شنبه, ۰۹ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۲
محمد تقی در 1309 ق/ 1270 ش در خانوادهٔ معروفی از «مهاجرین » در تبریز زاده شد. وی فرزند یاور محمد باقرخان عنایت السلطان و بانو عزت الحاجیه بود. جد خاندان پسیان رستم بیگ، بعد از عهدنامهٔ ترکمن چای و جدایی تعدادی از شهرهای ایران...

شهدای عصر غیبت (3)/«محمد تقی پسیان» رهبر قیام خراسان


نوید شاهد:
پسیان، محمد تقی (شهادت 1300 ش)، صاحب منصب نظامی در دورهٔ قاجاریه و رهبر قیام 1300 ش خراسان.

محمد تقی در 1309 ق/ 1270 ش در خانوادهٔ معروفی از «مهاجرین » در تبریززاده شد. وی فرزند یاور محمد باقرخان عنایت السلطان و بانو عزت الحاجیه بود. جد خاندان پسیان رستم بیگ، بعد از عهدنامهٔ ترکمن چای و جدایی تعدادی از شهرهای ایران، برای ادامه زندگی به تبریز مهاجرت کرد. رستم بیگ و یاورْ محمد باقرخان، پدر محمدتقی، روابط نزدیکی با مقامات بزرگ و با نفوذ تبریز، از جمله میرزا تقی خان امیرکبیر و حسنعلی خان امیر نظام داشتند (سیان، 27) . فرزندان رستم بیگ همگی از صاحب منصبان نظامی بودند و بعضی از آنها هم چون علی قلی و غلامرضا، در جنگ با انگلیس در شیراز کشته شدند (پسیان، 26 27 ؛ آذری، 250 ، 280 281 ).

محمد تقی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهٔ لقمانیهٔ تبریز گذراند و در 15 سالگی برای تکمیل تحصیلات خود به مدرسهٔ نظام تهران راه یافت. وی در منزل ژنرال حمزه خان پسیان، از آجودانه ای مظفرالدین شاه، ساکن شد (متولی، 8- 9). پسیان به مدت پنج سال در مدرسهٔ نظامی آموزش های لازم را دید و سپس از سوی وزارت جنگ با درجهٔ نایب دومی (= ستوان دومی) به خدمت ژاندارمری درآمد. محمد تقی پسیان پس از دو سال خدمت به درجهٔ سلطانی (= سروانی) ارتقا یافت و از طرف مدرسه نظام از طریق کلنل کستر زیش به ژنرال یالمارسون معرفی شد. در سال 1330 ق/ 1291 ش، مدت شش ماه به اسم صاحب منصب داوطلب، با سمت معلم و مترجم در مدرسهٔ ژاندارمری یوسف آباد مشغول به کار شد. پسیان همچنین از طرف افسران سوئدی با سمت آجودان مترجمی ریاست گروهان سراب، مأمور راه همدان شد. او بعد از امنیت بخشیدن به راه های همدان، به تهران بازگشت و با پایان دورهٔ صاحب منصبی به درجهٔ یاوری (سرگردی) ارتقا یافت. پس از مدتی در 20 رجب 1332 ق پسیان به ریاست و فرماندهی باتالیان (گردان) همدان منصوب شد. مقارن با انتصاب او به این سمت، جنگ جهانی اول در سال 1292 ش/ 1914 م آغاز شد.

برغم اعلام بی طرفی دولت وقت، خاک ایران مورد تاخت و تاز متجاوزین روس- انگلیس قرار گرفت. کلنل پسیان با تشکیل دولت مهاجرین، در صف مقدم وطن خواهان و مدافعان حکومت مهاجرین قرار گرفت و در چهاردهم محرم 1334 ق حملهٔ معروف «مصلی » را بر قوای قزاق ایرانی وابسته به روس فرماندهی کرد و ضمن شکست دادن و خلع سلاح آنها، همدان را که نیروهای متجاوز روس اشغال کرده بودند، از چنگال آنان خارج کرد (عبداللهی فرد، 646 - 647 ؛ پسیان، 27 28 ؛ افسر، 130 131 ). پسیان و یاور عزیزاللّه خان ضرغامی، در مقابل هجوم قوای روسیه دفاع از همدان را سازماندهی کردند، اما به سبب برتری ارتش روسیه ناگزیر به عقب نشینی به کرمانشاه شدند. در آنجا نیز نیروهای ژاندارمری تحت فرماندهی پسیان مسئول دفاع از منطقه شدند، اما ادامهٔ مقاومت در برابر نیروهای خارجی به سبب عدم اتحاد و فقدان اسلحه غیر ممکن شد و نیروهای وطن خواه به سرزمین عثمانی پناه بردند.

پس از این ناکامی، پسیان از فرماندهی قوا کناره گیری کرد. در سال 1296 ش پسیان برای درمان و معالجه بیماری ورم کبد راهی آلمان شد. وی در آلمان ضمن درمان، به تحصیلات نظامی خود ادامه داد. هیندربرگ سردار مشهور آلمانی که وصف رشادت های محمد تقی خان را شنیده بود، از وی برای خدمت در ارتش آلمان دعوت به عمل آورد. پسیان با پذیرفتن این دعوت به آموزش های هوانوردی و سپس خلبانی مشغول گشت و پس از 33 پرواز نام خود را به عنوان نخستین ایرانی خلبان در تاریخ این کشور ثبت کرد (عاقلی، 1/ 231 ). پسیان سپس وارد پیاده نظام ارتش آلمان شد و مدتی نیز در ارتش آلمان خدمت کرد. وی فرماندهی یک ستون سرباز آلمانی را در لهستان علیه متفقین بر عهده داشت (آذری، 154 ). او همچنین به فعالیت های فرهنگی و سیاسی روی آورد و در انجمن ادبی سیاسی تقی زاده در برلین شرکت جست و مقالاتی در مجلهٔ «کاوه » به چاپ رساند. از او دو کتاب به یادگار باقی مانده است که عبارتند از: سرگذشت یک جوان وطن دوست که سرگذشت زندگی خودش بود و دیگری جنگ مقدس از بغداد تا ایران، که حاصل تجربیاتش در غرب ایران طی جنگ جهانی اول، بود (پسیان، 31 34 ؛ افسر، 133 135 ، 176 179 ). محمد تقی پسیان با پایان گرفتن جنگ جهانی اول و تغییر اوضاع 1338 / 1297 ش به ایران بازگشت. سپس در همان سال و به دنبال سقوط دولت وثوق الدوله دوباره به خدمت ژاندارمری دعوت شد و به درجهٔ کلنلی (سرهنگی) ارتقا یافت.


شهدای عصر غیبت (3)/«محمد تقی پسیان» رهبر قیام خراسان


محمد تقی پسیان در دولت مشیرالدوله به فرماندهی ژاندارمری خراسان منصوب شد. مأموریت او هم زمان با والیگری قوام السلطنه در خراسان بود. قوام برای تقویت نیروی نظامی خراسان در جهت تأمین امنیت اقداماتی را شروع کرده بود. وی حدود پنج هزار قبضه تفنگ از انگلیسی ها خریداری کرد و شالوده یک ژاندارمری نیرومند را ریخت. کلنل پسیان در ابتدا با قوام روابط خوبی داشت (آذری، 226 )، اما پس از چهار ماه فعالیت برای اصلاح امورمالی و اداری ژاندارمری، به سبب کمبود منابع مالی و کارشکنی های قوام، با ناکامی روبرو شد. این در حالی بود که بعد از مدتی بین قوام و موسیو دوبوا، پیشکار مالیه و گمرک خراسان، بر سر مسائل مالیات و عوارض اختلافاتی ایجاد شده بود. در این شرایط نابسامان، در سوم اسفند 1299 ش کودتای سیدضیاء به وقوع پیوست (پسیان، 36 ؛ بهار، مهرداد، 23 ). قوام السلطنه در اوایل کودتا تلگرامی به سیدضیاء مخابره کرد مبنی بر این که از بیانیهٔ رئیس الوزرا معلوم نیست که دولت ایران دارای چه اصول و رژیمی است. وی همچنین به بهانهٔ مقابله با هجوم احتمالی بولشویک ها، به تشکیل نیرویی ملی در کنار نیروی ژاندارمری اقدام کرد (بهار، محمدتقی، 1/ 97 ) و در مراسم رژهٔ عید نوروز 1300 ش، برخلاف رسم معمول، تمثال شاه را در جایگاه مناسب قرار نداد (آذری، 185 ، 187 ؛ نیز نک: بهار، مهرداد، 25 ). این مسائل از دید سیدضیاء دور نماند و پس از حصول اطمینان از عدم وابستگی کلنل به والی، فرمان دستگیری قوام را برای کلنل ارسال کرد.

کلنل محمد تقی خان در مقام فرمانده ژاندارمری خراسان تحت تأثیر اعلامیه ها و اقدامات سیدضیاء قرار گرفت. از این رو، با موجی که از سوی دولت ضیاء به راه افتاده بود کم کم همراه شد. سیدضیاء محرمانه با کلنل محمد تقی وارد مذاکره شد تا برای دستگیری قوام اقدام کند (مکی، 6/ 313 ). در عصر روز سیزدهم فروردین 1300 ، قوام به دست ماژور اسمعیل خان و ماژور بهادرخان بازداشت و روز بعد به وسیله یک کالسکه و عده ای مأمور تحت الحفظ به تهران فرستاده شد (آذری، 182 ، مکی، 6/ 314 ).

سیدضیاء، کلنل پسیان را نیز با صدور یک اعلامیه چهار ماده ای به سمت والی نظامی خراسان منصوب کرد و آن اعلامیه را طی تلگرامی به عنوان تشویق و تقدیر برای پرداخت اضافه حقوق برای کلنل پسیان به مشهد ارسال کرد. اما کلنل اضافه حقوق را نپذیرفت (آذری، 216-214 ). روز 15 فروردین در مشهد حکومت نظامی اعلان شد و به دنبال آن در مدتی کمی یاغیان و اشرار عشایر خراسان سرکوب شدند و امنیت برقرار گردید (بهار، مهرداد، 25 26 ؛ بیات، 51 53 ؛ میرزاصالح، 41 43 ، 55 ). محمد تقی خان بدهی مالیاتی قوام السلطنه را با ضبط اقلام هنگفتی از اموال و املاک او برای مالیهٔ خراسان وصول کرد، بهای نان و گوشت را کاهش داد و مواجب عقب افتادهٔ نظامیان را پرداخت کرد، همچنین رسیدگی به سوء استفاده های متولیان آستان قدس و قوام السلطنه و متنفذین محلی را آغاز کرد (میرزاصالح، 43 ، 46 51 ؛ فرخ، 1/ 75 76).

حکومت سید ضیاء بیش از سه ماه طول نکشید و در چهارم خرداد 1300 ش فرمان عزل او صادر و به همهٔ ایالات مخابره شد. 10 روز بعد قوام السلطنه کابینهٔ خود را به حضور شاه معرفی کرد. در هفتم خرداد 1300 ش، تلگرامی از شاه به خراسان رسیده بود که بر اساس آن کلنل پسیان در فرماندهی قوای نظامی خراسان باقی می ماند، اما از دخالت در امور حکومتی منع شده بود. کلنل فرمان شاه را پذیرفت. پس از تشکیل و معرفی کابینه به شاه، امر شد که نجد السلطنه در سمت کفالت ایالت خراسان به کار مشغول شود. هنوز چند روزی از کفالت نجد السلطنه نگذشته بود که کلنل پسیان او را توقیف کرد و ادارهٔ حکومت را به دست گرفت و گروهی از متنفذان شهر را زندانی و گروهی را نیز تبعید کرد. علاوه بر این، گروهی از اهالی و اصناف به ارگ دولتی فراخوانده شدند تا ولایت کلنل محمدتقی خان پسیان را از دولت طلب کنند و به شیوهٔ مرسوم چند نفر از اهالی شهر نیز در تلگرافخانه متحصن شدند و تلگراف کردند که نجدالسلطنه قادر نیست خراسان را اداره کند و غیر از کلنل کسی لایق این مقام نیست. اما دولت این پیشنهاد را رد کرد و کلنل به ناچار نجدالسلطنه را آزاد کرد و او دوباره به کفالت ولایت پرداخت. اما ادامهٔ کفالت ممکن نبود و تقاضای ولایت کلنل تکرار شد و به دنبال آن شبنامه های برضد نجدالسلطنه انتشار یافت.

سرانجام در اول مرداد 1300 ش نجدالسلطنه استعفا کرد و کلنل با استقلال به حکومت پرداخت (بهار، مهرداد، 26 28 ؛ نیز نک: میرزاصالح، 60 61 ، 74 ). پس از استعفای نجدالسلطنه، دولت نجف قلی خان صمصا مالسلطنه بختیاری را به ولایت خراسان گماشت و او ضمن تلگرام، در تاریخ نهم مرداد 1300 ش کلنل را به سمت کفیل ایالت تعیین کرد (ملک زاده، 2/ 268 ). کلنل در تلگرامی به صمصام السلطنه برای او نیز تکالیفی مشخص کرد و گفت اگر او قصد آمدن به خراسان را دارد باید بدون همراهی سواران بختیاری بیاید و مسیو دبوا هم باید ریاست امور مالی خراسان را داشته باشد (میرزا صالح، 76؛ بهار، محمد تقی، 1/ 142 - 147 ). صمصام السلطنه با تضمین شرافت ایلیاتی، نسبت به کلنل ابراز اعتماد و از خدمات او قدردانی کرد.

کلنل نیز «تشریف فرمایی » صمصام السلطنه را موجب امیدواری دانست. از تلگرام های بعدی کلنل به صمصام السلطنه چنین برمی آمد که وی ریاست او را پذیرفته بود (بهار، محمدتقی، 1/ 142 144 ، 147 ؛ بهار، مهرداد، 28 29 ). در حالی که ابراز اعتماد کلنل نسبت به صمصام السلطنه آرامشی در مشهد پدید آورده بود، ناگهان به دلایلی صمصام السلطنه کنار رفت و از طرفی کلنل گلروپ، رئیس ژاندارمری، وارد خراسان شد. محمد تقی خان که نگران بود کلنل گلروپ باعث برکناری او شود، گلروپ را به تهران بازگرداند.

در اواخر مرداد 1300 ش پس از بازگرداندن کلنل گلروپ و همراهان او به تهران، روابط کلنل با حکومت مرکزی به بن بست رسید. دولت کلنل را یاغی معرفی کرد، و او نیز مستقلاً به حکومت پرداخت و با کمک او حزب ملی در خراسان تشکیل شد (بهار، مهرداد، 29 31 ؛ بیات، 96 97 ؛ میرزاصالح، 79 ؛ فرخ، 99/1 ). امیر شوکت الملک به منظور مقابله با کلنل مأمور تنظیم قوای جنوب خراسان شد. دشمنی آشکار قوا مالسلطنه با کلنل به صورت جنگ های محلی در گناباد، هزاره، یوسف آباد، فریمان و قلعهٔ عَلیک بروز کرد. پیروزی های کلنل بر قبایل و قدرت یافتن او در مشهد، حکومت مرکزی را بر آن داشت تا از طریق پرایدوکس، کنسول انگلیس، با وی وارد مذاکره شود.

اما کلنل وساطت پرایدوکس را نپذیرفت (بهار، مهرداد، 31 33 ؛ بهار، محمدتقی، 1/ 150 ، 152 154 ). قوام السلطنه برای شوکت الملک علم نیز نامه ای ارسال کرد و از او خواست تا از طریق عایدات مالیاتی و امکاناتی که در محل در اختیار دارد، علیه کلنل اقدام کند و نگذارد دیناری از نقد و جنس عایدات دولتی به مشهد برسد. همچنین قوام از او خواست که یک اردوی نظامی علیه کلنل پسیان بر پا کند و جلوی ژاندارم ها را در بیرجند و خواف بگیرد (بهار، محم دتقی، 1/ 151 - 152 ). شوکت الملک پیش از اجرای دستور قوام السلطنه دربارهٔ حمله به خراسان، به رغم میل قوام، با کلنل گفتگو کرد. در مهر 1300 ش شوکت الملک نمایندهٔ خود، محمد ولی خان اسدی، را به مشهد فرستاد و ظاهراً کلنل هم تحت تأثیر این مذاکرات قرار گرفت و آیت اللّه زاده خراسانی و حاج حسین آقای ملک را به نزد امیر شوکت الملک فرستاد. سرانجام دو طرف برای توافق دربارهٔ خروج کلنل از کشور قرار ملاقات گذاشتند. اما در این هنگام سردار معزز، حاکم بجنورد، که قباً قول همکاری به کلنل داده بود، خیانت کرد و کُردهای قوچانی را به شورش واداشت. شورشیان با حمله به قوچان و خلع سلاح ژاندار مها، شهر را به تصرف درآوردند. کلنل برای دفع شورش کردان شمال خراسان، شبانه با گروهی از افسران و ژاندار مها به سوی قوچان حرکت کرد (بهار، مهرداد، 33 ؛ بهار، محمدتقی، 1/ 154 155 ؛ فاح، 148 149 ؛ نیز نک: بیات، 273 275 ؛ آذری، 303 ) و در تپه های داوودی جعفرآباد با اکراد جنگید. اما به دلیل کمبود نفرات و کاهش مهمات، در نهم مهر 1300 ش، فشار زیادی بر کلنل و قوای ژاندارم وارد شد و افرادی که او برای آوردن مهمات به جعفرآباد فرستاده بود، به جبهه باز نگشتند و فرمانده خود را تنها و بدون مهمات رها کردند. کلنل یکه و تنها، در حالی که محاصره شده بود، تا آخرین فشنگی که داشت جنگید و کشته شد. کردهای قوچانی پس از نبرد سرش را از تن جدا کردند و به قوچان بردند (فرخ، 1/ 125 ؛ آذری، 340 343 ، 346 349 ).

مآخذ:

آذری، علی، قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان، تهران، 1329 ش؛ افسر، پرویز، تاریخ ژاندارمری ایران، قم، 1332 ش؛ بهار، محمد تقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، 1357 1363 ش؛ بهار، مهرداد، دربارهٔ قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمد تقی خان پسیان، تهران، 1369 ش؛ بیات، کاوه، انقلاب خراسان: مجموعهٔ اسناد و مدارک سال 1300 ش، تهران، 1370 ش؛ پسیان، محمد تقی، «رسالهٔ دفاعیه: شرح حال کلنل بقلم خودش »، در شرح حال کلنل محمد تقی خان پسیان، به قلم چند نفر از دوستان و هوا خواهان آن مرحوم، تهران، 1356 ش؛ عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، 1380 ش؛ عبداللهی فرد، عبداللّه، «پسیان »، مندرج در دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، 1389 ش؛ فرخ، مهدی، خاطرات سیاسی فرخ، به کوشش پرویز لوشانی، تهران، 1347 ش؛ فلاح، حجت، «مروری بر خاطرات شکراللّه صفاپور »، در تاریخ معاصر ایران، کتاب 8: مجموعهٔ مقالات، تهران، 1374 ش؛ متولی، یوسف، از خراسان تا مشهد (پژوهشی پیرامون زندگی و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان)، تهران، 1380 ش؛ مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، 1324 ش؛ ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، 1373 ش؛ میرزاصالح، غلامحسین، جنبش کلنل محمد تقی خان پسیان بنابر گزارش های کنسولگری انگلیس در مشهد، تهران، 1366 ش.


در همین زمینه بخوانید:

شهدای عصر غیبت (1)/ «آخوند خراسانی» مرجع تقلید شیعه و از رهبران سیاسی عصر مشروطه

شهدای عصر غیبت (2)/«باقرخان» سالار ملی

منبع: دانشنامه شهدای عصر غیبت، نرگس کلاکی و اکرم هادیان نشر شاهد 1397


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده