نويسنده و پژوهشگر دفاع مقدس
چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۶:۲۹
جنگ هشت سالة ما دفاعي است مقدس از آرماني باشكوه در قرن حاضر كه مؤلفه هاي بسياري آن را از ساير جنگ ها متمايز مي كند. يكي از ابتكارات منحصر به فرد اين جنگ هشت ساله، نوع وقايع نگاري آن است كه با تلاش گروهي از جوانان اين مرز و بوم گنجينه هاي گرانبهايي از تاريخ ر براي كشورمان به ارمغان گذاشت. سردار محمد دروديان يكي از تلاشگران ثابت قدم در اين عرصه است. محمد دروديان در سال 1338 در تهران به دنيا آمد و دوران ابتدايي را در مدرسة مزيني گذراند، اما به دليل وضعيت نامناسب مالي مجبور به كار و كسب درآمد شد و به همين دليل مقطع راهنمايي را تا سال دوم در مدارس شبانه خواند. در سا لهاي 58- 57 كه مصادف با پيروزي انقلاب بود و نيز در دوران دفاع مقدس تحصيلات خود را در فاصله بين رفت وآمدهاي به جبهه به طور متفرقه ادامه داد.
وي، علاوه بر نوشتن مقالات و گزار شهاي متعدد از سلسله عمليات نظامي، كتا بهاي«خرمشهر در جنگ طولاني»و«خرمشهر تا فاو» را به رشتة تحرير درآورد. باوجود قبولي در دانشگاه شهيد بهشتي در سال 66 به دليل حضور در جبهه ها در سال 1368 وارد دانشگاه شد و اين دوره را با وقفه سه ترمي در سال 1371 به اتمام رساند و مدرك كارشناسي خود را در رشتة تاريخ اخذ كرد. در اين فاصله كتاب«از خونين شهر تا خرمشهر»را نوشت.
مسئولي تهاي مختلفي را بر عهده داشته و دارد كه بعضي از اين مسئوليتها عبارتند از: - تأسيس تاريخ نگاري جنگ در سپاه - طراحي و ساماندهي پروژه تدوين روزشمار جنگ ايران و عراق - رئيس دفتر مطالعات و تحقيقات جنگ در ستاد كل نيروهاي مسلح - دبير گروه تهديدات و رو شهاي مقابله در مركز تحقيقات راهبردي ستاد كل نيروهاي مسلح - مشاور وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح - دبير معاونت دفاعي دبيرخانه شوراي عالي امنيت - سردبير فصلنامه تخصصي جنگ ايران و عراق (نگين ايران) محمد دروديان كه از طرف دفتر سياسي سپاه جهت ثبت، ضبط و گردآوري اسناد تاريخي وارد عرصه دفاع مقدس شد، پس از جنگ با استناد به اسناد جمع آوري شده و پژوهشهاي خود ميرود تا به افق نظريه پردازي در جنگ ايران و عراق نزديك شود. وي با دو مجموعه كتاب،شناخته و مشهور شد. نخستين مجموعه سيري در وقايع سياسي، تاريخي و نظامي جنگ عراق با ايران بود كه در شش جلد تدوين گرديد و دومين مجموعه به نقد و بررسي شرايط مختلف جنگ از نظر سياسي، تاريخي و نظامي پرداخت. در پرونده نويسندگي محمد دروديان، آثار زير ثبت شده است: الف: مجموعة پنج جلدي سيري در جنگ
-1 خوني نشهر تا خرمشهر
-2 خرمشهر تا فاو
-3 فاو تا شلمچه
-4 شلمچه تا حلبچه
-5 پايان جنگ
ب: مجموعه پنج جلدي نقد و بررسي جنگ
-1 پرس شهاي اساسي جنگ
-2 اجتنا بناپذيري جنگ
-3 علل تداوم جنگ
-4 روند پايان جنگ
-5 گزين ههاي راهبردي در جنگ
ج: ساير كتابها - خرمشهر در جنگ طولاني - آغاز تا پايان (اين كتاب مستقل در واقع جلد ششم مجموعه سيري در جنگ است) - نبرد در شرق بصره - بازيابي ثبات د: مقالات (بيش از 20 مقاله درباره جنگ ايران و عراق) در فصلنامه هاي نگين، سياست دفاعي و كتاب مجموعه مقالات. ه : گفت وگوي اختصاصي دربارة جنگ با فرماندهان و شخصيتهاي سياسي و خارجي كه در مجلة نگين چاپ يا در كتا بها استفاده شد ه اند. گفت وگوهاي مختلف با دروديان، نشان داده است كه او دغدغه پايداري براي كشف حقايق دوران دفاع مقدس دارد و هر چه پيش ميرود و اين دغدغه عميقتر ميشود، نياز جامعه اطراف او به اين ژر فنگري، واضح تر به نظر ميرسد. - اساساً از سه منظر و خاستگاه مختلف ميتوان به مقولة جنگ نگاه كرد و روايتهاي مختلفي از جنگ بيان نمود. بطور طبيعي در درون هر كدام از روايتها، يك دسته عناصر و موضوعاتي مطرح است كه هر كدام از اينها يك داستاني از جنگ را بيان ميكند.داستان، نه به معني قصه كه واقعيت بيروني نداشته باشد بلكه به معني يك مجموعه اي كه از يك نقطه شروع مي شود و در يك مقطعي تمام ميشود و عناصر و بازيگراني دارد. در برخورد با مسائل دفاع مقدس در جامعه عملاً سه نوع نگاه به جنگ وجود دارد كه عبارتند از: رويكرد تاريخي، رويكرد ارزشي معنوي و رويكرد سياسي انتقادي. رويكرد اول با تاكيد بر مسائل سياسي نظامي به روش توصيفي تحليلي است. ارتش و سپاه بطور خاص متولي اين رويكرد هستند، يعني آثاري كه منتشر مي كنند در واقع نمايندة اين رويكرد است. از جمله موضوعات مهم در اين رويكرد، نقش نيروهاي مسلح مي باشد چرا كه مسائل نظامي جنگ، جوهره و هستة اصلي اين رويكرد است. هنگامي كه شما مي خواهيد هدف عملياتي مثل كربلاي 5 را مطرح كنيد هيچگاه نمي گوئيد اين عمليات صرفاً براي رضاي خدا و يا اينكه چون يك عد ه اي مي خواستند شهيد بشوند انجام شده است بلكه هدف سياسي آن را توضيح مي دهيد. جنگ هم در كليتش و هم در اجزايش ناظر به اهداف سياسي است، نتيجه اش هم ناظر بر اهداف سياسي است. بنابراين جنگ عميقاً در پيوست با سياست است و كليه تحليلهاي سياسي و مجموعه سؤالات سياسي در اين ديدگاه ميگنجد. رويكرد دوم، رويكرد ارزشي معنوي است. در رويكرد اول مسئله اساسي، جنگ با همان تعريف«ستيز سازماندهي شده با هدف كشتار»است ولي هنگامي كه عنوان دفاع پيدا مي كند، مقدس ميشود و آن افراد، شهيد محسوب مي گردند. يعني گاهي اوقات به دليل انگيز ه ها و نيت، معاني خاصي را بر جنگ حمل مي كنيم و از آن تعبير به دفاع مقدس مي كنيم كه در آن صورت با ماهيت جنگ آمريكا و عراق و يا جنگهاي ديگر تفاوت پيدا مي كند. در اين نوع نگاه و رويكرد كه از آن تعبير به رويكرد ارزشي - معنوي مي كنيم، انسان و تحولات روحي انسان موضوع اصلي است. به نظر من متولي اين رويكرد و از جمله كساني كه نقش اساسي در اين زمينه داشته اند شهيد سيدمرتضي آويني است كه بنيانگذار اين رويكرد مي باشد. توجه داشته باشيد كه من بحث حضرت امام(س) و مقام معظم رهبري(مدظله) را نمي كنم بلكه بحث افراد و دستگاهها مطرح است چرا كه در رابطه با اين افراد بايد جداگانه بحث شود. من در مطالعاتي كه انجام داد ه ام، مباني نظري رويكردهاي ارزشي و معنوي جنگ را در ساختار ذهني شهيد آويني پيدا كردم. در همان متنها و مستندهايي كه متأسفانه آ نچنان به آ نها توجه نميشود. من معتقدم اگر كسي مباني نظري شهيد آويني را ادارك كند به يك پويايي در فهم جنگ مي رسد و هم افق مي شود با خود شهيد آويني، بنابراين نبايد رويكرد ارزشي معنوي را صرفاً در خاطرات شهدا خلاصه كرد. رويكرد سوم؛ رويكرد سياسي انتقادي است كه محور اساسي آن نقد مديريت و تصميم گيري مسئولين و فرماندهان جنگ در عرصة سياسي و نظامي ميباشد كه توسط اپوزسيون يعني كساني كه بيرون از نظام بودند مثل نهضت آزادي طرح شده است. بنابراين خاستگاه اين پرسشها و ملاحظات، مسائل سياسي بوده است و از زمان جنگ شروع شده است. نكته بسيار جالب اينكه، اين گفتمان انتقادي جنگ كه توسط اپوزسيون شكل داده ميشود هيچ وقت در مناسبتهاي جنگ مطرح نمي گردد بلكه بيشتر در مناسبتهاي سياسي مثل انتخابات مطرح مي شود. در گذشته داستان اين گونه بود كه يك مجموعه منسجمي در نظام كه جنگ را انجام داده بود (نظاميون) از مسائل جنگ دفاع مي كردند و به سؤالات آن پاسخ ميدادند. در عين حال يك جامعه رزمندگان و مردم هم وجود داشت كه صرفاً از ساختار سياسي كشور و انقلاب تبعيت كرده بودند و به جبهه رفته بودند و گروه سوم نيز اپوزسيون بود كه مديريت نظام را نقد مي كرد. در مقابله با اين اپوزسيون، جامعه رزمندگان و مردم با ساختار سياسي و نظامي كشور متحد بودند لكن پس از مباحثي كه بين آقايان سياسي و فرماندهان نظامي جنگ در مورد نحوه مديريت و پايان يافتن جنگ مطرح گرديد، موجب شد كه اولاً اين ساختار منسجم و متحد به دو قسمت مجزا و بعضاً مخالف تبديل شود يعني سياسيون و نظاميون، ثانياً جامعه رزمندگاني كه فكر ميكردند در مورد جنگ بحثي بين مسئولين نبوده و در فرماندهي آن وحدت نظر وجود داشته است اكنون متعجب گشته و نسبت به خيلي از مسائل شككرد ه اند. بنابراين از اين ناحيه يك احساس خوف و ترسي وجود دارد كه سؤالات و انتقادات بر خلاف گذشته كه از طرف اپوزسيون بوده، اكنون از درون نظام برخاسته و از درون رواي تهاي موجود را مورد نقض و ترديد قرار م يدهد. با اين ملاحظه ضروري به نظر ميرسد كه يكبار ديگربياييم اين روايتها را بازسازي كنيم، تناقضات را برطرف كنيم و عناصر اصلي روايتها را ساماندهي كنيم. ***
اصل وجود روح مبارزه در حضر ت امام(ره) به دليل عرفان ايشان است. حضرت امام(ره) هشت روز بعد از شروع اصل جنگ فرمودند«اصل جنگ كه واقع مي شود و تحميلي است اين جنگ، لكن جنگ وقتي كه واقع ميشود، انسان از آن خستگي و از آن چيزهايي كه انسان را سست ميكند انسان را، از آن سستي ها و خستگي ها بيرون مي آيد و فعاليت ميكند و جوهره انسان كه بايد هميشه فعال باشد، بروز ميكند ... وقتي كه جنگي در كار ميآيد و حماسه اي وجود پيدا ميكند و تاريك ميشود شب و روشن ميشود روز و توپ انداخته ميشود و اينها، انسان را از آن حال خمودي و از آن حال سستي بيرون ميكند و انسان آن واقع خودش را كه فعال است و متحرك، آن واقع رابروز مي دهد» حضر ت امام(ره) معتقد هستند كه جوهري در درون انسان وجود دارد كه اين جوهر بر اساس حماسة جنگ و تحركي كه ايجاد مي شود بروز پيدا ميكند. بنابراين خلأ گفتمان ارزشي معنوي، حماسه است. زائري كه به زيارت شهدا ميرود علاوه بر آن تأثيري كه مكان بر او ميگذارد و حالت معنوي به او ميدهد نيازمند آن است كه روح حماسه و مبازره نيز در درونش شكل بگيرد چرا كه ما به اين روح حماسه نياز داريم چون در خطر جنگ ديگري هستيم بنابراين به حماسه بيشتر از روضه خواندن و فرو رفتن در خود نيازمنديم. هنگامي كه ما ميخواهيم يك رويكرد معنوي را تبيين كنيم نبايد آن بخش از زندگي انسا نها كه مربوط به واقعيتهاي جبهه است را محو كنيم چرا كه آرا م آرام يك تصويري از آد مهاي جنگ پيدا ميشود كه ديگر واقعيت بيروني ندارند. يعني خود رزمند هاي كه در آنجا بوده بگويد من نبود ه ام. اكنون به ندرت رزمند ه اي پيدا ميشود كه فيلمهاي جنگي را تأييد كند. جنگ يك زندگي بود و ليكن با يك معنايي درهم آميخته شده بود. به نظر من اگر ما بتوانيم اين معنا را درست شهود كنيم و صحيح روايت كنيم، موجب ميشود كه با شنيدن نام جبهه و ديدن هر رزمند ه اي، روح مبارزه و حماسه در انسان شعله ور شود هما نطور كه با شنيدن داستان امام حسين(ع) و كربلا ميگوئيم كاش در كربلا بوديم و مبارزه ميكرديم، نه اينكه اي كاش بوديم و به معنويت ميرسيديم. اين احساس ناشي از وجه حماسه خواهي انسان است.
نظر شما