دوشنبه, ۰۲ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۰۴
مردمان خرمشهر و آبادان بعد از جنگ در كنج ديوارهاي زخمي، سختي ها را به جان خريدند؛ سوختن و ساختن در شهرشان را به آوارگي در شهرهاي ديگر ترجيح دادند، اما كو عزمي كه اين مقاومت براي حفظ «مقاومت» را پاس بدارد؟

هر خانه اي را كه در بزني، قاب عكس يك يا چند شهيد را بر ديواهايي كه بوي كهنگي مي دهد، مي بيني؛ وقتي سراغ صاحبخانه ها مي روي بسيار با محبت هستند اما دلشكسته.
چهره مردان و زنان اين شهر، نخل هاي سربريده و شط ، خانه هاي خالي و جاي گلوله ها روي ديوارهاي شهر همه و همه هشت سال جنگ بي امان در خرمشهر و آبادان را فرياد مي زند؛ 23 سال از پايان تجاوز صدام به ايران مي گذرد اما خرمشهر و آبادان به عنوان پايتخت هاي مقاومت، هنوز به وضعيت پيش از جنگ نيز بازنگشته اند، چه رسد به پيشرفت.

مردماني را در اين شهرها مي بيني كه وقتي آتش جنگ خوابيد، دوباره دست ها را به زانوها زدند تا دوباره خانه هايي كه گلوله خشم دشمن ويران كرده بود را بنا كنند، تا دوباره در خاك بذر همت و مقاومت بكارند؛ تا در خاك حتي در كنج ديوارهاي زخمي رشه كنند و سختي ها را به جان خريدند؛ اما دست محبتي كه بر شانه هاي خسته از جنگ بنشيند و خداقوتي بگويد، نبود.

بعضي هاشان تحمل ديدن آبادان و خرمشهر ويران را نداشتند و رفتند، اما خيلي هاشان سوختن و ساختن در شهرشان را به زندگي در شهرهاي ديگر ترجيح دادند و مانند هشت سال دفاع مقدس، مقاومت كردند؛ آنها در كوچه پس كوچه هايي كه هنوز معطر به عطر خون شهيدي است، فقط مقاومت را مي بينند، مقاومت را و سكوت مي كنند. وقتي غريبه اي به شهر وارد مي شود، دوستش مي دارند، منتظرند تا كسي از راه برسد و رونق را به كوچه و خيابان هايشان برگرداند.

آبادان، يادآور روزهايي ست كه مردم ايستادند به نمازهاي جمعه اي كه به امامت مرحوم آيت الله جمي، برگزار مي شد و صدام مي گفت تا زماني كه صداي اقامه نماز جمعه از اين شهر به گوش مي رسد، يعني آبادان سقوط نكرده است و حالا امروز صدام نابود شده و هنوز صداي آيت الله جمي در مصلي نماز جمعه به گوش مي ر سد.

گلزار شهدا، آخر دنياي اين شهر است؛ گلزاري كه شهدايش پيام نوراني امام خميني (ره) مبني بر اينكه «حصر آبادان بايد شكسته شود» را بر سينه هايشان فشردند و بر دل تاريك دشمن تاختند؛ اين گلزار شايد تنها يادمان دفاع مقدس باشد؛ شايد تنها جايي باشد كه نشاني از مقاومت است. ساختمان آموزش و پرورش اين شهر در دوم مهر ماه 1359 توسط متجاوزان بمباران شد، اما هيچ اثري از بزرگداشت 30 كارمند اين ساختمان مشاهده نمي شود.

آيا كسي هست پاسخ بدهد مگر آبادان كم شهيد دارد كه نام كوچه هايش را فرعي يك و دو .... مي گذاريد؟ آيا كسي هست پاسخ بدهد چرا بايد در ميدان هاي اصلي شهر مقاومت، مجسمه اي از ماهي و ميگو و قهوه دان خودنمايي كند؟

كساني كه مدعي هستيد، گلزار شهدا بايد ساماندهي شود، چرا با برداشتن تصاوير شهدا از روي مزارشان دل هاي شكسته يادگاران را بيش از اين داغدار مي كنند؟

چرا با يك سهل انگاري تعويض سنگ مزارها، در گذاشتن سنگ مزاري كه نشاني براي پدران و مادران شهداست، آنها را در بهشتي كه تنها مأمن آرامش است، آواره مي كنيد؛ گلزاري كه شهيدانش از شهرهاي كشورمان چيده شدند.

دو سوم شهر ايثار و مقاومت خرمشهر از سال 59 به مدت 566 روز به دست رژيم بعث عراق سقوط كرد؛ قرار بود عراق سه روزه كل خرمشهر را به تصرف در آورد، پس از 45 روز مقاومت نيروهاي سپاه، ارتش و مردم خرمشهر، اين شهر آزاد شد و كام امت ايران را شيرين كرد و اي كاش به دنبال اين شيريني، هيچ وقت تلخي كامي نبود.

چرا بايد مردم اين شهرها رفاه نسبي خود را قرباني موازي كاري، عدم صلاحيت مديريت و نظارت مسئولان كنند؟! چرا مردم مقاوم اين شهرها قرباني گزارشات اشتباه برخي مسئولان به رده بالاها باشند و هنوز آب شرب يا حتي آب سالم به لوله هاي خانه هايشان سلامي نكرده باشد؟!

شايد در طول يك سال گذشته اخباري با عناوين، غلظت كم سابقه گرد و خاك، وضعيت قرمز زيست محيطي در آبادان و خرمشهر، شهري با حداقل امكانات تفريحي و خدماتي، سبزي فروش خرمشهري كه مدركش ليسانس مديريت بازرگاني است، آب آشاميدني نامناسب و ناسالم، وضعيت فاجعه بار گذرگاه هاي عمومي اعم از خيابان ها و پياده روها، ساخت و سازهاي نيمه كاره و مستهلك كه نشان از هرز رفت بيت المال است، سوء مديريت مديران شهري و استاني در به سرانجام رساندن پروژه هاي عمراني، روان بودن فاضلاب شهري در سطح كوچه و خيابان، ساماندهي ناصحيح گلزار شهداي آبادان با بيش از چهار هزار شهيد ـ كه قاعدتا بايد نماد سربلندي و افتخار باشد، نامگذاري كوچه، خيابان و ميادين شهر به نام هايي كه نه تنها نامي از شهدا در آنها نيست بلكه هيچ نشاني از ارزش هاي دفاع مقدس را نمي توان در آنها يافت، از جمله تيترهايي بوده كه فقط براي پايتخت مقاومت نوشته شده اما چقدر به اين ها پاسخ داده شده است؟!

شهرهاي آبادان و خرمشهر روزي بهترين پناهگاه براي افراد جوياي كار به شمار مي رفتند، امروز به دليل بي توجهي در سرمايه گذاري جدي، جزو شهرهاي با نرخ بيكاري بالا در سطح منطقه محسوب مي شوند؛ به طوري كه در حال حاضر بيكاري به مهم ترين دغدغه جوانان اين دو شهر تبديل شده است كه گاهي آنها را وادار مي كند شهرهايي را كه عشق از ديوارهايش موج مي زد را به بهايي اندك بفروشند و به شهرهاي ديگر و شايد كشورهاي ديگر مهاجرت كنند.

نبايد گذاشت مقاومت در ميان همه اين مشكلات رنگ ببازد؛ نبايد گذاشت كوچه هاي خرمشهر كه هنوز رد پاي ايثار بر سينه اش ثبت شده است، قسي القلب شوند؛ نبايد گذاشت برخي بدانديشان، كم كاري مديران و مسئولان را به گردن نظام اسلامي بيندازند در حالي كه شخص رهبر معظم انقلاب اسلامي، بارها و بارها و در مقاطع گوناگون بر لزوم پيگيري مشكلات ساكنين اين مناطق تأكيد كرده و شخصاً پيگير مراحل بازسازي بوده اند و حتي در جايي فرموده اند «معلوم مي شود خرمشهر خيلي كمبود دارد؛ بايد ساخته شود، اين شهر را زنده كنيد؟ اين مهم تر از برپايي مراسم است».
منبع:سايت ساجد
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده