آن يك نفر، آن يك هزار!
يکشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۴۷
نويد شاهد:در عمليات بستان گردان ما براي عبور از سيم خاردار دچار مشكل شده بود. دشمن بيداد مي كرد و نيرويي در كسي باقي نمانده بود. كوچكترين غفلت و اشتباهي جريان پيروزي را وارونه مي كرد...
در عمليات بستان گردان ما براي عبور از سيم خاردار دچار مشكل شده بود. دشمن بيداد مي كرد و نيرويي در كسي باقي نمانده بود.
كوچكترين غفلت و اشتباهي جريان پيروزي را وارونه مي كرد. حصار تنگي بود ناگهان مردي برخاست كه نيروي هزار مرد را در خود داشت. برانكاردي را برداشت و به سمت سيم خاردار دويد. با برانكارد بر روي سيم خاردار خوابيد و راه عبور را براي رزمندگان گشود اين عمل مقدمه فتح شهر بستان بود. آن مرد اينك خود راه عبور شده بود. آن مرد كسي نبود جز علي موحد دوست.
انتهاي پيام/ز
كوچكترين غفلت و اشتباهي جريان پيروزي را وارونه مي كرد. حصار تنگي بود ناگهان مردي برخاست كه نيروي هزار مرد را در خود داشت. برانكاردي را برداشت و به سمت سيم خاردار دويد. با برانكارد بر روي سيم خاردار خوابيد و راه عبور را براي رزمندگان گشود اين عمل مقدمه فتح شهر بستان بود. آن مرد اينك خود راه عبور شده بود. آن مرد كسي نبود جز علي موحد دوست.
انتهاي پيام/ز
نظر شما