قرباني همدستي برخي اعراب با موساد (1)
سهشنبه, ۰۲ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۳۶
بررسي توطئه همدستي سرويس هاي امنيتي برخي دولت هاي عربي با سازمان موساد براي ترور حاج عماد مغنيه در گفت و گو با آزاده لبناني سمير قنطار
درآمد
كساني كه سمير قنطار را پس از 30 سال اسارت در زندان هاي رژيم صهيونيستي، براي اولين بار مي بينند و يا پاي سخنان او مي نشينند گمان مي كنند كه زندان و سلول هاي انفرادي و شكنجه هاي جسمي و روحي او را از پاي درآورده، و توان سخن گفتن و يا ادامه راه مقاومت را ندارد، و باقي مانده عمر خود را به بازگويي خاطره هاي تلخ و شيرين دوران زندان و اسارت سپري خواهد كرد. ولي هنگامي كه پاي سخن او نشستم، اين پنداشت برطرف شد. خود را در برابر مرد توانمندي يافتم كه گويي هرگز اسير نبوده بلكه با مقاومت و اميد به آزادي، روحيه سلحشوري خود را حفظ كرده است.
درست است كه سمير قنطار پس از آزادي و بازگشت به سرزمين مقاومت با بسياري از رسانه هاي اطلاع رساني ديداري و شنيداري لبنان و منطقه گفت و گوي مطبوعاتي انجام داده است. ولي او در اين مصاحبه به بسياري از پرسشها درباره نظريه هاي نظامي منحصر به فرد فرمانده مقاومت اسلامي لبنان شهيد حاج عماد مغنيه و نظريه هاي نظامي ارتش رژيم صهيونيستي و سرنوشت اين رژيم و اوضاع فلسطين تحليل گونه پاسخ گفته كه با هم مي خوانيم:
در دوران جواني با چه انگيزه اي به جنبش مقاومت فلسطين پيوستيد و دلايل انتخاب شما به عنوان فرمانده اجراي عمليات مسلحانه در شهرك صهيونيست نشين نهاريا چه بوده است؟
بسم الله الرحمن الرحيم: در سال هاي دهه هفتم از قرن بيستم گرايشات انقلابي و آزادي خواهانه در سرتاسر خاورميانه به ويژه در لبنان فراگير شده بود. حمله هاي پي در پي هوايي رژيم صهيونيستي به اردوگاه هاي آوارگان فلسطيني و روستاهاي جنوب لبنان، و نيز تشديد مبارزات ملت فلسطين گرايشات آزادي خواهانه و عدالت جويانه ملت هاي منطقه را گسترش داده بود. هواپيماهاي جنگي رژيم صهيونيستي روزانه لبنان را بمباران و مردم بيگناه را قتل عام مي كردند. اين صحنه هاي دلخراش به جوانان لبناني انگيزه داد تا به انقلاب فلسطين بپيوندند و از سرزمين خود در برابر جنايات مستمر رژيم صهيونيستي دفاع كنند. من نيز از زماني كه جنبش مقاومت فلسطين در لبنان استقرار يافت به انقلاب فلسطين پيوستم. و مانند هزاران جوان لبناني و عرب بر اساس احساس مسئوليت ملي و اخلاقي از مبارزات ملت فلسطين دفاع كردم.
براساس آگاهي و شناختي كه داشتم به جبهه آزادي بخش فلسطين كه مبارزه مسلحانه را راهكار خود قرار داده بود و در لبنان پايگاه هاي نظامي متعددي در اختيار داشت پيوستم. سپس به واحدهاي ويژه عملياتي اين جنبش معرفي شدم و براي شركت در عمليات مسلحانه در چند دوره آموزش نظامي شركت كردم. در پايان دوره آموزش نظامي، به منظور شركت در عمليات مسلحانه در سرزمين هاي اشغالي فلسطين داوطلب شدم. آنگاه از مسئولان خود تقاضا كردم با اين پيشنهاد موافقت كنند. در پي اين تقاضا به واحد شماره 9 عملياتي معرفي شدم. مأموريت اين واحد اجراي عمليات مسلحانه در داخل سرزمين هاي اشغالي فلسطين بود.
چرا شما را براي پيوستن به اين واحد انتخاب كردند؟
مسئولان فلسطيني نقشي در اين گزينش نداشتند. من شخصاً تقاضا كردم به اين واحد بپيوندم. اصولاً فرماندهان نظامي اين جنبش اجازه ندارند افراد واحد شماره 9 را گزينش كنند، زيرا افراد علاقمند به شركت در عمليات استشهادي به طور داوطلبانه به اين واحد مي پيوندند. عملياتي كه اين واحد انجام مي دهد جنبه شهادت طلبانه دارد. و مشخص نيست كه رزمندگان اين واحد سالم به پايگاه هاي خود بازگردند. ناگفته نماند كه داوطلبان با اصرار زياد به اين واحد مي پيوندند.
آيا جنگجويان غير لبناني و فلسطيني نيز در جنبش آزادي بخش فلسطين حضور داشتند؟
طبيعي است كه تعداد زيادي از اتباع كشورهاي سوريه عراق، تونس، اردن، و مصر و برخي كشورهاي اسلامي همچون پاكستان و بنگلادش در اين جنبش حضور داشتند. به ياد دارم داوطلباني از اتباع كشورهاي اروپايي نيز در اين جنبش حضور داشتند و در راه دفاع از آرمان فلسطين مبارزه مي كردند.
آيا اعضاي سازمان هاي شناخته شده همچون بريگاردهاي سرخ ايتاليا و ارتش سرخ آلمان «بايدر مانهوف» و ارتش سرخ ژاپن هم حضور داشتند؟
تعدادشان اندك بود. اصولاً اين افراد براي آموزش نظامي به لبنان مي آمدند و برخي شان در اين كشور ماندگار مي شدند.
آيا اتباع ايراني هم مي آمدند؟
در آن مرحله با تعدادي از جوانان مبارز ايراني آشنا شدم. اتباع ايراني نيز براي آموزش نظامي به لبنان مي آمدند.
اسامي آنها را به ياد داريد؟
خير... حدود چهار دهه گذشته است، و اسامي آن ها را فراموش كرده ام. در آن زمان خاندان پهلوي در ايران حكومت مي كردند و مخالفان شاه براي آموزش نظامي به لبنان مي آمدند و سپس به ايران باز مي گشتند.
برنامه ريزي براي اجراي عمليات شهرك نهاريا در چه مكاني انجام شد؟
اين عمليات در جنوب لبنان برنامه ريزي شد و سپس من و سه تن از داوطلبان اجراي عمليات از طريق دريا به عمليات شناسايي موقعيت شهرك صهيونيست نشين نهاريا رفتيم. راه هاي پنهان شدن از رادارها و شناورهاي گشت نيروي دريايي رژيم صهيونيستي را بررسي كرديم. قايق هاي گشتي اسرائيلي ها سواحل فلسطين اشغالي را به شدت كنترل مي كردند. رادارهاي ارتش هم به منظور جلوگيري از نفوذ مبارزان فلسطيني از مرز لبنان به شدت مراقبت به عمل مي آوردند. براي اجراي اين عمليات آموزش هاي بسيار سخت و پيچيده اي را پشت سر گذاشتيم. دوره آموزشي زميني و دريايي مخصوص اين عمليات حدود چهار ماه طول كشيد. هرچند مدت يكبار طرح عمليات را بازبيني و تعديلاتي در آن انجام مي داديم. پس از تكميل مراحل آموزش و شناسايي سوار قايق پلاستيكي شديم و بسوي هدف به حركت در آمديم.
عمليات برنامه ريزي و شناسايي دقيقاً چند ماه طول كشيد؟
حدود چهار ماه طول كشيد. كار برنامه ريزي را از اولين روز ماه ژانويه آغاز كرديم، و عمليات روز 22 آوريل با حمله به شهرك صهيونيست نشين نهاريا پايان يافت.
شما و افراد گروه تان شهادت را پيش بيني كرده بوديد؟
نكته اول اين است كه در آن مرحله، اين صنف از عمليات مسلحانه، عمليات شهادت طلبانه ناميده مي شد. هيچ كسي اميدي به بازگشت سالم به لبنان را نداشت. افراد تيم ما مطمئن بودند كه زنده باز نمي گردند. چرا كه نيروي پشتيباني در كار نبود.
نكته دوم اين است كه ميدان اين عمليات با مرز لبنان حدود 15 كيلومتر فاصله داشت و امكان بازگشت در كار نبود.
نكته سوم اين است كه شهرك نهاريا به يك دژ نظامي شباهت داشت و پايگاه هاي نظامي زميني و دريايي از چهار طرف آن را محاصره كرده اند. واحدهاي گشتي به طور شبانه روزي از اين شهرك مراقبت مي كردند. بنابراين هيچ گونه اميدي به بازگشت نداشتيم.
شركت در اين عمليات را با رضايت كامل پذيرفته بوديد؟
طبيعي است... هيچ كسي به چنين عملياتي دست نمي زند مگر اينكه پيامدهاي آن را از قبل پذيرفته باشد. مسئولان جبهه آزادي بخش فلسطين در آخرين لحظه و قبل از آغاز عمليات به ما گفتند چنانچه كسي مايل است منصرف شود، آزاد است به پايگاهش باز گردد... آزاد است در تصميم خود تجديد نظر كند... هرگز او مجازات نخواهد شد.
اهداف عمليات چه بود و آيا به اهداف خود رسيديد؟
براي اين عمليات دو هدف در نظر گرفته بوديم. هدف اول سياسي بود، و قصد داشتيم به امضاي موافقتنامه كمب ديويد ميان انور سادات رئيس جمهوري پيشين مصر و مناخيم بگين نخست وزير پيشين دشمن صهيونيستي واكنش نشان دهيم. موافقتنامه كمب ديويد روز 1979/3/26 به امضا رسيد، و عمليات نهاريا روز 1979/4/22 به اجرا گذاشته شد. البته زماني كه عمليات را برنامه ريزي مي كرديم هدف اصلي مان اين بود كه به طرح سازش رژيم حاكم بر مصر با رژيم صهيونيستي واكنش نشان دهيم. ولي هنگامي كه عمليات به مورد اجرا گذاشته شد در مطبوعات اعلام كرديم كه اين عمليات واكنشي است به امضاي موافقتنامه كمب ديويد. زيرا انور سادات در سال 1977 طي سخناني در پارلمان رژيم صهيونيستي اعلام كرد كه از اين پس ميان اعراب و اسرائيل جنگي روي نخواهد داد. او با اين سخنان مي خواست پرونده كشمكش اعراب و اسرائيل را بدون دستيابي فلسطيني ها به حقوق شان بايگاني كند. بر اين اساس جنبش هاي ملي فلسطين تصميم گرفتند به رويكرد انور سادات و نيز به امضاي موافقتنامه كمب ديويد واكنش نشان دهند.
هدف دوم اين عمليات ابعاد نظامي داشت قصد داشتيم با اجراي عمليات كيفي در شهرك صهيونيست نشين نهاريا، تعداري از صهيونيست ها را به گروگان بگيريم و آنان را با اسيران فلسطيني در زندان هاي اسرائيل مبادله كنيم.
ساير افراد تيم عملياتي چه هويتي داشتند؟
يك لبناني كه من بودم، و يك فلسطيني و دو تن از اتباع سوريه.
سرنوشت سه همرزم ديگرتان چه شد؟
دو تن از آنان در جريان عمليات شهيد شدند. يك نفرمان زخمي شد و به اسارت نظاميان صهيونيست درآمد كه در سال 1985 در جريان مبادله اسيران ميان جبهه خلق براي آزادي فلسطين(فرماندهي كل) و دشمن صهيونيستي آزاد شد.
چرا شما را در عمليات پيشين مبادله اسيران آزاد نكردند؟
اسرائيلي ها با آزادي من در چند عمليات مبادله اسيران مخالفت كردند. به اين بهانه كه من فرماندهي عمليات نهاريا را بر عهده داشتم و مسئوليت همه اتفاقاتي كه در جريان عمليات روي داد پذيرفته بودم.
در عمليات مبادله اسيران ميان حزب الله و رژيم صهيونيستي در سال 2004 قرار بود آزاد شويد. چه شد كه رژيم صهيونيستي با آزادي تان مخالفت كرد؟
در چارچوب توافقي كه ميان حزب الله و رژيم صهيونيستي با ميانجيگري دولت آلمان صورت گرفت، شماري از اسيران لبناني به استثناي من و يك هموطن ديگر در ماه ژانويه سال 2004 آزاد شدند. دشمن به اين بهانه كه همه اتفاقاتي كه در جريان عمليات نهاريا به وقوع پيوسته به دستور مستقيم من بوده است، با آزادي ام به شدت مخالفت كرد.
آيا به ياد داريد حدود 31 سال پيش و در پي عمليات نهاريا مأموران رژيم صهيونيستي چه رفتاري با شما داشتند؟
رفتارشان با من و ساير اسيران و مجاهدان فلسطيني و عرب متفاوت نبوده هم مبارزان را به يك چشم نگاه مي كردند.
با شما هم كه فرمانده يك تيم عملياتي بوديد، تفاوت قايل نبودند؟
طبيعي است كه در ماه هاي اول بازداشت به شدت شكنجه بدني شدم. پس از گذشت چند ماه نوبت شكنجه روحي رسيد. مهمتر از همه در اين مدت 30 ساله خانواده ام موفق نشدند با من ملاقات كنند. سازمان صليب سرخ بين المللي نيز چند بار كوشيد ترتيبي دهد تا زمينه ملاقات را فراهم نمايد ولي دشمن با اين تلاش ها به شدت مخالفت كرد.
دقيقاً چند سال در اسارت بسر برديد؟
حدود 30 سال كه پنج سال اول آن را در سلول انفرادي بسر بردم.
پس از صدور حكم زندان ابد، آيا به شما پيشنهاد همكاري هم ارائه دادند؟
در اين چارچوب به من پيشنهاد شد كه تقاضاي بخشش كنم. از من خواستند اظهار پشيماني كنم و براي بازماندگان مقتولين عمليات نهاريا نامه بفرستم و از آن ها پوزش بخواهم. چند بار اين پيشنهاد را تكرار كردند تا شايد در زمينه آزادي من تجديد نظر شود. ولي من پيشنهاد اسرائيلي ها را به شدت رد كردم.
آيا با اسيران سرشناس لبناني همچون شيخ عبدالكريم عبيد و مصطفي ديراني هم سلول مي شده ايد؟
خير... آندو در زندان هاي مخصوص بازداشت شدگان بسر مي بردند و من در زندان هاي مخصوص افرادي كه حكم قطعي قضايي شان صادر شده بود بسر مي بردم.
به خاطرتلاش حزب الله براي آزادي شما، رژيم صهيونيستي در سال 2006 به لبنان حمله كرد و جنگ 33 روزه روي داد. اخبار و رويدادهاي اين جنگ چه احساسي درون شما بر انگيخت؟
اخبار جنگ را لحظه به لحظه و به وسيله تلويزيون زندان پيگيري مي كردم. من بر اين باورم كه جنگ ژوئيه سال 2006 آخرين جنگ نخواهد بود. تا زماني كه رژيم صهيونيستي به فزون خواهي و غصب حقوق ديگران ادامه مي دهد بحران و جنگ در خاورميانه همچنان ادامه خواهد داشت.
در مسائل خاورميانه يك صاحبنظر هستيد، بفرماييد علت حمله هاي پي در پي اسرائيل به لبنان چيست؟
همانگونه كه اشاره كردم اين حمله ها و جنگ ها در پرتو فزون خواهي دشمن انجام مي شود. من بر اين باورم كه حمله سال 1982 رژيم صهيونيستي به لبنان زمينه سرآغاز فروپاشي اين رژيم را فراهم كرد، زيرا اسرائيل وارد كشوري شد كه مردم آن با فنون نظامي آشنا هستند، و انواع اسلحه در اختيار دارند. مهمتر از همه از اراده قوي و مستقل برخوردارند. چنانچه ارتشي وارد چنين كشوري با اين ويژگي ها شود شكي نيست كه وارد باتلاقي شده كه امكان خروج از آن را نخواهد داشت. حمله سال 1982 اسرائيل به لبنان را تحول بسيار مهم و از الطاف الهي مي دانم. در پي اين حمله گسترده نظامي جنبش مقاومت در لبنان به وجود آمد و شكست سنگيني بر ارتش دشمن وارد آورد. اگر حمله مزبور انجام نمي شد ارتش صهيونيستي همچنان خود را ارتش شكست ناپذير و اسطوره اي به ملت هاي خاورميانه معرفي مي كرد.
البته نبايد فراموش كرد كه در پي حمله سال 1982 اسرائيل به لبنان بسياري افراد دچار يأس و نا اميدي شدند. گمان كردند آرمان فلسطين به بايگاني تاريخ سپرده شده و دشمن حرف اول را در منطقه مي زند. موافقتنامه 17 مه سال 1983 نيز در سايه همين شرايط نوميد كننده بين لبنان و دشمن صهيونيستي به امضا رسيد. ولي حمله نظامي اسرائيل به لبنان يكي از الطاف الهي بود. در پي اين حمله بر پيكر ارتش رژيم صهيونيستي ضربات كوبنده و شكننده، و شكست سختي بر ارتش در لبنان وارد آمد.
يكسال از آزادي تان گذشت، تفاوت اسارت و آزادي را چگونه مي بينيد؟
راستش من در دنياي مخصوص خودم زندگي مي كنم. در دنيايي كه به آن اعتقاد دارم. اين دنيا با دنيايي كه در آن زندگي مي كنيد تفاوت چنداني ندارد. حوزه اي كه در آن زندگي مي كنم با آنچه كه در زندان به آن فكر مي كردم تفاوت چنداني ندارد. از گذراندن 30 سال اسارت هرگز شوكه نشده ام. در اين مدت هيچ آسيبي به آگاهي و جهانبيني ام وارد نيامده است. هرگز به خودم اجازه ندادم نااميد شوم. زيرا اسارت نتوانست حوزه فكر و انديشه ام را دگرگون كند. با صراحت مي گويم چنانچه از شيوه و طرز فكر خود دست بردارم، آنگاه آسيب روحي و معنوي بر من وارد مي آيد و نا اميد مي شوم. زيرا واقعيت هاي خارج از چارچوب مقاومت را واقعيت هاي ساده و سطحي مي بينم. اين واقعيت هاي سطحي ملاك ها و معيارهاي خاص خود را دارد. شايد انسان در چارچوب اين واقعيت ها و به علت فراگير شدن رياكاري و نفاق، سخنان مخاطبين خود را باور نكند.
حال كه اينگونه مي انديشيد، آيا سلاح و يونيفورم نظامي تان را همچنان حفظ كرده ايد؟
طبيعي است... من به سلاح خود و راه مقاومت عشق مي ورزم... گاهي با لباس نظامي در محافل ظاهر مي شوم.
واقعاً تصميم گرفته ايد راه گذشته تان را ادامه دهيد؟
طبيعي است... تصميم قطعي گرفته ام مبارزه با رژيم صهيونيستي را ادامه دهم. در دوران اسارت نيز به وظيفه جهاد و مبارزه از طريق رسيدگي به اوضاع اسيران جديدي كه به زندان مي آمدند عمل مي كردم. اكنون راه جهاد و مبارزه را از سر گرفته ام.
در مدت اسارت 30 ساله مطالعات و تحقيقات زيادي داشته ايد بفرماييد انديشه نظامي اسرائيل بر چه مبنايي استوار است؟
مباني عقيده نظامي اسرائيل در درجه اول بر حفظ قدرت بازدارندگي استوار است. اسرائيلي ها اين كيان را در سال 1948 بر مبناي نظريه كيان امن براي قوم يهود تأسيس كردند، تا از نسل كشي مجدد يهوديان جلوگيري كنند. سردمداران صهيونيسم مي گويند براي اينكه يهود در منطقه امن زندگي كنند، بايد ارتش قوي داشته باشند. براي اينكه ارتش شان قوي باشد بايد از قدرت بازدارندگي قوي برخوردار باشد. صهيونيست ها مي خواهند ارتش اسرائيل قوي ترين ارتش منطقه باشد، تا دشمنان اسرائيل همواره از آن احساس ترس و وحشت كنند، و جرأت رويارويي با آن را نداشته باشند.
چرا سران اسرائيل پس از جنگ 33 روزه ژوئيه سال 2006 يكسري واقعيت هاي ناشي از پيامدهاي اين جنگ را از جامعه پنهان كردند؟
جامعه اسرائيل به رغم پيدايش تحولات و دگرگوني هاي بنيادين در منطقه و جهان، همچنان مي كوشد در فضاي پيروزي در جنگ هاي گذشته با اعراب به ويژه جنگ ژوئن سال 1967 زندگي كند. اسرائيلي ها نمي خواهند بپذيرند كه در كياني زندگي مي كنند كه به آساني شكست پذير است. مي كوشند اسطوره ارتش برتر و ارتش شكست ناپذير را همچنان در اذهان خود زنده نگه دارند. به رغم شكست هاي سنگيني كه در عقب نشيني سال 2000 از جنوب لبنان و در جنگ سال 2006 متحمل شدند، نمي خواهند باور كنند كه شكست پذيرند.
در پي جنگ 33 روزه سال 2006 كتاب هاي زيادي در اسرائيل منتشر شد و نويسندگان سرشناسي دلايل شكست ارتش در جنگ مزبور را بررسي كردند. اين نويسندگان نوشته اند كه شكست ارتش اسرائيل تنها به علت قدرت حزب الله و مقاومت اسلامي لبنان نبوده است. بلكه از عملكرد ضعيف رهبران سياسي و فرماندهان نظامي اسرائيل ناشي شده است. اسرائيلي ها براي شكست حزب الله در جنگ 33 روزه حدود 13 طرح نظامي تدارك ديده بودند. در هر طرحي كه ناكام مي شدند به سراغ طرح هاي بعدي مي رفتند. مهمات و جنگ افزارهايي كه در جنگ مزبور در لبنان بكار بردند در مقايسه با جنگ هاي پيشين با اعراب بي سابقه بوده است. به طور مثال ارتش اسرائيل در جنگ اكتبر سال 1973 در جبهه هاي سوريه و مصر حدود يكهزار گلوله توپخانه و تانك بكار برد. در حالي كه در جنگ سال 2006 با لبنان حدود 170 هزار گلوله هاي توپ و تانك و موشك هاي هوا به زمين و موشك هاي دريا به زمين بكار برد. شما محدوده هاي جغرافيايي و ميزان مهمات بكار رفته در دو جنگ سال هاي 1973 و 2006 را مورد مقايسه قرار دهيد.
حجم متراكم آتشي كه اسرائيلي ها در لبنان به كار بردند بسيار وحشتناك بود. در مقابل سه هزار رزمنده مقاومت اسلامي حدود 30 هزار سرباز تا دندان مسلح و مجهز به انواع سلاح هاي پيشرفته وارد ميدان كردند. در ميان اين تعداد سربازان، تيپ هاي نخبه گولاني و گلعاتي و ناحال و نيروهاي هوابرد و تعدادي واحدهاي كوماندويي شركت داشتند. اين همه نيرو هيچ دستاوردي براي اسرائيل نداشته است. مسئولان سياسي اسرائيل از فرماندهان نظامي شان تقاضا مي كردند، دست كم يك دستاورد كوچكي در جبهه جنگ به آن ها بدهند تا توجيهي براي مردم داشته باشند. زيرا اسرائيلي ها به مدت چهار هفته در پناهگاه بسر مي بردند، يا بيشترشان به مناطق جنوب فرار كرده بودند.
منبع:ماهنامه شاهد ياران، شماره 49
ادامه دارد...
نظر شما