چهارشنبه, ۰۷ دی ۱۳۹۰ ساعت ۰۶:۴۱

سيد جليل مسعوديان به همراه شهيد بابايي شب ها تا ديروقت در پايگاه مشغول رسيدگي به كارها هستند. مشغله كاري باعث شده است، سيدجليل كمتر به خانواده اش بپردازد؛ تا جايي كه همسرش بعد از كلي كشمكش درخواست جدايي مي كند و سيدجليل براي تهيه مهريه مجبور به فروش ماشين سواري خود مي شود. روزي شهيد بابايي او را بدون ماشين مي بيند و سيدجليل جريان را برايش تعريف مي كند. آن شب شهيد بابايي به همراه روحاني پايگاه به منزل آنها مي روند و به همسر سيدجليل مي گويند كه ايشان براي خدمت به انقلاب و اسلام و ايران در پايگاه هستند و بعضي مسايل را نمي توانند براي شما عنوان كنند ولي اگر مشكل شما مالي است، مي توان آن را به راحتي حل كرد.
آن شب شهيد بابايي با زباني نرم و اندرزهاي دلپذير صلح و صفا را به خانواده سيدجليل بازمي گرداند و مانع از هم پاشيده شدن كانون گرم خانواده آنها مي شود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده