اولین شهید خانه ملت آرزو داشت مدافع حرم شود
شهید جواد تیموری متولد سال
1370 بود. سال 90 وارد سپاه انصار شد در تیم حفاظتی مجلس شورای اسلامی مشغول به
خدمت شد. «شهید محمد رضا تیموری» (متولد1343) برادر او در روز اول مرداد سال 67 و
در سن 17 سالگی و در لباس بسیجی، در جریان عملیات مرصاد که همزمان با پشتیبانی و
حمله رژیم بعثی به جنوب کشور، در جاده اهواز خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت
رسید. شهید تیموری آرزو داشت بهعنوان مدافع حرم به سوریه برود، اما 3 سال پس
ازدواجش و همزمان با سالروز عقدش، در حال انجام وظیفه حفاظت درب ورودی مجلس شورای اسلامی و با زبان
روزه نخستین کسی بود که توسط تروریستهای تکفیری در روز هفدهم خرداد 1396 به شهادت
رسید. در آستانه چهلمین روز از
شهادت شهید تیموری با خانواده این شهید به گفتوگو نشستیم.
«هیبت الله تیموری» پدر شهیدان تیموری درباره شغل فرزند شهیدش میگوید: جواد در جایی خدمت میکرد که محل رفتوآمد مردم بود. او همیشه دغدغه زندگی و مشکلات مردم را داشت و بارها پیش آمده بود که از یادآوری مشکلات مراجعین به مجلس، بغض میکرد و به گریه میافتاد.
او درباره حادثه مجلس میگوید: خبر درگیری در مجلس را از تلویزیون شنیدیم و ابتدا توجه زیادی به آن نکردیم. بعد از مدتی خواستیم از جواد سراغی بگیریم و هرچه با او تماس گرفتیم نتوانستیم خبری بگیریم تا سرانجام یکی از دوستان او گفت که جواد مجروح شده و به بیمارستان منتقل شده است. ابتدا به بیمارستان بقیهالله (عج) و بعد بیمارستان سینا رفتیم. در بیمارستان سینا با یکی از مسئولان حفاظت مجلس که در محل بود صحبت کردیم که او هم ابتدا گفت جواد مجروح شده، اما به شکل اتفاقی لیستی که در دست او بود را دیدم که بالای آن نوشته بود «شهید جواد تیموری». سرانجام دوباره به بیمارستان بقیهالله (عج) رفتیم و پیکر پسرم را در سردخانه آنجا دیدیم.
پدر شهید تیموری در خصوص نحوه شهادت فرزندش میگوید: اطلاع درستی از جزئیات شهادت او نداریم، اما چند نماینده مجلس که به منزل ما آمده بودند گفتند اگر فداکاری جواد نبود، تروریستها به صحن مجلس میرسیدند و ابعاد فاجعه بسیار بیشتر میشد. پیکر شهید را هم که دیدیم گویای مقاومت بسیار او در برابر تروریستها بود، زیرا بیش از 10 گلوله به بدن او شلیک کرده بودند و 2 تیر هم بهعنوان تیر خلاص به سر او شلیک شده بود.
او از همراهی و همدلی مردم پس از شهادت فرزندش میگوید: مردم واقعاً ما را شرمنده کردند و از لحظه اول با ما همدردی کردند، چه در تشییع پیکر شهید در مسجد ثارالله (ع) و چه در تشییع در نمازجمعه، حضور مردم بینظیر بود. در منزل نیز مدام به سراغمان میآیند و ما را تنها نمیگذارند.
پدر شهید تیموری با اشاره به شهادت نخستین فرزندش در سال 67 میگوید: در آن زمان بههرحال احتمال شهادت در جبهه جنگ زیاد بود و آمادگی مواجهشدن با شهادت وجود داشت، اما در خصوص شهادت جواد موضوع متفاوت بود و برای همه ما بسیار ناگهانی و شوکه کننده بود. بااینحال فرزندم سرباز اسلام و نظام بود و جان خود را برای دفاع از همین اسلام و نظام فدا کرد و ما هم راضی به رضای خداوند هستیم.
به ذکر خاطراتی از فرزندش میپردازد
و میگوید: جواد همیشه 5 روز اول ماه
صفر را روزه میگرفت. قسمت پایین منزل ما نیز اتاق و خانه کوچکی است و شهید هرسال
در همان ایام در آنجا مجلس روضه برپا میکرد و به مداحی میپرداخت. بااینکه فضای
این هیئت بسیار کوچک بود، افراد زیادی در آن شبها به آنجا میآمدند و حتی حیاط
منزل نیز پر میشد.
خانم «معصومه قهرمانی» مادر شهید جواد تیموری نیز با بیان اینکه هنوز رفتن فرزندم را باور نکردهام میگوید: فرزندم با اینکه بسیار جوان بود، اما همیشه با نهایت احترام با همه برخورد میکرد و خاطرات ما از او سراسر خوشی و محبت است. رفتن او برای ما بسیار سخت است، اما فراموش نکنیم که ما چندین هزار شهید ترور در کشورمان داریم و همه این شهدا هستند که باعث دلسردی منافقان میشوند.
«علیاکبر آیینه وند» داماد و پسرخاله شهید تیموری نیز به ذکر خاطراتی از شهید میپردازد: شهید جواد تیموری عید امسال پیامکی را برای دوستان و آشنایان خود فرستاده بود که ضمن تبریک سال نو، آرزو کرده بود در سال جدید به شهادت برسد. روز شهادت نیز وقتی مطابق معمول خداحافظی میکند و از خانه خارج میشود، پس از لحظاتی دوباره بر می گرد و باز با همسرش خداحافظی میکند. ساعتی پس از رفتن او بود که خبرهایی از شهادتش شنیدیم تا سرانجام خبر قطعی شهادتش را شنیدیم.
او که خود جانباز 70 درصد و آزاده دفاع مقدس است درباره علاقه شهید جواد تیموری برای حضور در سوریه بهعنوان مدافع حرم میگوید: شهید تیموری برای رفتن به سوریه ثبتنام کرده بود، اما به هیچکس اطلاع نداده بود و تنها بعد از شهادتش بود که ما از ماجرا مطلع شدیم.
انتهای پیام/ احسان رنجبران