرهنگي شهيد موسوي اشاره مي كند.
در چه سالي با شهيد سيد عباس موسوي آشنا شديد و زندگي ايشان را چگونه يافتيد؟
نخستين بار، در اوايل دهه هشتم از قرن بيستم و پيش از حمله رژيم صهيونيستي به لبنان سيد را در منزل مسكوني بسيار ساده و فقيرانه اش ملاقات كردم.منزل او در محله رأس العين واقع است كه يكي از محله هاي قديمي و فقيرنشين شهر بعلبك است.او تا پايان عمر پر بركتش در اين منزل سكونت داشت.آن شب زمستاني، بسيار سرد بود.سيد در كنار بخاري قديمي كه با گازوئيل خانه هاي مسكوني را گرم مي كند-شهروندان محروم لبناني از اين نوع بخاري استفاده مي كنند- نشسته بود.در آن مرحله فضاي سنگيني بر شهر حاكم بود.احزاب چپ آن روزها در منطقه بقاع نفوذ داشتند.اما حضور عوامل حزب بعث عراق بيش از ديگران چشمگير بود.تك ستاره هايي نيز همچون سيد عباس در منطقه مي درخشيدند.
چند ماهي از بازگشت سيد عباس از حوزه علميه نجف اشرف به لبنان نگذشته بود كه براي دعوت از ايشان و نيز شهيد شيخ راغب حرب، امام جمعه شهر جبشيت در جنوب لبنان براي شركت در همايش تبيين حج ابراهيمي كه در تهران برگزار شد، به لبنان رفته بودم.سيد را از اولين ديدار، روحاني اي جوان بسيار فروتن اما، با صلابت و انقلابي و پر شور يافتم.از اين دعوت استقبال كرد و اظهارات و ديدگاه هاي او مرا به شدت تحت تأثير قرار داد.در آن شرايط هنوز نيروهاي سپاه پاسداران عازم لبنان نشده بودند و مقاومتي شكل نگرفته بود.نام و اثري از حزب الله نبود زيرا، حمله اسرائيل به لبنان تا آن برهه صورت نگرفته بود.
آيا بالاخره سيد عباس اين دعوت را پذيرفت و به تهران آمد؟
آري، يك هيئت بلندپايه متشكل از علماي مبارز لبنان همراه سيد عباس موسوي براي شركت در سمينار تبيين حج ابراهيمي به تهران آمد.يكسال بعد هيئت ديگري به سرپرستي سيد عباس موسوي براي شركت در همايش مستضعفان كه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي برگزار شده بود به تهران آمد.چند روزي از حضور اين هيئت در تهران نگذشته بود كه ارتش اسرائيل متعاقب فتح خرمشهر در سال 1361، به بهانه اخراج فلسطيني ها از لبنان به اين كشور حمله كرد.به ياد دارم كه آقاي سيد عباس موسوي با شنيدن خبر اشغال لبنان همراه شخصيت هاي لبناني در لابي هتل استقلال متحصن شدند و سپس به راهپيمايي اعتراض آميز دست زدند.در پي حمله اسرائيل به لبنان و اشغال بيروت هيئت علماي لبنان با حضرت امام خميني (ره)ديدار كرده و موافقت ايشان را براي برنامه ريزي مبارزه ضد صهيونيستي به دست آوردند.علماي لبناني در اين ديدار از امام كسب تكليف كردند و براي آماده سازي ايجاد هسته اوليه مقاومت و تأسيس حزب الله گام برداشتند.
تأسيس حزب الله را معلول چه عواملي مي دانيد؟
شكي نيست كه تأسيس حزب الله لبنان يكي از پيامدهاي پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به رهبري امام خميني(ره)بوده است.اغلب اقشار مسلمان و متعهد لبنان پيش از پيروزي انقلاب اسلامي به حركت هاي اسلامي و انقلابي گرايش داشتند كه مسئولان اين حركت ها و نهضت ها با پيروزي انقلاب گرد هم آمدند و خود را براي ايجاد تشكيلات منسجم و منظم در چارچوب حركت يكپارچه آماده كردند.در اين گردهم آيي مسئولان جنبش امل اسلامي، كميته هاي اسلامي، اتحاديه دانشجويان مسلمان، تجمع علماي بقاع و حزب الدعوه اسلامي حضور داشتند و مقدمات بنيانگذاري حزب الله را فراهم كردند.البته، شرط مشاركت و فعاليت آنها در حزب الله اين بود كه همه تشكيلات ياد شده را منحل كنند و به دستورات امام خميني(ره)به عنوان ولي فقيه مسلمانان عمل كند.
برخي مسئولان حزب الله گفته اند كه طرح تأسيس حزب الله پيش از يورش سال 1982 اسرائيل به لبنان مطرح بوده است.نظرتان چيست؟
البته، مسئولان نهضت هاي اسلامي لبنان پيش از يورش سراسري اسرائيل به اين كشور، طي چند نشست راه هاي تأسيس يك تشكيلات منظم و يكپارچه نمودن مبارزات شيعيان لبنان را مورد بررسي قرار داده بودند اما، هنگامي كه رژيم صهيونيستي بخش وسيعي از لبنان را اشغال كرد، اين روند سرعت بيشتري به خود گرفت.مسئولان نهضت هاي اسلامي ياد شده كه در تهران حضور داشتند، اشغال كشورشان توسط رژيم صهيونيستي به آنها انگيزه داد تا راهكار ديگري را گزينش كنند.اين افراد در شرايطي به كشورشان بازگشتند كه بخش اعظم آن به اشغال اسرائيل درآمده بود.اين افراد در پي كسب تكليف از امام خميني(ره)طرح سازماندهي مبارزه را پيگيري كردند تا اين كه چند ماهي از اشغال لبنان نگذشته بود كه مقاومت اسلامي عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي را آغاز، و دو سال بعد موجوديت خود را به نام حزب الله اعلام كرد.
مقاومت از سال 1982 تا 1985 با انجام عمليات كيفي بر ضد قرارگاه ها و پايگاه هاي رژيم صهيونيستي، در سرزمين هاي اشغالي لبنان حضور و كارايي خود را به نمايش گذاشت.عمليات شهادت طلبانه شهيد احمد قصير كه در سال 1983 تحقق يافت، اين پرسش را در اذهان لبناني ها ايجاد كرد كه اين مقاومت كنندگان چه گروهي هستند؟ حزب الله مي بايستي به پرسش هاي آنان پاسخ مي داد.اين حزب در پيام سرگشاده به مستضعفان لبنان و جهان كه در سال 1985 اعلام گرديد، به پرسش هاي مردم لبنان و افكار عمومي درباره اهداف خود و مقاومت اسلامي پاسخ داد، و اهداف و برنامه هاي سياسي خود را در اين پيام مشخص كرد.
افرادي كه در تأسيس حزب الله نقش داشتند از چه صنفي بودند، و در برابر دولت لبنان چه موضعي داشتند؟
شوراي رهبري حزب الله در مرحله تأسيس در برگيرنده شخصيت هاي روحاني از جمله شهيد سيد عباس موسوي و برخي شخصيت هاي علمي و دانشگاهي بود. بيشتر اعضاي شورا غير روحاني بودند. جوانان فرهيخته، تحصيلكرده، متعهد، مجاهد، روحاني و علماي دين در شورا حضور داشتند و شيوه مبارزات مردمي و ضد صهيونيستي را ترويج مي كردند.
در پيام سر گشاده اعلام موجوديت حزب الله به جايگاه نظام سياسي لبنان اشاره نشده است.هيچ موضع مثبت و يا منفي درباره نظام سياسي حاكم در لبنان يا براندازي آن ديده نمي شود.البته، وسائل اطلاع رساني غربي به منظور ترساندن مسيحيان لبنان از حزب الله شايع كرده بودند كه حزب الله مي خواهد در لبنان جمهوري اسلامي برپا كند.اما رفتار و عملكرد حزب الله بر اين ادعاها خط بطلان كشيد، و اهداف واقعي حزب الله به مرور زمان آشكار گرديد.
آيا سيد عباس پس از تأسيس حزب الله همكاري هاي فرهنگي با جمهوري اسلامي را ادامه مي داد؟
آري، در اغلب همايش هاي بين المللي كه در تهران و كشورهاي مختلف برگزار مي شد حضور داشت.حضور سيد در گردهمايي هاي حج كه در مكه و مدينه برگزار مي شد، در همايش بين المللي دفاع از ملت فلسطين، در همايش معارضين عراقي كه در تهران برگزار شدند، حائز اهميت بود.بنده به نمايندگي از طرف بعثه حضرت امام(ره)از ايشان و عده اي از علماي شيعه و اهل سنت به ويژه جناب شيخ ماهر حمود امام جمعه سرشناس شهر صيدا و نيز مرحوم شيخ محرم العارفي، روحاني فلسطين كه تازه از بند رژيم صهيونيستي رهايي يافته بود جهت شركت در سمينار حج مكه و مراسم برائت از مشركين كه در سال 1367 برگزار گرديد، دعوت به عمل آوردم.سيد عباس موسوي در اين مراسم حضور فعال و حال و هواي معنوي داشت.
روز برگزاري مراسم برائت از مشركين و تنها چند ساعت مانده به مراسم از خود بي تابي عجيبي نشان مي داد.در آن گرماي سوزان عربستان، مرتب از پنجره محل اقامتش به تجمع شورانگيز مردم در ميدان معابده نگاه مي كرد و الله اكبر مي گفت. از حضور گسترده مردم پيش از موعد مقرر شگفت زده شده بود.تا بالاخره در موعد مقرر به صف تظاهركنندگان پيوست كه مورد هجوم پليس عربستان قرار گرفته و به خاك و خون كشيده شدند و صدها نفر از حجاج بيت الله به شهادت رسيدند.
زماني كه مسئوليت اداره راديو «صوت المستضعفين»نخستين رسانه حزب الله را در لبنان برعهده داشتم، به خاطر نظارت حزب الله بر اين رسانه، همواره با سيد در حال تماس بودم.راديو در آن روزگار به خاطر وضعيت خاص لبنان و حزب الله، شرايطي ويژه و اهميت بي بديل داشت. سيد با دورنگري و با توجه به سابقه آشنايي با اينجانب حمايت ويژه اي از برنامه ها و طرح هاي راديو به عمل مي آورد.او همواره به ساختمان راديو سركشي مي كرد و در برابر كاركنان و پرسنل راديو، بنده را مورد لطف قرار مي داد و با كلمه «مديرنا»موفقيت مديريتي راديو را مورد حمايت و پشتيباني قرار مي داد.او بر اهميت اين رسانه و ضرورت رسيدن اين صدا به مناطق اشغالي آن روز جنوب لبنان و ديگر سرزمين هاي اشغالي فلسطين تأكيد مي كرد.
با توجه به مسئوليت هاي سنگين سياسي و مبارزاتي شهيد سيد عباس موسوي برعهده داشت، درباره مسائل آموزشي و تربيتي جامعه شيعيان لبنان چگونه فكر مي كرد؟
شكي نيست كه شهيد سيد عباس موسوي انساني بسيار دورانديش و دورنگر بود. نسبت به مسائل زيربنايي حزب الله خيلي عميق فكر مي كرد.بر موضوع مسائل تربيتي و آموزشي، و پرورش استعدادهاي نوجوانان لبنان به ويژه رسيدگي به ايتام، بسيار اهميت قايل بود.
يادم هست كه در طول مأموريت شش ساله ام در لبنان، با گروه هاي مختلفي كه از ايران به لبنان مي آمدند، ملاقات و گفت وگو مي كرد.اهميت و جايگاه لبنان را براي ايران شرح مي داد.در دو ديدار جداگانه اي كه با عده اي از دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي دانشگاه تهران و نيز با مسئولان دانشگاه تهران در اوايل سال 1371 داشت به شدت از طرح پيشنهادي دانشگاه تهران مبني بر تأسيس شاخه اي از اين دانشگاه در لبنان حمايت كرد و آن را مهم ترين اقدام براي لبناني ها دانست.سيد همواره بر ضرورت گسترش بخش آموزش و پرورش غير دولتي حزب الله تأكيد مي كرد.مدارس ابتدايي و راهنمايي «الهدي»از طرح هاي دورانديشانه او بوده است.تأسيس شعبه دانشگاه تهران در لبنان را مكمل چنين طرح هايي مي دانست.به هر حال سيد شخصيتي ويژه، متخلق به اخلاق اسلامي، مردم سالار و بسيار فروتن بود.مردم لبنان به ويژه شيعيان بقاع به او عشق مي ورزيدند.به رغم گذشت سال هاي طولاني از شهادت سيد عباس موسوي همچنان صف هاي طولاني مردم در مناسبت هاي مختلف به خصوص پس از پايان نماز جمعه در مسجد امام علي شهر بعلبك را به ياد مي آورم كه چگونه براي اداي احترام به ايشان تشكيل مي شد. ساعت هاي طولاني و با تواضع بي نظير به مشكلات آنان رسيدگي مي كرد و به يكايك آنان پاسخ مي داد و روبوسي مي كرد.
شهادت سيد چه تأثيري بر مبارزات مردم لبنان و روند تلاش براي آزادسازي سرزمين هاي اشغالي جنوب داشت؟
شهادت سيد عباس موسوي همراه همسر و فرزندش، تأثير بسزايي در روحيه رزمندگان مقاومت بر جاي گذاشت و فصل جديدي از مبارزات خستگي ناپذير مردم جنوب لبنان را آغاز كرد.جنوب لبنان پس از شهادت سيد از سال 1992 تا سال 2000 به صحنه رويارويي هاي دلير مردانه رزمندگان مقاومت اسلامي با اشغالگران صهيونيست تبديل شد.در عمليات كميني كه رزمندگان مقاومت در برابر هلي برد نظاميان صهيونيست در منطقه انصاريه در جنوب لبنان انجام دادند، دو فروند هلي كوپتر اسرائيلي حامل 73 كماندو با يكديگر برخورد كردند كه به هلاكت بيشتر سرنشينان آنها منجر شد. همچنين در پي پيروزي رزمندگان مقاومت در جريان عمليات خوشه هاي خشم كه در سال 1996 روي داد، افكار عمومي اسرائيلي ها بر ضد دولت شان برانگيخته شد و اسرائيلي ها خواستار خروج هرچه سريع تر ارتش از جنوب لبنان شدند، در پي تداوم عمليات رزمندگان مقاومت، ارتش اسرائيل در 25 ماه مه سال 2000 به ناچار از جنوب لبنان فرار كرد.
شهادت، حق و رداي مناسب قامت سيد بود كه همواره در آرزوي تحقق آن به سر مي برد.شركت شكوهمند و گسترده مردم لبنان در تشييع پيكر مطهر او و همسر و فرزندش نشاندهنده عشق و علاقه و ارادت لبناني ها به اين شخصيت والا مقام است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 40
نظر شما