آرزوي شهادت
يکشنبه, ۲۲ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۰۷:۵۴
روز 28 بهمن 64 بود و روز تشييع پيكر پاك 30 تن از شهداي عمليات پيروزمندانه والفجر 8 ( فتح فاو ) ، كه فرزندم احمد هم جزء آن شهدا بودند ، تمام در و ديوارهاي شهر قم را بيرق عزا گرفته بود تو گويي آن روز آسمان هم همراه با زمينيان در سوگ اين كبوترهاي سوخته و شكسته بال مي گريست ، تشييع اين پيكرهاي مطهر از پارك شهيد آغاز شد و به سوي حرم مطهر بي بي فاطمه معصومه (س) ادامه يافت در حرم بوديم كه شنيديم حرم بي بي با قدوم پاك نماينده محترم امام در سپاه حاج آقا محلاتي مزين شده است و ايشان در اين مراسم حضور دارند ( لازم به تذكر است كه شهيد محلاتي با پدر شهيد احمد كه ايشان هم نماينده ولي فقيه در سپاه بودند آشنايي ديرينه اي داشتند و سالها بود كه با هم در سپاه فعاليت داشتند ) ايشان وقتي شنيده بودند كه فرزند حاج آقا حيدري به شهادت رسيده اند فرموده بودند من بايد در اين تشييع شركت كنم و به آقاي حيدري جهت اين فرزندشان تبريك و تهنيت بگويم .ايشان در حرم به عنوان سخنران ايراد خطابه كردند و در آخر مقابل بدنهاي مطهر شهدا ايستاد و فرمودند : خوشا به حالتان اي شهيدان و كلماتي كه ما آنها را نشنيديم ولي بعد از 48 ساعت كه خبر شهادت شهيد محلاتي و ياران باوفايشان راشنيديم پي برديم كه ايشان با شهدا چه گفته بودند كه چه زود شهدا هم به حرفشان گوش دادند و آنها را هم با خود به عرش بردند بلي او كه با شهيدان وعده ديدار گذاشته بود ، چه زود به وعده گاه شتافت تا تن خاكيش را از بند اسارت برهاند و به معبود خود ( الله جل جلاله) برسد.
(مادر شهيد، احمد حيدري ، حجه الاسلام فضل الله محلاتي)
نظر شما